Quantcast
Channel: موسسه مطالعات ایران اوراسیا - پربيننده ترين عناوين روسيه :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

اتحاد روسیه و امریکا در افغانستان

$
0
0
ایراس؛ تا پایان سال جاری میلادی اکثر نیروهای نظامی غربی، افغانستان را ترک می کنند. اهمیت ژئوپلتیک این کشور باعث شده است تا مقامات آمریکایی از مدت ها پیش بر ضرورت باقی ماندن تعدادی از نیروهای خود در افغانستان تاکید کنند. آمریکایی ها با تبلیغ این امر که در صورت خروج تمامی نیروهای نظامی این کشور، گروه طالبان مجددا زمام امور را در دست می‌گیرد، خواستار ادامه حضور خود در افغانستان هستند. همین امر باعث شد تا واشنگتن خواستار امضای پیمانی با کابل شود که بر اساس آن تعدادی از نیروهای این کشور پس از سال ۲۰۱۴ نیز بتوانند در افغانستان باقی بمانند. بحث خروج نیروهای خارجی از افغانستان باعث شده تا کشورهای منطقه هرکدام از موضعی این امر را مورد مخالفت قرار دهند. ایران و پاکستان به عنوان همسایه ‌های نزدیک به افغانستان، در مورد حضور ایالات متحده‌ی آمریکا و ناتو بعد از سال ۲۰۱۴ در افغانستان فوق‌ العاده نگران‌ اند. اما روسیه، چین و هند که امنیت و منافع اقتصادی اساس برنامه ‌های استراتژیک‌ آن ها در قبال افغانستان را تشکیل می‌دهند‌‌ به شکل فزاینده‌ای نسبت به ثبات در منطقه و خروج نیروهای غربی از افغانستان نگران‌ هستند. هر چند روس‌ ها پیشتر عنوان کرده بودند که ماندن نیروهای خارجی در افغانستان باید با مجوز سازمان ملل باشد، اما این بیم را دارند که خروج این نیروها باعث شدت گرفتن موج ارسال مواد مخدر به کشورشان شود. در جهان امروز که جغرافیای سیاسی بر ایدئولوژی تقدم دارد کشورهای مختلف با استراتژی های گوناگون می توانند برای رسیدن به اهداف خود با یکدیگر توافقاتی صورت دهند. حل و فصل نسبی پرونده هسته ای ایران، توافق مائو از چین و "ریچارد نیکسون" از آمریکا در سال ۱۹۷۰ و توافق های شوروی و آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم را می توان از نمونه های این موضوع شمرد. در ماه های آینده نیز جهان می تواند شاهد یکی دیگر از این تغییرات یا به نوعی توافقات بین دو کشور با سیاست های متفاوت باشد. روسیه با تهدیداتی جدی در زمینه بنیاد گرایی اسلامی مواجه است که انفجارهای چندی پیش در شهر ولگاگراد این امر را به خوبی تایید می کند. از لحاظ تاریخی روسیه چه در سال های اخیر و چه در دوره اتحاد جماهیر شوروی تلاش نموده است تا جنبش های اسلامی و به طور کلی مذهبی را سرکوب و یا منزوی نماید. شکست این استراتژی پس از فروپاشی شوروی منجر به ظهور اسلام گرایی در آسیای مرکزی به خصوص در دو جمهوری ازبکستان و تاجیکستان شد. با وجود فروپاشی شوروی، مسکو همچنان به پشتیبانی از دولت های آسیای مرکزی جهت مقابله با شوروش اسلامی می پردازد و به نوعی کشورهای آسیای مرکزی را مانعی در برابر جهان اسلام می بیند. برخی از این گروه های شورشی با گروه طالبان افغانستان متحد هستند که جنبش اسلامی ازبکستان را می توان از جمله این گروه ها دانست. یکی از موارد مهمی که در این رابطه باید به آن توجه کرد این است که مرزهای میان افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی (ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان) بسیار بی ثبات می باشد. تا قبل از قرن ۱۹ این منطقه شاهد بازی بزرگ روسیه و بریتانیا بود و همین موضوع باعث شد تا تنوع قومی وسیعی بین افغانستان و مردم آسیای مرکزی به وجود آید. بازی بزرگ افغانستان را به منطقه حائل بین انگلیس و روسیه تبدیل نموده بود. در آن زمان مرزهای کنونی بین کشورهای آسیای مرکزی وجود نداشت و این امر در قرن بیستم صورت گرفت. با این حال وجود این مرزها باعث نشد تا ارتباط افغان ها و مردم آسیای مرکزی کم رنگ شود که این موضوع در حال حاضر موجبات نگرانی روس ها را فراهم نموده است. عدم اطمینان مقامات کرملین از آینده افغانستان پس از ۲۰۱۴ موضوعی نیست که بتوان آن را دست کم گرفت. اهمیت این موضوع بعد از آن بیشتر می شود که گروه تروریستی دولت شام و عراق در کشور عراق شهر فلوجه را به تصرف خود درآوردند. در میان سناریوهای ممکن برای آینده افغانستان، بدیترین گزینه برای روسیه خروج کامل نیروهای غربی از افغانستان است. هرچند روی کار آمدن طالبان پس از خروج احتمالی نیروهای خارجی از افغانستان دارای احتمال کمی است اما بعید نیست که این گروه تندرو سرانجام با برخی حمایت ها بتواند موقعیتی به دست آورد که بدون تردید به ضرر منافع مسکو خواهد بود. هرچند نیروهای امنیتی افغانستان طی سال های اخیر دستاوردهای چندی را به دست آورده اند اما در صورت عدم وجود نیروهای خارجی و عدم کمک های خارجی به خصوص در زمینه اعطای بودجه، مشخص نیست که نیروهای افغان چه قابلیت هایی دارند. این در حالی است که نیروهای طالبان تشنه قدرت و بسیار نیز سازمان یافته هستند. علاوه بر این به طور روزانه شاهد خروج نیروهای امنیتی افغان از ارتش این کشور و رفتن به گروه طالبان هستیم. در هر حال نفع روسیه در این است که جامعه بین الملل متقاعد شود که به ادامه کمک های خود به افغانستان بپردازد. این در حالی است که نیروهای غربی تنها در صورتی حاضر به کمک به افغانستان می شوند که حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان با پیمان امنیتی کابل و واشنگتن موافقت کند. البته روس ها در این صورت باید حضور نیروهای امریکایی را در جوار مرزهای کشورهای متحد خود تحمل نمایند. چرا که در هر حال برای روسیه به عنوان قدرتی منطقه ای مشکل است که شاهد حضور نیروهای خارجی در جوار مرزهای خود باشد. فرضیه ای در این باره مطرح می شود این است که روس ها که از قدیم دارای روابط گسترده ای با افغانستان بوده اند می توانند باعث شوند تا مسکو کابل را متقاعد به امضای پیمان امنیتی با واشنگتن کند. روس ها به صورت غیر مستقیم می توانند مذاکرات دولت افغانستان با طالبان را تسهیل کنند،چرا که به نظر می رسد تنها راه صلح افغان ها مشارکت گروه طالبان در ساختار قدرت این کشور است. در عین حال، با امضای پیمان امنیتی بین افغانستان و امریکا، واشنگتن این امکان را به وجود می آورد که پایگاه های نظامی را برای خود در افغانستان ایجاد کند و این امر شبکه های جاسوسی غربی ها در منطقه را تقویت خواهد کرد. با این حال منافع مشترک امریکا و روسیه می تواند رقابت این دو کشور را به اتحاد تبدیل نماید. در هر حال با وجود همه اختلاف ها بین مسکو و واشنگتن در زمینه های مختلفی از جمله سوریه و اوکراین، دو قدرت سابق جنگ سرد می توانند در افغانستان با یکدیگر ائتلاف داشته و یا حداقل همکاری هایی را با هم داشته باشند. نویسنده: احسان تقوایی، عضو شورای نویسندگان ایراس؛ پایان متن/

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>