پانل اول عصر بحث گروهی در مورد آثار احتمالی درگیریهای منطقهای برای منطقه بود که خانم یولیا سوشنیکوا پژوهشگر ارشد دانشگاه مطالعات ملی؛ «مدرسه عالی اقتصاد»، کارشناس این جلسه بود. وی به بررسی امکان وقوع جنگ در دریای خزر پرداخت و ابتدا اختلافات موجود در دریای خزر را به چهار دسته تقسیم کرد: اختلافات ارضی، اختلافات در مورد رژیم حقوقی دریای خزر، اختلاف بین ملیتهای داخل کشورها و در نهایت رقابت و درگیری بین قدرتهای بزرگ در این منطقه. وی وجود این اختلافات را به صورت بالقوه در ایجاد جنگ در منطقه موثر دانست؛ اما اعلام کرد که در حال حاضر درگیری عمدهای در منطقه رخ نخواهد داد؛ زیرا هنوز فاکتوری که این عوامل را از حالت بالقوه به فعل برساند در منطقه وجود ندارد. این کارشناس روس همچنین علت اصلی برهم خوردن توازن در منطقه را حضور و دخالت قدرتهای بزرگ دانست و سیاستهای امریکا در خزر را مورد انتقاد قرار داد و هدف اصلی امریکا در منطقه را کنترل ذخایر نفت و گاز و راههای انتقال آنها عنوان کرد. وی در ادامه به مسائل ایران پرداخت؛ سیاستهای امریکا در مورد ایران را مورد انتقاد قرار داد و هدف از این فشارها را تغییر رژیم ایران و تجزیه این کشور و یا روی کار آوردن حکومتی همسو با اهداف و ایدههای آمریکا دانست و مقاومت ایران را عاملی در برابر این اهداف آمریکا توصیف کرد. در بخش دوم این پانل کارشناس روس؛ میخاییل آلکساندروف؛ رییس دپارتمان انستیتو کشورهای مستقل مشترک المنافع و کارشناس مسائل قفقاز و خزر، به سناریوسازی در مورد جنگ علیه ایران پرداخت. وی نیز ابتدا به انتقاد از سیاستهای غرب در مورد ایران پرداخت و برنامه هستهای ایران را پیش زمینهای برای تغییر رژیم یا حمله به ایران دانست. آلکساندروف اقدام وزارت خارجه روسیه در وارد شدن به مذاکرات ۱+۵ را مورد انتقاد قرار داد و آنرا عاملی در جهت رسمیت بخشیدن به این مذاکرات و نیز برنامههای غرب در این راستا دانست. وی برنامه هستهای ایران را موضوعی سیاسی توصیف کرد که از جانب کشورهای غربی به آن دامن زده شده است. زیرا در غیر این صورت باید در مورد برنامه هستهای پاکستان،اسرائیل، هند و سایر کشورها نیز اقداماتی مشابه اقدام بر علیه ایران صورت میگرفت. با همین اهداف سیاسی است که غرب به دنبال تغییر حکومت در ایران و فشار بر سوریه است. وی در ادامه به طرح دو سناریو درباره جنگ علیه ایران پرداخت: در این راستا یکی از مهمترین اقدامات غرب به وجود آوردن ناآرامیهای قومی و تجزیه ایران است. اما به باور این کارشناس روس، امریکا به تنهایی نمیتواند این اقدامات را انجام دهد و برای رسیدن به اهداف خود به همسایگان ایران نیاز دارد. بنابراین اگر امریکا قول برگرداندن قرهباغ به جمهوری آذربایجان را بدهد، وضعیت منطقه خطرناک خواهد شد و کوچکترین جرقهای در منطقه موجب آغاز جنگ و درگیری کل منطقه در این جنگ خواهد شد. برای مثال اگر پایگاه ترویستها در آذربایجان شکل گرفته و اقداماتی بر علیه ایران انجام دهد، ایران برای جلوگیری از این اقدامات، به تعقیب آنها خواهد پرداخت و درگیریهای جزئی رخ میدهد. در عین حال ترکیه به حمایت از آذربایجان بر علیه ایران وارد جنگ میشود و ناتو نیز به حمایت از ترکیه وارد جنگ با ایران خواهد شد. اما به باور وی سیاستمداران آذربایجان و ترکیه عاقلانه رفتار میکنند و این اقدامات منتفی است. بنابراین امریکا و اسرائیل به ناچار از جنوب به ایران حمله میکنند. در این صورت اگرچه جواب ایران قاطعانه خواهد بود، اما روسیه در این وضعیت ناچار از ورود به درگیری است و در این زمان احتمال رخ دادن جنگ اتمی با ناتو وجود دارد. پانل دوم عصر روز جمعه تحلیل گروهی بود. در این بخش اعضای شرکت کننده به دو قسمت تقسیم شدند: در یکی از سالنها به همکاریهای پنج کشور در مسائل اکولوژیکی دریای خزر پرداخته شد. به این ترتیب که شرایطی بحرانی در حوزه اکولوژی دریای خزر شبیه سازی شد (در اینجا به صورت بروز حادثهای در یکی از سکوهای نفتی مشترک بین پنج کشور). شرکت کنندگان باید راه حلهایی فوری برای بهبود شرایط و حل بحران ارائه میکردند. نتایج حاصل از این مباحث عبارت بودند از: ایجاد کارگروه بحران، اطلاع رسانی سریع و دقیق در منطقه و نیز به مردمی که در مناطق ساحلی این دریا زندگی میکنند و از منابع اقتصادی این دریا بهره برداری میکنند، ارتقای تکنولوژیهای اکتشاف و انتقال نفت، جلوگیری از احداث خط لوله در بستر دریای خزر، استفاده از تجارب کشورهایی که دچار حوادث مشابهی شدهاند (مثلا ایران در جریان جنگ تحمیلی) و موارد دیگر. به این ترتیب یافتهها و نتایج این جلسه در خاتمه ارائه شد. اما در مذاکرات گروه دوم که به مسائل امنیتی حوزه خزر میپرداخت و در سالن دیگری برگزار شد، بحث پیرامون فرض حمله احتمالی آمریکا به ایران بود و اینکه چه راههایی برای جلوگیری از سرایت بحران به حوزه خزر وجود دارد؟ در این جلسه بین گروه ایرانی و برگزارکنندگان کارگاه بحثهای زیادی در مورد عدم احتمال وقوع جنگ درگرفت و راههای تامین امنیت در منطقه نیز مورد توجه قرار گرفت. روز سوم و پایانی کارگاه در تاریخ شنبه ۲۰ اکتبر برگزار شد. جلسه اول صبح در مورد اکوسیستم دریای خزر و منابع بیولوژیکی این دریا بود؛ با طرح این سوال که آیا این منابع عاملی برای رقابت هستند یا همکاری؟ کارشناس این جلسه خانم النا کاراوینا؛ رییس انستیتو اکولوژی دانشگاه (МНЭПУ) بود. در این جلسه مسائل اکولوژیکی و جانداران آبزی دریای خزر مورد بحث قرار گرفتند. وی میزان ذخایر ماهیان خاویاری دریای خزر را رو به کاهش عنوان کرد و اقدامات کشورها برای پرورش و جلوگیری از نابودی این گونه از ماهیان را مورد بررسی قرار داد. وی اشاره کرد که ایران با دارا بودن سهمیه ۴۴۰ تن صید ماهیان خاویاری بیشترین سهم را در بین کشورهای حاشیه خزر دارد.اما آلودگی دریا میتواند برای ایران و صنعت خاویار آن آسیب فراوانی به همراه داشته باشد. کارشناس این جلسه در ادامه به ذخایر فسیلی دریای خزر و آلایندههای نفتی این دریا اشاره کرد و آن را در نابودی دخابر بیولوژیکی خزر مهم دانست. وی اضافه کرد که به این ترتیب و با نابودی این منابع که میتوانند نقش مهمی در اقتصاد کشورهای ساحلی داشته باشند، زمینه برای برخی اختلافات نیز مهیا میشود. از این رو باید همه کشورهای منطقه مساله آلودگی زیست محیطی خزر و نقش آن در کاهش منابع بیولوژیکی این دریا را جدی تلقی کنند. در پایان نیز تاکید شد که در صورت تلاش پنج کشور حاشیه دریای خزر این منابع عاملی برای همکاری خواهند بود. برخی از راهحلهایی که برای کاهش مشکلات زیست محیطی دریای خزر عنوان شد نیز عبارت بود از: توریستی کردن سواحل دریای خزر، ارتقای تکنولوژی استخراج و انتقال نفت و گاز، مسئولیت بیشتر کشورهای آلاینده خزر و مجازات آنها در صورت ادامه آلودگی دریای خزر، جلوگیری از احداث خطوط لوله در بستر دریای خزر، تعیین میزان آلودگی مجاز برای کشورها، حمایت بیشتر از پرورش گونههای نادر دریای خزر و ایجاد صندوقی از درآمدهای نقتی و گازی برای احیای گونههای آبزی دریای خزر. به این ترتیب ظهر روز شنبه ۲۰ اکتبر کارگاه آموزشی دریای خزر در آستاراخان روسیه پایان یافت. طرح مدرسه جوانان دریای خزر ایده بسیار مناسبی بود که توانست بسیاری از دست اندرکاران جوان این حوزه را با چالشها و مشکلات پیشروی این دریا در ابعاد مختلف آشنا سازد و در تصمیمگیری و اقدامات احتمالی آنها برای این منطقه در آینده موثر باشد. در عین حال در رابطه با کارگاه آموزشی فوق نکاتی نیز قابل ذکر است که در خاتمه به آن اشاره می شود: ۱- یکی از مشکلاتی که متوجه این کارگاه بود آن بود که در برخی موارد، مباحث مطرح شده در حیطه اطلاعات اکثر شرکت کنندگان بود و البته در بخشهای مرتبط با مسائل زیست محیطی، اکولوژی و حوزههای مرتبط، حجم مطالب جدید ارائه شده بیشتر بود؛ اگرچه به طور کلی گستردگی مباحث کارگاه و فراگیری تمام مسائل مرتبط با حوزه خزر از نقاط مثبت این کارگاه به شمار میرفت. در عین حال برخی از مشکلات نیز ناشی از شرکتکنندگان در کارگاه بود. برای مثال هرگاه مباحث از قالبهای رسمی فراتر میرفت و به صورت جدی و چالشی برخی مسائل سیاسی – اقتصادی و اجتماعی مرتبط با حوزه خزر در آن مطرح میشد، برخی شرکت کنندگان در چارچوب یک مقام رسمی کشور متبوع خود نقش ایفا میکردند و بنابراین چنین مباحثی کمتر به صورت عمیق مطرح و شکافته شد. ۲- نکته دوم این بود که کمتر به عملی بودن طرحها و برنامههای تعیین شده در راستای امنیت و محیط زیست منطقه توجه میگردید و بیشتر این مباحث در چارچوب اقداماتی بود که به نظر میرسید از ضمانت اجرای کمتری برخوردارند.نويسنده: فاطمه عطري