سانسور: چرا و چرا؟؟؟ برای سانسور معانی و اهداف مختلفی را از حیث فلسفی و جامعهشناختی و ابعاد اجتماعی و تاریخی هر جامعه و ملتی میتوان برشمرد. لکن از نظر اجتماعی سانسور عبارت است از «ایجاد مانع پنهان و آشکار بر سر راه اندیشه و اندیشیدن و جلوگیری از آزادی بیان و در سطح کلیتر جلوگیری و یا اعمال محدودیت در حوزه گردش آزاد اطلاعات در گستره جامعه». اگر پدیده سانسور را در این سطح و محدوده تعریف کنیم، طبیعی است که تاریخ بشر هیچگاه تهی از سانسور یعنی اعمال محدودیت در حوزه اندیشه و عقیده نبوده است و از آغاز بدویت تاریخی تاکنون هیچ جامعهای در هیچ زمینی و زمانی نبوده است که در آن آزادی اندیشه و عقیده و بیان اندیشه به طور مطلق و نامحدود وجود داشته باشد. از نظر معرفتی نیز «باور به مالکیت مطلق حقیقت»، از مهمترین عوامل سانسور و اعمال محدودیت برای دیگران و آزادی عمل بیانتها برای خود و همفکران است. در این مقاله سعی خواهم کرد تا مقوله سانسور را که پیوندی جاودانه با سیر تاریخ بشری دارد، در رسانههای گروهی روسیه، به طور اخص و در فرهنگ روسیه، به طور عام، مورد بررسی قرار دهیم. آنچه سانسور در رسانههای گروهی نامیده میشود، مبنی بر دو پیش فرض است. اول آنکه سانسور به معنای عام کلمه بدون تردید در همهی مطبوعات جهان و در همه کشورها -صرف نظر از نظام سیاسی آنها- وجود دارد و دوم آنکه، گاه سانسور به خودی خود امر اجتناب ناپذیری است و به دلایلی و در شرایط ویژهای، کاربرد آن ناگزیر میباشد. حتی در پیمانها و مقررات بینالمللی حقوق بشر که از هرجهت خواهان آزادی اشخاص است، در مواردی سانسور مجاز شمرده شده است. بنابراین به نظر میرسد که برای بررسی سانسور در رسانههای گروهی کشور روسیه، بهتر است این موضوع را به سانسور قانونی و سانسور غیرقانونی تقسیم کنیم تا بتوانیم روشنتر در این باره بحث کنیم. ناگفته پیداست که معمولاً سانسور قانونی شامل آن دسته از موارد سمعی و بصری میشود که یا خالی از هرگونه پایه و اساس واقعی و حقیقی هستند (مثل اکثر فیلمهای سینمایی، رمانها، مقالات هنری و ...) یا به مسائلی همچون امنیت و دفاع ملی و امثال آن مربوط میشود. سانسور در روسیه به طور کلی در کشور روسیه سانسور ممنوع بوده و هست. در این کشور، طبق ماده ۲۹، بند ۴ قانون اساسی روسیه، آزادی بیان، افکار و ابراز عقیده و نظر برای شهروندان و رسانههای گروهی تضمین شده است. بنابراین قوانینی مبنی بر منع سانسور در این کشور وجود دارد، اما این در حالی است که سوء استفاده از هر کدام از این آزادیها، آنها را نیز تا حدی محدود کرده است. طبق ماده ۱۳۶ قانون جزا روسیه، هرگونه جنگ تبلیغاتی، نفرتهای قومی، نقض برابری شهروندان بر اساس نژاد، ملیت، تابعیت یا مذهب در رسانههای گروهی به عنوان جرم تلقی شده و تحت پیگرد قانونی قرار میگیرد. همچنین کلیه نشریاتی که حاوی مطالب یا تصاویر در مورد تشویق به جنایت و اعمال خطرناک یا تبلیغ مواد مخدر و روانگردان و امثال آنها هستند ممنوع میباشند. لذا به منظور محافظت از اخلاق و حقوق و منافع قانونی شهروندان و همچنین دفاع ملی و امنیت کشور، این آزادیها در رسانهها تا حدی محدود شده است. به این ترتیب بر مبنای آن، کمیتهای متشکل از اعضای رسانههای گروهی و نمایندههایی از سازمانهای دفاعی و امنیتی کشور، در مورد مسائل و موضوعات مختلف تصمیمگیری کرده و به سردبیران روزنامهها و مدیران شبکهها اعلام میکنند که فلان موضوع به لحاظ امنیت ملی قابل پخش هست یا خیر. آنچه مشخصاً به عنوان کنترل رسانههای گروهی در روسیه به کار میرود، قانونی برای سانسور اخلاقیست و در مورد سانسور امنیتی، به نظر میرسد قانون مشخصی وجود ندارد و دست مقامات روسیه از این جنبه باز گذاشته شده است. در حال حاضر، در خصوص آنچه که میتوان نام آن را «سانسور» نامید، قانونی وجود دارد که طبق آن کلیه موارد انتشاراتی و سمعی و بصری به گروههایی تقسیم میشوند و بر هر گروه، نوع خاصی از کنترل اعمال میگردد. اما در مورد سانسور غیرقانونی در رسانههای روسیه، بدیهی است که به دلیل ماهیت این نوع سانسور، یافتن نمونهها و استناد به آن مشکلتر از کنترل قانونی بر رسانههای گروهی است. شاید تنها کسانی بتوانند در این زمینه نظر بدهند که خود با این مسئله برخوردهایی داشته باشند. با وجود این مثالهایی را میتوان برشمرد. برای نمونه یکی از سیاستهای سانسورگرایی در زمان استالین ایجاد تغییر در تصاویر افرادی بود که توسط او به اعدام محکوم شده بودند. همچنین در سالهای اخیر جلوگیری از ورود خبرنگاران و کارمندان تلویزیون به محلهایی که از آنجا کاروان تابوتهای نظامیان عبور میکند از مصادیق سانسور است. اگر چه این سانسور تا حد زیادی ناکام مانده و تصاویر متعددی در روزنامهها و مجلات به چاپ میرسد. پدیده نوپای خودسانسوری از آنجا كه پديدآورندگان آثار از كم و كيف كار ميزان اطلاع دارند، بعضاً پيش از ارائه اثر خود به اداره كتاب به خودسانسوري پناه ميبرند. چنين پديدهاي بدونشك باعث ميشوند سطح انديشمندي جامعه ساكن بماند و جامعه از يافتههاي جديد انديشمندان و هنرمنداناش محروم شود. سانسور و به تبع آن رواج خودسانسوري باعث افول ذهن خالقان آثار ميشود. به عبارت ديگر پديدآورندگان محصولات فرهنگي-هنري در اين عرصه محدود؛ انگيزههايشان را رفتهرفته از دست ميداند زيرا بدونشك نخستين و مهمترين انگيزه نويسندگان اين است كه آثارشان به دست مخاطبان برسد. قابل توجه سانسورچیان روسی(!!!) اعمال فشار در حوزههايي فراتر از معيارهاي معقول بر نويسندگان و اهالي فرهنگ، مثل اين است كه به يك نفر، عليرغم حقوق فردي و اجتماعياش، بگويي طوري زندگي كن يا حتي طوري نفس بكش كه من ميگويم. به اعتقاد من؛ چنين فشارهايي در قرن ۲۱ كه ميزان دانايي و فرهنگي جوامع بشري به سطح بالايي رسيده است، نميتواند كارساز باشد. سانسور در هر حال، پدیدهای است ضد انسانی و مطلقاً به زیان آدمیان و جوامع انسانی و حتی در نهایت به زیان خود سانسورچیان خواهد بود. در پایان به بیان این مهم اکتفا میکنیم که «سانسور اگرچه به عنوان بازدارندهاي مانع صراحت لحن و صراحت در بيان مفاهيم ميشوند، اما هيچ سدي وجود ندارد كه بتواند جريان انديشه و هنر را در طول تاريخ متوقف سازد». منابع: ۱) http://bijanuord.blogfa.com/post-۱۳۷.aspx ۲)http://fa.wikipedia.org/wiki/%D۸%B۳%D۸%A۷%D۹%۸۶%D۸%B۳%D۹%۸۸%D۸%B۱#.D۸.A۷.D۸.B۵.D۸.B۷.D۹.۸۴.D۸.A۷.D۸.AD.D۸.A۷.D۸.AA ۳)http://ru.wikipedia.org/wiki/%D۰%A۶%D۰%B۵%D۰%BD%D۰%B۷%D۱%۸۳%D۱%۸۰%D۰%B۰#.D۰.A۱.D۱.۸۳.D۱.۸۲.D۱.۸C_.D۱.۸F.D۰.B۲.D۰.BB.D۰.B۵.D۰.BD.D۰.B۸.D۱.۸F ۴)http://maxpark.com/user/tchuev/content/۱۴۸۸۶۸۰ ۵)http://www.memo.ru/about/bull/b۲۰/۲۳.htm ۶)http://fararu.com/vdccpxq۰.۲bq۰x۸laa۲.html نویسنده: فاطمه محمدی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات روسی