چه موضوعاتي در اجلاس سران روسيه و اتحاديه اروپا غالب بود؟ آيا امور حقوق بشر مقام اول را احراز کرد؟ خير، امور اقتصادي جاي اول را داشت زيرا اقتصاد محور مشارکت راهبردي ما ميباشد. اين عامل چشماندازهاي اصلي روابط ما با اتحاديه اروپا، از جمله در حوزه انرژي – مشارکت در راه مدرن سازي – را تعيين ميکند. اروپاييها نگرانيهاي خود در مورد مسائل حقوق بشر را هم بيان کردند. ما – چنانچه در يک فيلم مشهور گفته ميشود – گفتيم که هيچ کسي عالي و بيعيب نيست. ما با اتحاديه اروپا در مورد حقوق بشر گفتگويي داريم که در چارچوب آن دو بار در سال ملاقاتهايي برگزار ميشود و روسيه در اين جلسات بدون هر نوع سخنپردازي وقايع معين شايسته توجه هر کدام از طرفين در راه منافع شهروندان ما را به طرف مقابل بيان ميکنيم. البته مسائل سياسي هم پيش آمد. موضوع «قانون ماگنيتسکي» مطرح شد. اين شخص در بازداشتگاه جان باخت و اين واقعيت يک فاجعه ميباشد. ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه جوانب امر را به اين شكل توضيح داد: به غير از فاجعه انساني که بازرسي دادگاهي آن ادامه دارد، واقعيت بازرسي مربوط با شخص ويليام براودر هم مطرح است که ماگنيتسکي وکيل وي بود. فعاليت غير قانوني براودر در بازار مالي روسيه و فرار وي از مالياتها برملا شده است. اين جنبه هم، علاوه بر فاجعه انساني، نبايد از ياد برده شود. دلايل فاجعه مذکور بايد روشن شود زيرا ما به اين نيازي نداريم که در بازداشتگاههاي روسيه شرايطي برقرار شود که اجازه نميدهد به يک فرد بيمار کمک شود. هر دو بازرسي ادامه دارد. اما براي ما روشن است که تمام اين ماجرا براي مصارف ناهنجاري بکار گرفته ميشود. ما بيش از هر کسي به برقراري شرايط مناسب در سيستم زندانهاي خود علاقمند هستيم. البته، افراد نه تنها در زندانهاي روسيه بلکه در اروپا و آمريکا هم جان ميبازند. در دادگاه بينالمللي يوگسلاوي سابق که به باد ناسزا گرفته ميشود هم اشخاصي، از جمله ميلوشويچ (رئيس جمهور اسبق صربستان)، جان باخت. ولي کسي پيشنهاد نميکند «قانون ميلوشويچ» تصويب شود. اين وقاحت محض و توهين به مقدسات ميباشد. بايد توجه داشت که هر نگراني در حوزه حقوق بشر به ابزار سياسي تبديل نشود. نبايد اين امور را سياسي کرد. هر فاجعه انساني بايد درسي براي همه ما باشد که با عبرت گرفتن از آن براي انسانيتر کردن سيستم خود اقدام کنيم. اين امر نسبت به همه بلا استثناء( هم نسبت به روسيه و هم اتحاديه اروپا که بازرسي «زندانهاي پرواز کننده سازمان سيا» و «گزارش مارتي» در مورد تجارت قطعات بدن انسانها به دلايل نامعلوم در آن به درازا کشيده) صحت دارد. در جريان اين اجلاس به ما هيچ پاسخي داده نشد هر چند اين مسائل بسيار جدي هستند. لذا نتيجهگيري اصلي اين بود: حقوق بشر را بايد رعايت کرد، در هر مورد نقض آنها را بازرسي کرد ولي اين موضوعي براي تبليغ خود در داخل يا در عرصه بينالمللي نيست بلکه هدف از بازرسي حل مسئله – در صورت علاقمندي واقعي به آن – ميباشد. عاقبت «قانون ديما ياکوفلف» چه ميشود؟ چرا تصميم گرفته شد به اين ترتيب واکنش نشان داده شود؟ اگر شما فکر ميکنيد که دوماي دولتي در اقدامات خود مستقل نيست اشتباه ميکنيد. آنجا واقعاً نظري هست که در حال حاضر غالب شده است. لازم نيست سئوال کرد «چرا». هم رئيس جمهور روسيه و هم دولت کشور ما نقطه نظر خود را بيان کردند. نتيجه اجلاس سران بروکسل را چطور ارزيابي ميکنيد؟ در همه اجلاسها تصميمات انقلابي و خيلي داغ اتخاذ نميشود. در جريان اجلاس سران روسيه و اتحاديه اروپا در سال ۲۰۰۴ نقشههاي راه تأييد شد. نميشود هر سال انتظار پيشرفت سريع را داشت. ۴ نقشه راه بطور کامل خود را حفظ ميکنند و در مورد هر کدام از آنها اقدام ميشود. جنبههاي مختلف گفتگو در بخشهاي انرژي، اکولوژي، حقوق بشر و نظامي موجود است. همه اينها بازتاب رويکرد ساختاري در نتيجه تعيين نقشههاي راه ميباشد. موضوع اصلي اين است که ما اصول مشترکي در خصوص مأموريت حرکت به سوي حداکثر استفاده از رويکردهاي يکسان را داريم. اين رويکردها بر اصول سازمان تجارت جهاني متکي است. منظور ۴ نوع آزادي ميباشد. آزادي رفت و آمد سرمايه، نيروي کار، خدمات و کالاها. و هيچ تضادي بين امور جاري در چارچوب اتحاد گمرکي و سازمان تجارت جهاني موجود نيست. متأسفانه، پس از کنفرانس مطبوعاتي در گزارشهاي خبري نقل قول از بروک، رئيس کميته امور بينالمللي پارلمان اروپا را خواندم که در کيف اعلام کرده بود ويکتور يانوکوويچ، رئيس جمهور اوکراين با خودداري از سفر به مسکو کار درستي کرده است. توضيح داده ميشود که عضويت در اتحاد گمرکي (روسيه، بلاروس و قزاقستان) و برقراري هر نوع رابطه با اين ساختار بظاهر بطور مستقيم با حرکت اوکراين در جهت همگرايي اروپايي مغايرت داشته و با آن همخوان نيست. ضمناً سياستمداري اين سخنان را بيان ميکند که سمت جدي احراز ميکند. وي با اين سخنان يا بيصلاحيتي خود را نشان ميدهد ( زيرا هم اتحاديه اروپا و هم اتحاد گمرکي بر اساس اصول سازمان تجارت جهاني تشکيل شده و همخوان هستند ) يا غرض ورزي خود را نشان ميدهد. در اين صورت اوضاع پارلمان اروپا چندان هم خوب نيست. اين امر امروز بوضوح نمايان شد - معلوم شد کميسيون اروپا و ساختارهاي مجريه اتحاديه اروپا نسبت به سخنپردازيهاي نمايندگان پارلمان اروپا واکنش خيلي خوددار نشان ميدهند. ولي موقعيتي که در آن از همسايگان ما درخواست ميشود با اتحاد گمرکي رابطه برقرار نکنند واقعاً حيرت انگيز است. اين ديگر از هر حد و مرزي فراتر ميرود. آيا موضع روسيه نسبت به «بسته سوم انرژي» اروپا تغيير کرده است؟ بنظر اتحاديه اروپا کاربرد اين بسته نسبت به پروژههايي که قبل از تصويب آن اجرايي شده بود با اصل برتري قانون همخواني دارد. ما هيچ ترديدي نداريم که آنها به اين ترتيب تعهد خود در مورد بدتر نکردن مقررات فعاليت تجاري را نقض ميکنند. بفرماييد، از لحظه تصويب بسته سوم و قانوني شدن آن ما اين مقررات را رهنمود قرار داده و سعي ميکنيم مطابق با فرمولهاي بيان شده در آن روابط آينده را( از جمله در رابطه با «جريان جنوبي»)برقرار کنيم. ولي آنچه که طبق مقررات قبلي سرمايه گذاري شده نميتواند دستکاري شود. آيا ميشود «جريان شمالي» و «جريان جنوبي» را بطور جداگانه بررسي کرد؟ «جريان شمالي» قبلاً پروژه اولويتدار اتحاديه اروپا بود. در اجلاس سران اين امر مطرح شد که «جريان جنوبي» هم موقعيت مشابهي کسب کند. بالاخص اينکه حجم گازي که توسط «جريان جنوبي» منتقل خواهد شد ۷ تا ۱۰ درصد بيش از حجم «جريان شمالي» خواهد بود. شرکاي ما گفتند «جريان جنوبي» براي آنها پروژه بسيار مهمي است. اما در مورد تعيين آن به عنوان امر اولويتدار براي اتحاديه اروپا تصميمي هنوز اتخاذ نشده است. رئيس جمهور روسيه توضيح داد که اين پروژه براي تأمين امنيت انرژي اروپاي جنوبي ماهيت کليدي دارد. شرکت کشورهاي منطقه در آن حاکي از اين واقعيت ميباشد و در اين مورد تفاهم وجود دارد. ميخواهم تأييد کنم که اکثر جوانب امر بر اصول سازنده و با توجه به موازين سازمان تجارت جهاني بررسي شد. عضويت ما در اين سازمان باعث شد اصول مضاعفي بوجود آيد و لذا حالا گفتگو خيلي ساده تر ميشود. در مورد اوضاع پيرامون سوريه چه نظري داريد؟ آيا رويکردهاي طرفين در اين مورد همچنان خيلي تفاوت دارد؟ ما مشغول گفتگوي دائمي با ترکيه، آمريکا، فرانسه، قطر، عربستان سعودي، مصر و اتحاديه کشورهاي عرب يعني تمام بازيگران خارجي داراي نفوذ بر هر نيروي سياسي يا نظامي سوريه هستيم. اين تنها رويکرد درست ميباشد. ضمناً ما با دولت سوريه و همچنين تمام گروههاي اپوزيسيون هم کار ميکنيم. قاعده مشترکي – بيانيه ژنو – موجود است و در آن از شرايط مقدماتي و كنار رفتن بشار اسد سخن نرفته است. او كنار نميرود، او اين پيشنهادها را بدون بستگي به اينکه چه کسي آنها را مطرح کند قبول نميکند. ضمنا در بيانيه از اين هم حرفي زده نشده که بايد سوريه را مجازات کرد و کار را به جايي رساند که فصل «قهرآميز» منشور سازمان ملل قابل کاربرد باشد. در بيانيه ژنو تفاهم حاصله به صراحت بيان شده است. همه بايد تيراندازي را متوقف کنند و مذاکره کنندگان بايد در مورد ترکيب «نهاد مديريتي دوران انتقال» به توافق برسند. سپس اين نهاد بايد در تاريخ هماهنگ شده بين حکومت و اپوزيسيون قانون اساسي جديد و قانون انتخاباتي جديد را تهيه و انتخابات را برگزار کند. در سند تصويب شده از طرف تمام «بازيگران» خارجي اصلي در ژنو گفته شده است «نهاد انتقالي» حين کنترل تماميت قدرت بايد کاري کند که نهادهاي دولتي موجود تا برگزاري انتخابات سراسري حفظ و ويران نشوند. زيرا همه وقايع عراق در سال ۲۰۰۳ را به ياد دارند، وقتي حزب بعث و ارتش، پليس و سرويس امنيتي که سنيهاي بعثي در آنها دست بالا را داشتند منحل شدند. اما آنها حالا سعي دارند در عراق مشکل آفريني کنند. به همين دليل در بيانيه ژنو شرط مهمي – ويران نکردن نهادهاي حکومت – درج شده است. بجاي اجراي بيانيه ژنو در دوحه «ائتلاف نيروهاي انقلابي و اپوزيسيون» شکل گرفت که در بيانيه آن گفته شده هدف اصلي سرنگوني رژيم از راه نظامي و ويران کردن نهادهاي دولتي ميباشد. اين امر به معني چرخش ۱۸۰ درجه از بيانيه ژنو ميباشد. ثانياً هيچ گفتگويي با مقامات در نظر نيست و اين هم با توافقات ژنو مغايرت دارد. من از هيلاري کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا سئوال کردم (آنها از اين ائتلاف به عنوان تنها نماينده مردم سوريه حمايت کردند زيرا در اعلاميه آنها حرف اضافه «the» به کار گرفته شده و نوشته شده بود «the legitimate representative» که به معني «تنها نماينده» ميباشد). پرسيدم: «چطور شد؟ شما اطمينان داده بوديد که ميخواهيد بيانيه ژنو را اجرا کنيد، با سناريوي نظامي مخالفيد، از انتقال سياسي حمايت ميکنيد؟» او در پاسخ گفت موضوع اصلي برقراري اتحاد بين نمايندگان اپوزيسيون ميباشد و اما اساس اين کار را آنها بعد اصلاح ميکنند. يکي دو هفته بعد از آن ملاقات «دوستان سوريه» در مراکش برگزار شد. از نمايندگان «ائتلاف» دعوت شد در جلسه شرکت کنند و از آنها حمايت کامل کردند. ما دوباره از آمريکاييها سئوال کرديم شما که گفته بوديد اپوزيسيون را از اين خط پرخاشجو و سازشناپذير به سوي توافقات ژنو سوق خواهيد داد. براي اين منظور چةکاري شده است؟» آنها سکوت کردهاند. امروز ما از شرکايمان در اتحاديه اروپا که آنها هم اين «ائتلاف» را به عنوان نماينده ملت سوريه – البته بدون پيشوند «تنها» - پذيرفتهاند همين سئوال را کرديم. اروپايها هم سکوت ميکنند. فکر ميکنم حاميان غربي اين «ائتلاف» دارند نفوذ خود بر آن را از دست ميدهند. اما طرف روس هر کاري ميکند تا توافقات ژنو تحقق يابد. ما به آقاي الخطيب، رئيس اين «ائتلاف ملي» مراجعه و پيشنهاد کرديم وي يا نماينده وي به مسکو آمده يا با نمايندگان ما در هر محل ديگري ملاقات کند. ما آمادهايم با همه صحبت و صادقانه توضيح دهيم که اميد بستن به حل نظامي و پياده کردن نهادهاي دولتي براي سوريه هلاکت بار ميباشد. متأسفانه همه صداي ما را نميشنوند. ولي موضع ما بلاتغيير بوده و به موقعيتهاي گذرا بستگي ندارد. چه کسي در سوريه پيروز ميشود؟ دولت يا اپوزيسيون؟ هيچ کسي در اين جنگ پيروز نميشود. آيا گفتگوي شما با هيلاري کلينتون و اخضر ابراهيمي، نماينده ويژه سازمان ملل و اتحاديه کشورهاي عرب در مورد سوريه پيش ميرود؟ ما با وزير امور خارجه آمريکا در دوبلين ملاقات و تمام جوانب اين موقعيت را همراه با اخضر ابراهيمي بررسي کرديم. در آينده نزديک از ابراهيمي دعوت ميکنيم به مسکو بيايد. امري که مرا متحير ميکند اين است که به ما پيشنهاد ميکنند ملاقات کرده و بدون هيچ شرايطي در مورد نحوه تحقق بيانيه ژنو فکر کنيم. ما مخالف نيستيم. ولي وقتي «ائتلاف» با اصول مطلقاً مغاير با توافقات حاصله تشکيل ميشود و آمريکا از اين حمايت ميکند ما سئوال ميکنيم چرا چنين کاري انجام ميشود؟ به ما ميگويند سعي ميکنند بر آنها اعمال نفوذ کنند. اين امر باعث ميشود سراشيبي خيلي لغزندهاي ايجاد شود و ما نميخواهيم به اين گفتگوها کشيده شويم که در واقع از خط سرنگون کردن نظامي سوريه حمايت ميکنند. در اين صورت ما به اصطلاح «guilty by association» خواهيم بود و ميخواهيم از اين موقعيت طفره رفته باشيم. مايه رنجش است که شرکاي آمريکايي، همزمان با حمايت از بيانيه ژنو اظهارات متفاوتي بيان ميکنند و سعي دارند خواسته خود را بجاي واقعيت جا بزنند. در مجموع هم تأسف آور و هم فاجعه آميز است که موضع علني بسياري از «بازيگران» خارجي در مورد سوريه فعلاً بازتاب علاقمندي صميمانه آنها به متوقف کردن خونريزي نبوده بلکه حاکي از علاقه آنها به کسب امتياز در عرصه سياست داخلي ميباشد. تلاش براي افاده فروختن و جلوه دادن خود به عنوان حاميان دلسوز حقوق بشر در شرايطي که بايد همه طرفين مايل به «کشتن و پيروز شدن» را سرجايشان نشاند باعث رنجش و ناراحتي ميشود. اگر همه حين صحبت از اينکه اولويت شماره يک متوقف کردن کشتار و نجات زندگيها ميباشد حقيقت را ميگويند پس بايد «مسئله بشار اسد» را به کنار گذاشته و همه را وادار کرد اعلام آتش بس کنند، بايد ناظران سازمان ملل را به سوريه برگردانده و همه سوريها را بدون شرايط مقدماتي پشت ميز مذاکره نشاند. اغلب به ما گفته ميشود «بله، ميشود اين کار را کرد ولي بگذار اسد برود». براي کساني که اين سخنان را بيان ميکنند «سر» رئيس جمهور سوريه مهمتر از نجات جان جمعيت غير نظامي ميباشد. اگر اينطور است، اگر آنها چنين هدفي دارند و هدف اصلي آنها انساني نيست پس بگذار درک کنند که در ازاي اين هدف بايد قيمتي پرداخت شود، ولي نه با زندگي خود، نه با زندگي شهروندان خود بلکه زندگي شهروندان ساده سوريه زيرا بشار اسد قصد ندارد جايي برود. آيا خطر تجاوز خارجي وجود دارد؟ احساس ميشود که هيچ کسي تمايلي براي دخالت خارجي ندارد. حتي اگر احساسات پشت پرده بيان شود پس گاهي تصور ميشود غرب دعا ميکند روسيه و چين جلوگيري از تصويب صدور مجوز تجاوز خارجي را ادامه دهند. همين که چنين مجوزي صادر شود آنها ناچار بايد اقدام کنند اما هيچ کسي آماده اين نيست. حداقل من در حال حاضر چنين احساسي دارم. ولي موضع روسيه با اين ارتباط ندارد که ما مايليم کسي را به اتخاذ تصميمي – شليک کردن يا نکردن، بمباران کردن يا نکردن - تحريک کنيم.در حال حاضر از واگذاري پناهندگي سياسي به بشار اسد و نقش روسيه در اين رابطه صحبت ميشود شما در اين رابطه چه نظري داريد؟ اگر کسي امکان واگذاري پناهندگي سياسي به اسد را دارد بگذار مستقيماً با خود او صحبت کند. مسکو علناً اعلام کرد از رئيس جمهور سوريه دعوت نميکند به روسيه بيايد و ما چنين قصدي نداريم. ولي برخي کشورهاي منطقه به ما مراجعه و پيشنهاد ميکنند به اسد بگوييم که روسيه آماده است به او پناه بدهد. ما در پاسخ ميگوييم اينجا به روسيه ربطي ندارد. اگر کسي چنين قصدي دارد بگذار مستقيماً با او صحبت کند. رئيس جمهور سوريه آشکارا ميگويد که قصد ندارد به جايي برود، حتي اگر روسيه و چين از او دعوت کنند، او قصد دارد در خاک سوريه بميرد. اگر کسي ميخواهد به او ضمانتي بدهد، بفرماييد. ولي هيچ ضمانتي نيست که اين قدم باعث ميشود جنگ به پايان برسد. پيشبينيهاي ميشود مبني بر اينكه شرکاي غربي با اکراه آنها را با ما در ميان ميگذارند. ولي سرويسهاي ويژه غربي بطور موجه پيشبيني ميکنند که سرنگون شدن سوريه به هيچ وجه باعث به پايان رسيدن اين فاجعه نميشود و پس از آن جنگ با شدت بيش از پيش بين سنيها، شيعيان، علويها، مسيحيان و کردها شعله ور ميشود. سوريه کشوري است که اديان و اقوام مختلف طي صدها سال در آن همزيستي کردهاند. حال بايد آن را فقط براي سرنگون کردن يک نفر ويران کرد. ما همه اين را در يوگسلاوي تجربه كرديم وقتي که ميخواستن ميلوشويچ را سرنگون کند. يا وقتي هم ميخواستند صدام حسين را سرنگون کنند به همين ترتيب عراق را بمباران کردند هرچند آنجا هيچ اسلحه کشتار جمعي پيدا نشد. ليبي را به همين شکل ويران کردند زيرا ميخواستند سر قذافي را بدست آورند. اميدوارم در نهايت درسي گرفته شود. نميشود ساده لوحانه از «بهار عربي»، دموکراسي، خواستههاي مردم و تمايل به زندگي بهتر صحبت کرد. تحليل جدي سياسي آشکارا ناياب شده است. ما اين را به شرکايمان در اتحاديه اروپا گفتيم. در مورد سلاحهاي شيميايي سوريه چه نظري داريد؟ شرکاي غربي تأييد کردند که خطر اصلي افتادن اين سلاحها به دست اشخاص غير مجاز ميباشد. در حال حاضر، طبق دادههاي ما و اطلاعات سرويسهاي ويژه آمريکا و اروپا، دولت سوريه هر کاري ميکند تا اين سلاح امن باشد. شرکاي آمريکايي در گفتگوهاي محرمانه اذعان ميکنند خطر اصلي اين است که اسلحه مذکور ميتواند بدست شبهنظاميان افتد که هر کسي و از جمله گروه «جبهه النصر» در صفوف آنها حضور دارد. لازم به ذکر است آمريکا اين گروه را تروريستي اعلام کرده است. ما به نمايندگان آمريکا ميگوييم شما که از اپوزيسيون و از جمله مبارزه مسلحانه آن حمايت ميکنيد اما در جريان اين مبارزه ميتواند امري که شما از آن بيم داريد رخ دهد. شما در مورد اولويتها در نهايت تعيين تکليف کنيد. پاسخ روشني دريافت نميشود. بلاترديد اين موضوع براي ما خيلي جدي است. ما هر شايعاتي که با سلاح شيميايي ارتباط دارد را بررسی ميکنيم. پيشبيني شما در مورد خارج کردن شهروندان روسي از سوريه چيست؟ ما بايد البته همه راههاي پيشرفت امور را در نظر گيريم ولي در موقعيت کنوني موضوع اصلي براي ما امنيت شهروندان روسيه ميباشد. تمام راههاي احتمالي محاسبه شده و اميدوارم همه چيز روبهراه باشد. چه وقت ميتوان انتظار ديدار اخضر ابراهيمي، نماينده ويژه سازمان ملل و اتحاديه کشورهاي عرب در مورد سوريه از مسکو را داشت؟ فکر ميکنم تا فرا رسيدن سال نو.منبع: سايت رسمي وزارت امور خارجه روسيه