لطفا روسیه و وضعیت کنونی فرهنگی آن رابه طور خلاصه تشریح فرمایید کشور روسیه از سال ۱۹۱۷ میلادی که با رهبری ولادیمیر لنین به عنوان کشور اتحاد جماهیر شوروی و با مرام کمونیستی در عرصه جهانی مطرح شد همواره در تلاش بود تا با پی ریزی فراگیر سازی و پایدارسازی ایدئولوژی واحد کمونیستی، در عرصه ارزیابی، این نظام را کارآمد جلوه دهد البته در سال ۱۹۲۲میلادی دچار عارضه بیماری شد و توان اداره کشور از او سلب گردید و عملا قدرت به دست استالین افتاد تا آنکه استالین در سال ۱۹۲۴میلادی همزمان با مرگ لنین قدرت را رسما به دست گرفت. استالین که پیش از انقلاب بالشویکی عهده دار تامین منابع مالی انقلاب کمونیستی از طریق سرقتهای کلان بود، همان افکار لنین را دنبال کرد و در طول ۲۹ سال حکومتش که تا سال ۱۹۵۳ میلادی به طول انجامید، مبارزه با مذهب را که به عنوان جایگزین سازی مرام کمونیستی با آن در پیش گرفت و متاسفانه آنچه که نباید اتفاق میافتاد، اتفاق افتاد. کلیساها و مساجد را به تعطیلی کشاند و کشیشان و روحانیون مسلمان را به بهانههای مختلف آزار و شکنجه کرد و بسیاری از روحانیون کشته شدند. تاریخ البته نشان دارد که آیین بشری نمیتواند جایگزین ادیان آسمانی باشد و از همین رو در سال ۱۹۹۱ میلادی زمانی که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید رویکرد مردم به دین فزونی یافت و امروز جامعه روسیه جامعهای متدین است .البته این به آن معنی نیست که همه مردم به رفتارهای منطبق با شریعت پایبند هستند. نه بلکه به این مفهوم است که شریعت در ذهن و دل مردم روسیه مورد احترام است و همین احترام سبب گردیده است که دولت خود را ملزم به رعایت قوانین دینی بکند و با تصویب قانون ،رعایت نظر مخالف کلیسای ارتدوکس با هر قانونی را برای خود الزام آور بداند. امروز وضعیت روسیه بسیار عجیب است زیرا از یک سو رشد جمعیت روسیه منفی است به گونهای که جمعیت روسیه از بدو فروپاشی تاکنون بیش از پانزده میلیون نفر کاهش یافته است یعنی از ۱۵۶ میلیون به ۱۴۰ میلیون رسیده واز سوی دیگر جمعیت مسلمانان رو به رشد بوده و درسالهای اخیر حتی تا ۲۵ میلیون نفر رسیده است و واقعا بعید نیست که در آینده نه چندان دور مسلمانان به جمعیت غالب روسیه تبدیل شوند. امروز وضعیت فرهنگی روسیه وضعیت پیچیدهای است از یک سو زیرینه فرهنگ شرقی در این کشور پایههای فرهنگی این مردم را تشکیل میدهد و از سوی دیگر رویکرد به فرهنگ غرب در سالهای اخیر شتاب بیشتری به خود گرفته است و نظام سرمایهداری الزامات فرهنگی خود را به جامعه روسیه تحمیل میکند و دولت گرچه میکوشد تا از این شتاب جلوگیری کند و با اقدامات مختلف مردم را به بازگشت به فرهنگ خودی توجه میدهد. آقای مدودف در پیامی که اخیرا به مجمع فدرال ارسال کرد تاکید کرد که :" دولت ضمن حفظ سنتها و ميراث كلاسيك غني فرهنگي، بايد از كساني هم مواظبت كند كه راههاي جديد فعاليت هنري را جستجو ميكنند. فراموش نشود كه آنچه كه الآن هنر كلاسيكي محسوب ميشود، در زمان خود بر خلاف موازين هنر آن زمان ايجاد شده بود. نوآوري در همه عرصههاي زندگي فرهنگي بايد تشويق شود." پس دولت نیز تسلیم تغییرات فرهنگی شده است اما میکوشد تا آن را هدفمند سازد و از چارچوب کلان سیاستهای فرهنگی خارج نشود. همچنین در منشور سیاستهای فرهنگی که در ماه ژوئن سال جاری میلادی منتشر شد به همین موضوع یعنی عدم مقاومت در برابر تغییرات فرهنگی وصرفا اندیشیدن به هدفمند سازی این تغییرات تاکید شده است .این مساله مهمی است و نشان از یک دوران انتقال دارد. انتقال از دوران آموزههای کمونیستی به باورهای فرهنگی مبتنی بر عملگرائی. بنابراین آینده فرهنگی روسیه آیندهای با جهت گیری حرکت به سمت نظام فرهنگی غرب است. درباره پيشينه روابط فرهنگي ايران با روسيه و سير تحولات حاكم بر اين روابط توضيح فرماييد؟ آيا موافقتنامه فرهنگی بین ج.ا.ایران وروسیه موجود است ؟ چه تمهيداتي در اين زمينه انديشيده شده است؟ روابط ایران و روسیه از قدمتی چهارصد ساله برخوردار است. روابط دو کشور طی سالهای اخیر در نتیجه فروپاشی شوروی و پدید آمدن تغییرات عظیم در صحنه بینالمللی و زوال بلوک شرق به عنوان یک صحنه مبارزات ایدئولوژیک بوجود آمده است. لئونید اسکلیاروف دانشمند روس از شرایط جدید در مقالهای تحت عنوان " روابط استراتژیک ایران و روسیه" اینچنین تعبیر نموده است: "این فرضیه که ایران و روسیه همسایه و مجبور به همکاری هستند، دیگر یک عبارت عادی و معمول شده است." واقعیت مورد اشاره دانشمند روس مبنای دیدگاهی با رویکرد به حداقل موردنیاز برای همکاری گسترده میان دو کشور است. روسیه در سیاست خارجی خود نیز پس از پشت سر گذاشتن دو رویکرد " مشارکت متحد" و مفهوم ویژه " دولت روسی" به دیدگاه اوراسیایی روی آورد که بر اساس آن روسیه پل فرهنگی میان شرق و غرب است و موقعیت استراتژیک روسیه اقتضا مینماید که این کشور روابط خود را با شرق و جهان اسلام بویژه کشورهای همسایه گسترش دهد. رویکرد سیاست خارجی روسیه به غرب در سالهای اخیر و تلاش برای ورود کامل به جامعه اروپا و خروج از جایگاه دشمنی با آمریکا و ایفای نقش بعنوان متحد آمریکا که در کلمات رهبران دو کشور مشاهده میشود نیز موجب کم توجهی روسیه به شرق و جهان اسلام نشده است. اگر چه موافقتنامه فرهنگی میان ایران و روسیه در سال ۱۳۴۵خورشیدی به امضا رسیده است و هم اکنون نیز پایه قانونی مناسبی برای فعالیتهای فرهنگی دو کشور می باشد، اما تا پیش از فروپاشی این قرارداد بیشتر مبنای فعالیتهای نسبتا گسترده سفارت و مرکز فرهنگی روسیه در ایران بوده است. زیرا پیش از انقلاب اسلامی در کشورمان، رایزنی فرهنگی سفارت اتحاد جماهیر شوروی فعالیت وسیعی در ایران داشت و با انتشار مجله پیام نوین از سال ۱۳۳۷ خورشیدی توانسته بود طیف چپ گرای آن موقع را به گردونه فعالیتهای فرهنگی خود وارد سازد.این رایزنی در سال ۱۹۸۹ میلادی به تعطیلی کشیده شد. این در حالی بود که ایران فعالیت فرهنگی چشمگیری در اتحاد جماهیر شوروی نداشت و اساسا رایزنی فرهنگی ایران وجود خارجی نداشت .پس از فروپاشی رایزنی فرهنگی کشورمان در روسیه تاسیس شد و اکنون توانسته است روابط خوبی را با جامعه فرهنگی روسیه برقرار سازد. در واقع تنها با فروپاشی شوروی و فروریختن دیوارهای آهنین بود که زمینه ظهور مبادلات فرهنگی دو جانبه و انجام فعالیت های فرهنگی از سوی جمهوری اسلامی ایران پدید آمد. آشنایی نسبی مردمان روس با فرهنگ و تمدن ایرانی، گرایش نسبی به جهان اسلام با توجه به موقعیت جغرافیایی روسیه، حضور جمعیت قابل توجه مسلمانان در روسیه، تاثیر جدی و مداوم فرهنگ و سنن ایرانی و اسلامی در طی قرون بر بخشهای جنوبی و مسلمان نشین روسیه، اعتماد بوجود آمده در سیاست خارجی دو کشور، آشنایی عمومی مردم روسیه با ادبیات کلاسیک ایران، گرایش نسبی برخی از اندیشمندان و مردم روس به سیاست خارجی مستقل دولت جمهوری اسلامی ایران در مقابل بلوک غرب و آمریکا، وجود بخشهای تاریخی از سرزمین ایران در خاک روسیه کنونی و نهایتا قدمت مراکز زبان فارسی و مکاتب ایرانشناسی روسیه زمینههایی است که فعالیت های فرهنگی ج. ا. ایران در فدراتیو روسیه را تسهیل میکند. از سویی نیز باید به این واقعیت توجه نمود که مسلمانان روسیه با بیش از ۱۳ میلیون نفر جمعیت رای دهنده، نقش عمدهای در تحولات این کشور دارند و به همین دلیل در انتخابات مختلفی که برگزار میشود، رای مسلمانان روسیه برای احزاب بسیار حائز اهمیت و کارساز است. بدیهی است مقبولیت جمهوری اسلامی ایران در میان مسلمانان روسیه نقش ویژهای برای تاثیرگذاری کشورمان در تحولات سیاسی این کشور میتوان به دنبال داشته باشد. اگر به تاثیرگذاری جدی فرهنگ بر سیاست باور داشته باشیم و با رویکرد تاثیر ذهنیت مردم و اندیشمندان یک کشور بر رهبران و نوع سیاستگزاری دولت نگاه کنیم میبایست دوره کنونی را یک فرصت تاریخی در روابط فرهنگی ایران و روسیه نیز بدانیم و بیوقفه راهکارهای لازم را برای گسترش و نهادینه نمودن فعالیت های فرهنگی ج. ا. ایران در فدراتیو روسیه اتخاد نماییم. انجام این مهم منوط به حمایت جدی دولت و مسئولان فرهنگی کشور از فعالیتهای فرهنگی در روسیه است. به نظر شما راهبردها، سياستهاي اساسي روسيه در حوزه فرهنگ چه ميباشد؟ ویژگی های عمده سیاست فرهنگی اتحاد جماهیر شوروی مبتنی بر سه عنصر بود تأسيس شبكه هایي از مؤسسات فرهنگي كشور ايجاد يك نظام اداري متمركز و تحت كنترل شديد كنترل عقيدتي و مقرراتي که به نوعی تفتیش عقاید محسوب میشد اکنون البته فدراسیون روسیه پس از فروپاشی تلاش کرده است با وضع قوانین متعددی در حوزه فرهنگ جهت گیری خود را تغییر دهد.تنها تا سال ۲۰۰۱ میلادی یعنی دهه اول پس از فروپاشی قوانین زیر را در حوزه فرهنگ وضع گرده است: قانون فدراسيون روسيه در خصوص فرهنگ (مصوب سال ۱۹۹۲) قانون فدراسيون روسيه در خصوص بايگاني اسناد و آرشيوهاي ملّي قانون ويژة حقوق مؤلفين داخلي و مؤلفين كشورهاي همسايه (مصوب سال ۱۹۹۳) قانون ويژة واردات و صادرات اشياء و كالاهاي فرهنگي (مصوب سال ۱۹۹۳) قانون ويژة نگهداري و ضبط قانوني اسناد فرهنگي (مصوب سال ۱۹۹۴) قانون ويژة كتابخانه هاي كشور (مصوب سال ۱۹۹۴) قانون ويژة محافظت از قلمروهاي طبيعي كشور (مصوب سال ۱۹۹۵) قانون ويژة تبليغات (مصوب سال ۱۹۹۵) قانون ويژة سازمانهاي خيريه و فعاليتهاي عام المنفعه اکنون اولویت ها در مقایسه با زمان پیش از فروپاشی تغییر جدی کرده است ودر اصول سیاست های فرهنگی جدید،اولویت های زیر در حوزه فرهنگ تعیین گردیده است: ايجاد شرايط مناسب جهت دسترسي هر چه بيشتر تمامي گروه هاي اجتماعي به آثار فرهنگي و هنري ملي و بينالمللي در جهت رشد معنوي و فرهنگي و خلاقيت افراد حفاظت از ميراث فرهنگي و تاريخي كشور به عنوان عامل وفاق ميان گروهها و اقشار مختلف جامعه توسعه و رشد اصول فدراليسم در جهت اجراي هر چه دقيقتر سياستهاي فرهنگي در سطوح دولتهاي محلي و منطقهاي تمرکز زدائی در بخش فرهنگ وحمایت ازفعالیت های بخش خصوصی با رعایت چارچوبهای تعیین شده این نکته را نباید از نظر دور داشت که تعیین سیاستها و اولویت های فرهنگی در روسیه تابع تعریف آنها از فرهنگ است که البته در این تعریف باورهای مذهبی نقش کمتری دارندوبیشتر به باورهای ملی متکی است از همین روحفظ اتحاد ملی با توجه به تنوع بسیار قومی و فرهنگی در روسیه اولویت اول در حوزه فرهنگی روسیه است .در سالهای اخیر تقویت باورهای ملی و تبلیغات فراگیر بر روی این باورها ونیز تحریک عواطف عمومی به سمت میهن پرستی به عنوان تنها نقطه مورد وفاق در میان تمام اقوام روسیه ،از سوی سیاست گذاران روس بسیار مورد توجه بوده است و در باور آنها این نقطه تنها نقطه محل اتکا برای پر کردن خلاء پیوستگی جامعه است زمينههاي مشترك فرهنگي و علائق بين دو جامعه ايران و روسيه را در چه محورهايي مي دانيد؟ بسیاری از موضوعات فرهنگی مورد علاقه ما برای جامعه روسیه تازگی دارد و با نگاهی تحسین آمیز به این مقوله ها مینگرند این البته شامل بسیاری از زمینههای فرهنگی می تواند باشدمثلا در سالهای اخیر توجه خوبی به ادبیات ایران میشود و هر کتابی که رایزنی فرهنگی در حوزه ایرانشناسی و ادبیات منتشر کرده مورد استقبال قرار گرفته است. فراموش نکنیم که در روسیه از گذشتههای دور علاقه به ادبیات ایران وجود داشته است. اخیرا با رصدی توانستیم آمار کتابهای ترجمه شده از زبان فارسی در حوزه ادبیات را به دست آوریم. در این رصد متوجه شدیم که بسیاری از کتابهای ما در ادبیات ایران در بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۸۰ میلادی توسط ایرانشناسان روس به زبان روسی ترجمه و منتشر شده است .گلستان سعدی در سال ۱۹۰۵،شاهنامه در سال ۱۹۱۵ قابوس نامه در سال ۱۹۵۸ بهارستان جامی در سال ۱۹۳۵ بوستان سعدی در سال ۱۹۳۵ توسط علاقه مندان وایرانشناسان روسیه ترجمه و منتشر شده است .این در حالی است که تمام این کتابها با هزینه محلی و نه با حمایت کشورمان منتشر شدهاند. خوب این توجه به ادبیات ایران است که از گذشته در بین روسها وجود داشته است .در مورد ادبیات معاصر هم مثالی میزنم مثلا کتاب یکی بود و یکی نبود جمالزاده در سال ۱۹۳۶ ترجمه و منتشر شده است و بیش از یک میلیون نسخه تیراژ داشته است و همچنین آثار بسیاری دیگر مانند احمد محمود، صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، فریدون تنکابنب، خسرو شاهانی، ابراهیم گلستان، سیمین دانشور، هوشنگ گلشیری و عبدالحسین نوشین در روسیه ترجمه و منتشر شده است. بنابراین ادبیات ایران بسیار مورد توجه مردم روسیه است مردمی که با آثار چخوف، تالستوی، داستایفسکی آشنا هستند علی القاعده باید در ادبیات مشکل پسند باشند اما ادبیات ایران با این وجود مورد توجه واقع شده است . البته پس از فروپاشی حمایت دولتی از انتشار آثار خارجی به شدت کاهش یافت و متاسفانه افول جدی پدید آمد اما با این وجود رایزنی فرهنگی توانسته کارهای جدیدی را ترجمه و منتشر کند مانند دفتر اول ،دوم ،سوم و چهارم مثنوی که در سال ۱۳۸۶ ترجمه دفتر اول در ج.ا.ایران به عنوان کتاب سال برگزیده شد حال اگر ادبیات پس از انقلاب اسلامی را بتوانیم به صورت فراگیر ترجمه و منتشر کنیم مطمئن هستم مورد توجه واقع خواهد شد. البته اکنون با همکاری معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این کار در حال انجام است که امیدوارم در یک سال آینده اولین کتابها در این زمینه به بازار کتاب روسیه عرضه شود. موضوع سینمای معنا گرای ایران هم موضوعات مورد علاقهای برای مردم روسیه هستند. در دو سال گذشته بسیاری از فیلمهای سینمای ایران در جشنوارههای روسیه مقامهای خوبی کسب کردهاند. موضوع دیگر مورد علاقه موضوع آموزه های اسلامی است. بیش از ۲۵ میلیون نفر از مردم روسیه را مسلمانان تشکیل میدهند. و به دلیل سال ها دوری از آموزههای اسلامی فاقد دانشمندان وعلمای دین هستند و اغلب علما آشنایی کمی با آموزههای اسلامی دارند و از همین رو در سالهای گذشته به درخواست رسمی خودشان بارها برای طی دوره های کوتاه مدت به ایران و سایر کشورهای اسلامی سفر کردهاند. همچنین تا کنون کتابهای خوبی در زمینه فلسفه اسلامی،عرفان اسلامی،علوم قرآنی،فقه و مقالات مختلف اسلامی به روسی ترجمه و منتشر شده است و رایزنی در سالهای گذشته بیش از پنجاه عنوان کتاب در این زمینه ترجمه و منتشر کرده است. موضوعات دیگری نیز هستند که با علایق مردم روسیه همخوانی دارند. به موضوع اصلي بحث بپردازيم. ديدگاه شما راجع به رصد و يا نشر فرهنگي در خارج از كشور چيست؟ پدیدههای تاثیر گذاری همچون اینترنت و فضای مجازی در سالهای اخیر الزامات خود را به قلمرو فرهنگ نیز تحمیل کردهاند و کشورها میکوشند تا این پدیدههای نوین را که کارکرد دوگانه دارند در حوزه فرهنگ به سمت کارکرد غیر مخربانه سوق دهند.خوشبختانه کشور ما این توان را به خوبی به کار گرفته است. امروزه هرچه شتاب حرکت به سمت جهانی شدن بیشتر می شود،اختلاط فرهنگی بیشتری رخ میدهد و باید کوشید تا این هجومها در فرهنگ خودی خنثی شوند. این البته مورد توجه بسیاری از کشورها از جمله روسیه است. در این میان فرهنگ ایرانی اسلامی ما چون دارای ریشههای انسانی و فطری است از مطلوبیت مردم روسیه برخوردار است واین فرصت بسیار مغتنمی برای فرهنگ ایرانی است که میتوان با رصد و پیمایشهای صحیح از این فرصتها بهره گرفت. البته هرچه در این زمینه تلاش شود به گونه دیگری سود حاصله به داخل کشورمان بازخواهد گشت. اینکه افکار عمومی روسیه ذهنیت همراه با تحسینی به ایران داشته باشند موضوع مهمی است که میتواند الزامات خود را در قلمرو تصمیم سازیهای سیاسی کشور روسیه در ارتباط با ایران عملی سازد و این به معنای دیپلماسی عمومی است که در قرن حاضر از اصول دیپلماسی تاثیرگذار تلقی میشود. به نظر من محیطهای مجازی بهترین بستر برای این کار به شمار میروند به شرط آنکه به خوبی از آن بهرهگیری شود. کتابخانههای دیجیتال اثر بسیار زیادی دارند. امروز ذائقه مردم کتابخوان در حال تغییر است و بیشتر به دلیل سهولت در دستیابی به منابع، کم هزینه بودن ،قابلیت برداشت و اقتباسهای سریع و آسان بودن به سمت استفاده از محیطهای مجازی سوق یافته است و اتفاقا انجام چنین کاری از سوی سازمان دهندگان نیز با سهولتهایی همراه است. بنابراین نباید از این فرصتها غفلت کرد. خود شما در اين مسير چه اقداماتي را انجام داده ايد؟ آيا نتيجه پژوهش ها و دريافت هاي خود را به داخل كشور منعكس ميكنيد. تا کنون نتیجه پژوهش های فراوانی را به کشورمان منتقل کردهایم و پیش از حضور بنده نیز همکاران قبلی همین کار را انجام داده اند و البته تلاش فراوانی هم به کار بردهایم تا به مراکزی که تصمیمگیر هستند منتقل کنیم ولی متاسفانه هنوز شیوه تبدیل داده ها به سیاستها وبرنامههای اجرائی از توان تبدیل سریع برخوردار نیست و از همین رو بسیاری از پژوهشها بینالدفتین باقی میماند.من فکر میکنم باید مرکزیت هدایت این امور را تقویت کرد. من زمانی که مدیر کل فرهنگی آسیا و اقیانوسیه بودم کوشیدم تا با کمک همکارانم آرشیو الکترونیک پژوهشهای رایزنیها را به وجود بیاورم و تا وقتی که در آن سمت بودم بیش از پنجاه هزار صفحه از این پژوهشها متمرکز شد. منبع: سازمان فرهنگ و ارتباطات