ایراس؛ در بحث از احزاب روسیه قبل از هر چیز سابقه تاریخی کوتاه آنهاست که جلب توجه میکند. این سابقه کوتاه به خاطر این است که بیش از ۷۰ سال حزب کمونیست در اتحاد شوروی انحصار قدرت را در دست داشت و احزاب دیگری در این کشور وجود نداشتند، اما در اواخر دهه ۱۹۸۰ یک سیستم چندحزبی ایجاد شد که با فروپاشی شوروی توسعه یافت. فعلا مهمترین احزاب روسیه به ترتیب بیشترین کرسی ها در انتخابات دومای ۲۰۱۱ عبارتند از: روسیه متحد، حزب کمونیست، روسیه عادل و حزب لیبرال دموکرات. به غیر از این چهار حزب، احزاب دیگری نیز هستند که برخی از آنها با وجود شرکت در انتخابات واجد حداقل ۷ درصد آرا و کسب کرسی در دوما نشدند. اما به هر حال در جامعه روسیه مطرح هستند. حزب یابلاکا (سیب) و حزب میهن دوستان روسیه در این دسته قرار دارند. حزب حاکم یا همان روسیه متحد در سال ۲۰۰۱ از به هم پیوستن چندین حزب سیاسی و جنبش مهم رقابت کننده در انتخابات دومای ۱۹۹۹ ایجاد شد. این احزاب شامل بلوک «اتحاد» (یا خرس)، یک حزب راست میانه به رهبری سرگئی شایگو و میهن - همه روسیه به رهبری پریماکف و یوری لوژکف بودند. این حزب در سال ۲۰۰۳ نام «روسیه متحد» را برای خود برگزید. روسیه متحد از یک اقتصاد ترکیبی با بخش های دولتی و خصوصی حمایت میکند. در حوزه اجتماعی این حزب وعده می دهد که کاهش جمعیت روسیه را متوقف کند و میزان تولد را افزایش دهد. یکی از اولویت های دیگر آن نیز ایجاد یک هویت مدنی و فراگیر روسی و ارزشهای مشترک برای همه گروههای قومی روسیه و در عین حال احترام به ویژگیهای فرهنگی خاص اقلیتهاست. ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۰۸ به عنوان رییس این حزب انتخاب شد و دیمیتری مدودف نیز از سال ۲۰۱۲ تاکنون رهبری روسیه متحد را برعهده دارد. این در حالیست که از سال ۲۰۱۱ ولادیمیر پوتین شکلگیری یک جبهه مردمی برای همه مردم روسیه را اعلام کرد که «نارودنی فرونت» نام دارد و آمیخته ای از مردم مناطق مختلف روسیه و نیز سازمان های عمومی اطراف حزب حاکم یعنی روسیه متحد است. در مورد شرایط ورود به این جبهه اعلام شد که این جبهه به روی همه کسانی که با دیدگاه پوتین در مورد آینده روسیه موافقند باز است و همه مشارکت کنندگان در آن برابر خواهند بود. به تدریج تمام شهرداری ها و بسیاری از اتحادیه های تجاری و حرفه ای به این جبهه پیوستند. همچنین روسیه متحد در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد که کل جمعیت خاباروفسک؛ از شهرهای بزرگ شرق دور روسیه و هم مرز با چین به این جبهه پیوستهاند. حزب لیبرال دموکرات روسیه رسما قدیمی ترین حزب روسیه است که در سال ۱۹۹۱ رسما به عنوان یک حزب سیاسی ثبت شد. نام این حزب از ابتدا با نام ولادیمیر ژیرینوفسکی پیوند خورده است. برنامه رسمی حزب لیبرال دموکرات بر دو پایه استوار است: لیبرالیسم و میهنپرستی. این حزب معتقد است روسیه باید مهاجرت را محدود کند و از تمام روسهای خارج از کشور حمایت کند و در حوزه اقتصادی مانند روسیه متحد از یک اقتصاد ترکیبی حمایت میکند. حزب کمونیست فدراسیون روسیه در فوریه ۱۹۹۳ شکل گرفت. این حزب ادامه حزب کمونیست اتحاد شوروی است و بعد از فروپاشی شوروی بیشتر اعضای این حزب از قبل متعلق به حزب کمونیست اتحاد شوروی بودند. اما تحولات گستردهای هم در حزب شکل گرفته است. بر طبق قوانین قدیمی حزب همه اعضا مجبور بودند که ضد خدا باشند. در حالیکه اخیرا حدود ۳۰ درصد از اعضای حزب کمونیست اظهار میکنند که به خدا اعتقاد دارند. همچنین در حال حاضر حزب کمونیست برخلاف دوره شوروی موافق سیستم چندحزبی است و از آزادیهای سیاسی اولیه حمایت میکند. با این حال این حزب حامی ملی کردن صنایع استراتژیک و کنترل قیمت کالاهای ضروری است. رهبر این حزب گنادی زیوگانف است. حزب روسیه عادل از ادغام سه حزب با گرایش چپ تاسیس شد. در سال ۲۰۰۶ حزب زندگی (سرگئی میرونوف)، حزب مام میهن و حزب بازنشستگان در روسیه عادل ادغام شدند و میرونوف به عنوان رییس جدید حزب انتخاب شد. در سال ۲۰۱۱ نیکُلای لویچف جایگزین میرونوف شد؛ اما در سال ۲۰۱۳ مجددا میرونوف به عنوان رییس حزب انتخاب شد. اساس برنامههای «روسیه عادل» بر روی «سوسیالیسم معاصر، دموکراتیک و واقعی» است. مسائل مورد توجه این حزب بیشتر مسائل داخلی روسیه است و بر روی سیاستهای اجتماعی قوی تاکید دارد که ثبات اجتماعی را تضمین کند. در میان احزاب کوچکتر، یکی از قدیمیترین احزاب روسیه یابلاکا (سیب) است که در سال ۱۹۹۵ توسط گریگوری یاولینسکی، یوری بولدیرف و لادیمیر لوکین ایجاد شد. تا سال ۲۰۰۸ رهبر حزب گریگوری یاولینسکی بود و از سال ۲۰۰۸ سرگئی میتروخین رسما رهبر حزب بوده است. این حزب همیشه اپوزیسیون دولت بوده. اما بعد از شکست سال ۲۰۰۷ در انتخابات دوما، نقش سیاسی این حزب تضعیف شد. در سمت احزاب موافق دولت نیز دو حزب دیگر قرار دارد. یکی حزب میهندوستان روسیه که برنامه آن شامل گزیدهای از شعارهای چپگرا و میهنپرستانه است و رهبر آن گنادی سمیگین؛ تاجر و عضو سابق حزب کمونیست است. دوم حزب راستگرا که خود را حزب لیبرال دموکراتیک معرفی میکند و طبقه متوسط روسیه را هدف قرار داده است. این حزب در سال ۲۰۰۸ تاسیس شد و در می ۲۰۱۱ میخاییل پروخاروف به عنوان رییس این حزب انتخاب شد. قانون فدرال ۲۰۰۱ و چندین اصلاحیه وضعیت احزاب سیاسی را در روسیه تنظیم میکنند. قبل از آن در سال ۱۹۹۷ قانونی جدید با متمایز کردن سازمان های معطوف به رقابت برای کسب قدرت سیاسی از دیگر سازمان های سیاسی مدنی، خطی بین احزاب و این سازمانها کشید. در سال ۲۰۰۱ رییس جمهور جدید؛ ولادیمیر پوتین دور جدیدی از اصلاحات در قانون انتخابات و احزاب را آغاز کرد. قانون «درباره احزاب سیاسی» احزاب سیاسی را تنها نوع سازمان های مورد پذیرش برای انتخابات فدرال و منطقهای قرار داد و تعیین کرد که برای ثبت یک حزب در سطح ملی به غیر از بسیاری از ویژگیهای دیگر، حداقل ده هزار عضو در سراسر کشور لازم است. این رقم در سال ۲۰۰۶ به پنجاه هزار نفر افزایش یافت. اما در سال ۲۰۱۰ و در دوره مدودف حداقل ضروری اعضا به ۴۵۰۰۰ نفر و در سال ۲۰۱۲ به ۴۰۰۰۰ نفر تغییر کرد. البته ماهیت محدودکننده قوانین تغییری نکرد. با این حال پراکندگی روسها در احزاب متعدد یکی از عوامل قوانین سختگیرانه مزبور بوده است. حامیان این قانون معتقدند که باید شمار احزاب غیر واقعی و غیر جدی را کاهش داد و فقط احزاب جدی یا گستره سراسری بتوانند در انتخابات شرکت کنند. این وضع واکنش طبیعی به بینظمیهای دهه ۱۹۹۰ بود که افراد و احزاب بسیاری برای کرسیهای پارلمان رقابت میکردند. به نحوی که در انتخابات ۱۹۹۵ دوما بیش از ۲۰ حزب سیاسی برنده کرسی در دوما شدند و وخامت وضعیت اقتصادی اجتماعی کشور در دهه ۱۹۹۰ منجر به پدید آمدن احزابی با ایدئولوژیهای رادیکال راست و چپ شد. با این حال دو ویژگی منفی در سیستم حزبی روسیه وجود داشته است. یکی اینکه احزاب و ائتلافهای حزبی نامنظم در صحنه سیاسی روسیه تسلط دارند. این وضع مخصوصا تا قبل از تثبیت «روسیه متحد» در صحنه سیاسی روسیه کاملا آشکار بود. رایدهندگان زمانی میتوانند احزاب را پاسخگو کنند یا از آنها حمایت کنند و یا رای خود را از آنها پس بگیرند که احزاب در انتخاباتهای پیاپی ظاهر شوند. اما تاکنون بیشتر احزاب روسیه بیدوام بودهاند. مثلا از ۱۳ حزبی که در انتخابات ۱۹۹۳ دوما رقابت میکردند، فقط ۴ حزب در سال ۱۹۹۹ باقی بودند. نکته دوم این است که جدایی و انفصال بزرگی بین احزاب انتخاباتی و احزاب دوما وجود دارد. معمولا نمایندگان باید در پارلمان به همان حزبی تعلق داشته باشند که در هنگام انتخابات نامشان در فهرست آن قرار داشت. اما در روسیه کاندیداهای پیروز اغلب بعد از ورود به دوما به سرعت حزب خود را تغییر میدهند و میتوانند در طول دوره ۴ ساله دوما هم دوباره حزب خود را عوض کنند. مثلا بیش از یک چهارم اعضای دوما بین سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۹ گرایش حزبی خود را تغییر دادند که این موجب سردرگمی رایدهندگان میشود. با این حال در سالهای اخیر احزاب روسیه تا حد زیادی ثبات یافتهاند و این مشکلات کمتر شدهاند. از نظر پایههای اجتماعی در دهه ۱۹۹۰ برخی پیوندهای منظم بین گروههای اجتماعی خاص و احزاب خاص وجود داشت. مثلا رایدهندگان تحصیلکردهتر و یا جوانتر تمایل داشتند از احزاب دموکراتیک حمایت کنند؛ در حالیکه افراد مسنتر مایل به طرفداری از احزاب ملیگرا و کمونیست بودند. اما زمانی که حزب روسیه متحد روی کار آمد، این وضع تغییر کرد و تلقی رایدهندگان نسبت به مقامات به طور کلی و پوتین به طور خاص مهمترین شاخص اولویتهای رایدهندگان شد. در واقع رایدهندگان از همه دیدگاهها تمایل دارند «روسیه متحد» را به عنوان تجسم مشروعیت سیاسی ولادیمیر پوتین ببینند و به له یا علیه آن رای دهند.منبع: فیسبوک دکتر مهدی سنایی، سفیر ج.ا. ایران در فدراسیون روسیه و رئیس موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)انتهای متن/