Quantcast
Channel: موسسه مطالعات ایران اوراسیا - پربيننده ترين عناوين روسيه :: نسخه کامل
Viewing all 1766 articles
Browse latest View live

اروپا باید رویکرد خود نسبت به اوکراین را تغییر دهد

$
0
0
ایراس؛ "الکسی پوشکوف" رئیس کمیته امور خارجی دوما از اتحادیه اروپا خواست تا رویکرد ژئوپلیتیک خود نسبت به اوکراین را رها کند. به گزارش ایراس به نقل از ایتارتاس، به اعتقاد این مقام روسی چنین رویکردی باعث حل و فصل بحران اوکراین و رفع تنش ها بین روسیه و اروپا خواهد شد. به اعتقاد پوشکوف، مسکو و بروکسل به تنهایی قادر به حل و فصل مسائل اوکراین نیستند. این مقام روسی فشار بروکسل به کی یف برای عقد قرارداد همکاری با اتحادیه اروپا را محکوم نمود و عنوان داشت که ثبات اقتصادی دولت کی یف باید مورد احترام واقع شود. از نظر رئیس امور خارجی دوما اروپایی ها در حالی دم از حمایت اقتصادی اوکراین می زنند که تاکنون هیچ کمک مالی به این کشور ارائه ننموده اند اما روسیه در این راه تعهدات مهمی را برعهده گرفته است. پایان متن/

چه بايد كرد؟

$
0
0
ايراس؛ "گراف لف نیکلایویچ تالستوي" عین مسیحیت است، اگر چه با مسیحیت و کلیسا نیز سر به مخالفت می گذارد. او به محیط پیرامون خویش نگاهی متفاوت از دیگران دارد و بی تفاوت از کنار وقایع و موضوعات اجتماعی نمی گذرد. در سال ۱۸۸۱ که لف تالستوي برای نخستین بار سفری به مسکو دارد، با مشاهده فقر هم میهنان خود به پریشان حالی دچار می شود. از نگاه او فقر در روستا و فقر در شهر به رنگ های متفاوتی هستند: "مردمان فقیر در روستا کیسه هایی به دوش می کشند و نام مسیح را بر زبان می رانند و طلب کمک می کنند اما در شهر، آن ها نه کیسه ای دارند و نه از کسی کمک می خواهند" (ص ۳۷). در نخستین مشاهدات خویش متوجه می شود گدایی در شهر جرم محسوب می شود و می اندیشد که: "چگونه می توان از افراد بشر ممانعت کرد که از هم نوع خود کمکی تقاضا کند."(ص ۳۸) و می پرسد که: " آیا صحت دارد که گدایان نباید به نام مسیح از کسی تقاضای کمک کنند؟" (ص ۳۹). جامعه امروز نسبت به این موضوع نگاه متفاوتی دارد: اگر زشتی بی کار گشتن و کسبِ روزی خویش از بازوی دیگران در جامعه ای به صورت عادت درآید، دیگر نمی توان برای آن جامعه امیدی به رشد، پویایی و نجات از وضعیت نامطلوب داشت، چرا که این عمل باب شده و مردمان به جای کار کردن و کسب روزی، راه آسانتر را برمی گزینند و می کوشند حاصل روزی خویش را از راه آسان و بی رنج به دست آورند. يكي از باور ها و اعتقادات تالستوي اين است که برای بهتر ساختن زندگی شخصي لازم است تا در بهبود وضعیت دیگران بکوشیم (ص ۱۱۷). همچنین باید افزود این "حس گناه" است که موجب نوشتن این یادداشت ها شده است. احساس گناهکار بودن از ثروت اندوخته و زندگی کردن در ناز و نعمت در حالی که بسیاری در فقر محض به سر می برند. این احساس گناه با حس ارتکاب به جرمی سنگین و نابخشودنی در او برابری می کند. وی خاطره ای از پاریس را به یاد می آورد از مراسم اعدام یک مجرم: "وقتی سر محکوم در زیر تیغه گیوتین از بدنش جدا شد، بی اختیار فریاد کشیدم." (ص ۵۱) "در لحظه قطع سر محکوم چنین فهمیدم که این عمل خود قتل نفس و جنایت بزرگی است و من نیز با حضور خود در میدان اعدام عملاً بر آن صحه گذاشته ام و با عدم دخالت در چگونگی آن، شریک جرم شده ام" (همان) "و به آن نتیجه رسیدم که تحمیل این نوع زندگی بر جمعی از ساکنان مسکو جز جنایت نام دیگری ندارد..." (ص ۵۲) "... خود من نیز با گذراندن یک زندگی اشرافی، نه فقط به خاطر درک لذت و رفاه بلکه از نظر شرکت مستقیم در ارتکاب این جرایم گناه کار و مقصرم" (همان). "تفاوت تاثرات من در میدان اعدام و بازدید از خوابگاه هاي فقيران در این بود که در آن جا فقط ممکن بود از سر جای خود فریاد بزنم و قاتلانی را که در کنار گیوتین ایستاده بودند متوجه زشتی و پستی عمل شان سازم و قطعاً این دخالت نمی توانست اثری در جلوگیری از اجرای جنایت داشته باشد، اما در این جا می توانستم گذشته از دادن شربت و پول ناچیزی که با خود داشتم، لباس های خود را نیز به بینوایان ببخشم..." (همان). این شیوه عملکرد و تفکر تالستوي را تنها می توان در "پیامبران" یافت چرا که بخشش به این سبک و سیاق تنها نزد پیامبران و برگزیدگان یافت می شود. هر چند تالستوي زندگی فقرا را سیاه و تاریک می یابد، اما از امید و خوشبختی در میان آنان نیز سخن می گوید. با وجود تمامی مشکلات، در میان فقرا حس انسان دوستی، شادی و کمک به یکدیگر دیده می شود. تالستوي از زن بیوه ای سخن می گوید که با وجود مشکلات فراوان و چند فرزند، از پیرمردی مبتلا به تیفوس مراقبت می کند و یا خانواده ای که خود صاحب سه فرزند هستند و قیومیت دختر یتیم دیگری را نیز به عهده گرفته اند (ص ۷۹). تالستوي در یادداشت های خویش فقرا را به سه گروه تقسیم می کند: "نخست آنان که موقعیت مناسب خود را از دست داده و اینک در انتظار به دست آوردن مجدد آن بودند"؛ گروه دوم زنانی که فقر آن ها را به کارهای ناشایست کشانیده بود ... و دسته سوم، اطفال (ص ۸۰). در اینجا به پاره ای از تجربیات تالستوي در خصوص این سه گروه و نتیجه آن اشاره می کنیم: برخی‌از این فقرا که تالستوي با ایشان گفتگو می کند آنانی هستند که به امید کسب روزی از ده به شهر آمده اند و در اینجا دچار فقر و درماندگی شده اند و از ادامه زندگی عاجز مانده اند. دسته دیگر آنانی هستند که زحمت کار کردن را به خود نمی دهند و گدایی را بر کار ترجیح می دهند (ص ۴۲). تالستوي نمونه های از تجربی شخصی اش از دسته اخیر می آورد که حتی با وجود مهیا شدن کار و وسیله معاش همچنان ترجیح ایشان بر زندگی سابق قرار دارد و از کار می پرهیزند. او این دسته از فقرا را "دروغگویانی" نام می نهد که حتی ترحم برانگیز هستند (ص ۴۳). اینگونه او به علت مهمی در پیدایی فقر پی می برد که با مسائل "تربیتی" گره خورده است، چرا که در نقطه مقابل ایشان، او مردان فقیری را نیز می بیند که داشته آن ها از مال دنیا دو بازو بیش نیست و در مقابل دستمزد ناچیزی در جنگل به کار سخت و طاقت فرسایی مشغول اند و به سختی روزی خویش را به کف می آورند، لیکن حاضر به گدایی نیستند (ص ۴۱). حتی ایشان قسمتی از درآمد ناچیز خود را به دیگران کمک می کنند. در نقطه مقابل این مردان کسانی نیز هستند که مدعی اند که اگر پولی داشتند تجارتی را آغاز می کردند، به شهر خویش باز می گشتند و وعده های دروغین دیگر. در مشاهدات شخصی خود، تالستوي به یکی از آن ها مبلغی برای خرید اَره و همچنین آدرس محلی را که می تواند در آن کار کند، می دهد اما آن شخص هرگز برای کار به آن محل مراجعه نمی کند (ص ۴۲). بسیاری از کسانی که تالستوي با ایشان ملاقات داشته است، بر این باور بوده اند که برای بازگشت به زندگی سابق خود پیش از هر چیز به اين نیاز دارند كه سر و وضع ظاهری خود را درست کنند. او سخت مخالف این باور است و معتقد است علت این همه بدبختی نه در ظاهر، بلکه در درون ایشان نهفته است و تغییر ظاهر ایشان هرگز به خوشبختی آن ها نخواهد انجامید (ص ۸۳). او بدبختی و بی نوایی آنان را "زاییده مقتضیات و عوامل خارجی" نمی یابد. بلکه علت این بدبختی از نظر وی در درون خود آن ها نهفته است و معتقد است علت و عامل این بدبختی ها را نمی توان تنها با بخشش مرتفع ساخت (ص ۷۴). تنها از راه درمان درونی و تربیت است که می توان به نتیجه مثبت دست یافت. حتی اگر ایشان بتوانند ظاهر خویش را بیارایند، تفاوتی در اصل موضوع پدیدار نخواهد شد و خیلی زود به همان ظاهر پیشین خود بازخواهند گشت.راه چاره تنها در تغییر تفکر و استنباط آنان از زندگی قرار دارد (ص ۸۴). در بررسی گروه دوم او اعتراف می کند که به اشتباه گمان می کرده می تواند به ایشان کمک کند: برای یکی از این زنان شغلی به عنوان آشپز پیدا می کند و در کمال ناباوری متوجه می شود که پیشه "آشپزی" از نگاه آن زن حرفه ای حقیر و ناچیز است. در نگاه این زنان شیوه زندگی شان متعادل و درست است و میلی به تغییر آن در سر ندارند و همین موضوع ریشه و اساس بدبختی و درماندگی آنان است (ص۹۰-۸۹). "این زنان در زندگی خود چیز ناپسند و زشتی نمی یافتند، می دیدند که دیگران تحقیرشان می کنند و ناسزا می گویند ولی نمی توانستند علت این تحقیر و تنفر را دریابند"(ص ۹۱). ایشان دلیلی برای تغییر وضعیت خویش نمی دیدند و تا خود به این باور نرسند، دیگری هرگز نخواهد توانست وضعیت ایشان را اصلاح بخشد. در مورد گروه سوم نیز تالستوي به نتیجه یکسانی می رسد که روش او برای حل مشکلات ایشان، خطاست. او ریشه بی کاری و فقر در این کودکان را نیز در تربیت نادرست می یابد. تربیتی که اصلاح آن تقریباً غیرممکن می نماید و با قرار گرفتن در محیط زندگی ثروتمندان نه تنها بهتر نمی شود، بلکه رو به وخامت نیز می گذارد. "سریوژا" کودک فقیری است که آموخته بود "می توان بدون انجام کار و تحمل رنج و زحمت شاد و آسوده زندگی کرد و به همین دلیل عادت به کار را از دست داده بود" (ص ۹۵). این کودک فقیر با قرار گرفتن در محیط زندگی متفاوت به تجربه آموخته بود که می توان بدون کار زندگی همراه با رفاه داشت. او ترجیح می داد در دسته کولی ها قرار گیرد تا در آشپزخانه کار کند و یا همراه مرد فقیری به ده رود و نزد او زندگی کند. سریوژا در خانه تالستوي مشاهده کرده بود که دیگران به ویژه کودکان هم سن او کار نمی کنند، اما متوجه نشده بود که فرزندان تالستوي وظایف دشواری چون آموختن لاتین را برعهده دارند و زمان را به بیهودگی نمی گذرانند. روشن است که او در هر سه گروه، ریشه فقر را تنها در مسائل "تربیتی" می یابد. در این مرحله به گفته خودِ تالستوي حس ترحم نسبت فقرا در او متعادل تر شده و احساس گناهی که پیشتر نسبت به ثروت خود در مقابل ایشان داشت، کاهش می یابد (ص ۹۸). همچنین اگر در آغاز از حس ترحم خویش نسبت به فقرا احساس شرمساری می کرد، اما اینک با یافتن فقرا و کمک کردن به ایشان احساس شادی به او دست می داد (ص ۹۹). او پی می برد که داستان هیچ یک از فقرا درست نیست و آن ها تنها به او و دیگران به چشم کیسه پولی می نگرند که تا آن جا که می توانند باید از او دریافت کنند و این کار نه تنها به وضع ایشان پایان نخواهد داد، بلکه وخیم تر نیز خواهد شد (ص ۱۰۲) و اینچنین به این حقیقت تلخ می رسد که راهی درست برای کمک به آن ها نمی شناسد (همان). در این مرحله از بحران روحی خویش، تالستوي دیگر به دنبال سرشماری فقرا و یا پرسش علت فقر ایشان نیست (ص ۱۰۵) حس نیکو کاری در او نابود می شود، اما شوق یافتن راهی برای برچیدن این مشکل اجتماعی همچنان در او باقی ماند (ص ۱۱۰). تالستوي میان ثروتمندان و فقرا دیوار عظیمی می یابد که آن را «ثروت» و «تربیت» نام می نهد و آن را حاصل ثروت می داند (ص ۱۳۳). نسخه ای که می دهد آن است که ثروتمندان باید فقرا را نزد خود نگاه دارند (ص ۱۳۳). وي خود و دیگر مردمانِ ثروتمند را در ایجاد فقر اجتماعی مقصر می داند. تالستوي در ابتدا بر آن باور بوده كه میزان ثروت نماینده مقدار کاری است که شخص انجام می دهد اما با شروع کمک به نیازمندان به این نتیجه می رسد که این ثروت حاصل رنج دیگران است و مقدار پول و درآمد نمی تواند نماینده میزان کار و زحمت باشد. حتی در بسیاری موارد پول نماینده ظلم و بیدادگری است(ص۱۵۸-۱۴۲). در اینجاست که او رو به سوی آموزه ها و اندیشه های مذهبی در یافتن پاسخ سوال خویش، می آورد: "باید اشخاصی که دو دست لباس دارند یک دست آن را به کسانی بدهند که فاقد پوشاک اند و غذای خود را با گرسنگان تقسیم کنند" (سن- ژان) (ص ۱۵۹). "فقرا خوشبخت اند. بدبختی نصیب ثروتمندان است، چون این گروه نمی توانند هم خدمتگزار خداوند و هم فرمان بردار شکم خویش باشند" (عیسی مسیح) (همان). "کسی که نتواند از همه چیز خود، خانواده، فرزند، برای پیروی او دست بکشد، پیرو و مرید او نخواهد بود" (ص ۱۶۰-۱۵۹). در مجموع تالستوي به آن جا می رسد که برای رهایی از سنگینی بار این گناه باید درصدد بهبود وضعیت زندگی دیگران برآید (ص ۱۶۰)، دیگران را از زحمت کشیدن برای خویش رها سازد، حاصل رنج آنان را به کار نگیرد و یا آن که خود به انجام امور زندگی خویش بپردازد و بدین ترتیب از رنج روحی خلاصی یابد (۱۶۲-۱۶۱). نگاه تالستوي در این یادداشت ها نگاه مذهبی و برابری «مطلق» تمامی آدمیان است. او معتقد است مالکیت زمین بی معناست. در واپسین روزهای عمر خویش تمامی اموال و دارایی خود را با وجود مخالفت شدید همسرش به فقرا و نیازمندان می بخشد. وی نگاهی بسیار ایده آل گرایانه نسبت به اجرای عدالت الهی بر روی زمین دارد. صحیح است که تمامی مردم از سفید و سیاه و به هر زبان که سخن می گویند، در برابر خداوند متعال برتری نسبت به دیگری ندارند، ولی اعمال ایشان ملاکی است برای سنجش برتری برخی که نیک سرشت هستند در برابر مردمان پلید. پس"سلسله مراتب مذهبی" برای انسان ها در مقابل پروردگار معنا می یابد. برخی از این مردمان در این سلسله مراتب عمودی مذهبی در بالاترین نقطه قرار می گیرند. ایشان پیامبران و برگزیدگان از سوی خداوند هستند. برخی نیز در نازل ترین جایگاه در این سلسله مراتب قرار می گیرند. ایشان بد کرداران و گناهکارانند. بسیاری نیز در میان آنان قرار می گیرند. پس می توان به درستی به این نتیجه رسید که علی رغم آن که همه آدمیان با یکدیگر برابرند، پاره ای توانایی ها موجب برتری یافتن عده ای بر عده دیگر می شود و به هر حال گریزی از آن نیست. این برتری در مقابل خداوند برتری عرفانی، مذهبی و اعتقادی است. در روی زمین خاکی نیز ملاک های دیگری برای برتری یافتن گروهی بر گروه دیگر عمل می کند. این ملاک ها بسیار متنوع و گسترده اند. سلسله مراتب عمودی "اجتماعی"، "موقعیتی"، "سنی" و حتی در برخی ملل "جنسیتی" از آن دسته است. دارا بودن مجموعی از این عوامل و یا برخی از آن ها می تواند موجب برتری یافتن و غنی تر شدن گروهی نسبت به گروه دیگر شود. از جمله می توان به توانایی های فیزیکی، علمی، تجربی و ... اشاره کرد. پس هم ایشان که برای رسیدن به این توانایی ها کوشیده اند، حق دارند از نعمات فزون تری در ازای خدمات خویش بهره گیرند. صد البته تقویت معیارهای معنوی و اخلاقی در همه ایشان نیز چون توانایی های دیگر حائز اهمیت است، چرا که این توانایی هاست که بشر را ارزشمندتر کرده و مفاهیمی همچون نیکوکاری، گذشت و ایثار را شکل می دهد. همگان در هر جایگاه و مقامی که قرار دارند، اگر بکوشند به وظیفه خویش به درستی و به کمال عمل نمایند و همواره بیاندیشند چگونه می توان موجب ارتقاء وضعیت اجتماعی اطرافیان خویش (چه در حوزه خانواده و چه در حوزه اجتماع) شد، از این مسیر ممکن است به تربیت اجتماعی و اخلاقی دیگران نیز دست یابند و فقر اجتماعی را که فقر فرهنگی نیز امروزه در همان دایره تعریف می شود، مرتفع سازند و یا آرام آرام به روند مرتفع ساختن آن کمک نمایند. نويسنده: دكتر مریم شفقی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو شوراي فرهنگي ايراس پانوشت: لف نیکلایویچ تالستوي. چه باید کرد. ترجمه و مقدمه: دکتر مهدی سمسار. تهران: انتشارات جامیپايان متن/

نگرنی حقوق بشری امریکا از روسیه

$
0
0
ایراس؛ ایالات متحده نسبت به محکومیت هشت نفر در روسیه به اتهام شورش و ضرب و شتم پلیس ابراز نگرانی کرد. به گزارش ایراس به نقل از ریانووستی، "ماری هارف" سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا با اظهار نگرانی از حکم دادگاه مسکو، این عمل را دارای انگیزه های سیاسی دانست. هارف با بیان این امر که ایالات متحده نگرانی جدی در رابطه با حاکمیت قانون در روسیه دارد، تاکید کرد که کشورش از حقوق و آزادی همه شهروندان روسی صرف نظر از عقاید آن ها دفاع خواهد نمود. به باور سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا، تعقیب بسیاری از فعالان، روزنامه نگاران و سیاست مداران مخالف روسی پس از سال ۲۰۱۲ نمونه هایی از سرکوب آزادی سیاسی در روسیه است. پایان متن/

دیدار مدودف با همتای کره ای

$
0
0
ایراس؛ "دیمیتری مدودف"، نخست وزیر روسیه، دیروز شنبه ۲۲ فوریه با همتای کره جنوبی خود دیدار و گفتگو کرد. به گزارش ایراس به نقل از ایتارتاس، این دیدار که در حاشیه بازی های المپیک زمستانی در شهر سوچی صورت گرفت بر مسائل کلیدی مورد بحث دو کشور در زمینه های تجاری، اقتصادی، سرمایه گذاری و فن اوری متمرکز بود. علاوه بر این طرفین در رابطه با برگزاری دور بعدی رقابت های المپیک زمستانی در کره جنوبی با یکدیگر رایزنی  نمودند.پایان متن/

بهترين تصاوير امروز المپيك سوچي

روايت مشترك ايتاليا و روسيه از عشق

$
0
0
ايراس؛ فيلم برداري بخش زيادي از فيلم «عشق معمولي» محصول مشترك ايتاليا و روسيه در ايتاليا به پايان رسيده است. به گزارش ايراس به نقل از ايتارتاس، "آندري چرنيشف" از روسيه و "كريستينا كاپوتوندي" از ايتاليا در اين فيلم به ايفاي نقش مي پردازند. طرح اوليه اين فيلم كه در ژانر خانوادگي ساخته مي شود، از چند سال قبل به عنوان پروژه مشترك سينمايي ايتاليا و روسيه با حمايت خانه سينماي روسيه و وزارت فرهنگ دو كشور آغاز شده بود.در اين فيلم بازيگران ايتاليايي و روسي به طور مشترك به ايفاي نقش مي پردازند. در واقع اين فيلم تلاش دارد از دريچه نگاه شخصيت هاي اصلي اش كه براي شركت در مسابقات ورزشي زمستاني از ايتاليا عازم مسكو شده اند، تصويري از روسيه ارائه دهد. "سرجيو باسو" كارگردان اين فيلم معتقد است ارتباط بين عشق و ورزش هاي زمستاني كه بسيار هم در روسيه محبوب است، در این فیلم اتفاقي نيست. وي در اين باره افزود: "برف، سرما و يخ يك احساس آزادي و حرارت دروني را به انسان القا مي كند و عشق همان حرارت و آزادي دروني است كه اين فيلم آن را به تصوير مي كشد." اين فيلم در ماه مارس در روسيه به اكران عمومي گذاشته مي شود. پايان متن/

نويسنده ادبيات كودك روسيه درگذشت

$
0
0
ايراس؛ "والري زيمين" نمايشنامه نويس و نويسنده ادبيات كودك روسيه در سن پتربورگ درگذشت. به گزارش ايراس به نقل از ريانووستي، از مشهورترين قصه هاي اين نويسنده روسي مي توان به «جرقه ي خوبي»، « يكي بود، يكي نبود» و «كاكل سري» اشاره كرد كه همگي در شمار داستان هاي كلاسيك روسي در آمده اند. قصه هاي نوشته شده توسط زيمين در شمار كتاب هاي پرطرفدار در بازار ادبياتِ كودكِ روسيه محسوب مي شود و خوانندگان كودك را در هر سني به خود جذب مي كند. والري زيمين در سال ۱۹۳۱ در منطقه «ياروسلاول» به دنيا آمد و در كودكي به همراه پدر و مادرش به پتربورگ رفت. وي تحصيلاتش را در رشته ي معماري و هنر به پايان رساند. زيمين فعاليت ادبي و هنري خود را از صحنه هاي تئاتر پتربورگ و نووگراد آغاز كرد. اولين نمايشنامه والري زيمين به نام «شاه چوبي» در سال ۱۹۶۰ نوشته شد. وي در مجموع نزديك به ۲۷ نمايشنامه و قصه براي كودكان نوشته بود.پايان متن/

دیدار لاوروف با صائب عریقات

$
0
0
ایراس؛ "سرگئی لاوروف" وزیر امور خارجه روسیه امروز دوشنبه با "صائب عریقات" رهبر هیئت فلسطینی در مذاکرات با اسرائیل و عضو کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین دیدار و گفتگو می کند. به گزارش ایراس به نقل از ریانووستی، این نشست دوم لاوروف و عریقات طی شش ماه گذشته است. بر اساس اطلاعات وزارت امور خارجه روسیه، دو طرف در این دیدار درباره موضوعات مختلفی از جمله چشم انداز آتی گفتگوهای صلح فلسطین و اسرائیل بحث و رایزنی خواهند نمود. از سال ۲۰۱۳ که گفتگوهای صلح اسرائیل و فلسطین با میانجیگری امریکا از سر گرفته شد تاکنون طرفین نزدیک به ۲۰ نشست را با یکدیگر داشته اند.  پایان متن/

روسیه سفیر خود از اوکراین را فراخواند

$
0
0
ایراس؛ روسیه سفیر خود از اوکراین را فرا خواند. به گزارش ایراس به نقل از راشاتودی، وزارت امور خارجه روسیه "میخائیل زارابوف" سفیر این کشور در کی یف را برای مشاوره در زمینه وضعیت رو به وخامت اوکراین به مسکو فرا خواند. پیش تر و قبل از شدت گرفتن تحولات اوکراین، برخی مقامات روسی از جمله "ولادیمیر ژیرونوفسکی" رئیس حزب لیبرال دموكرات روسیه، نسبت به عملکرد سفیر این کشور در کی یف اظهار ناخشنودی می کردند.پایان متن/

دستگیری مخالفان کرملین در مسکو

$
0
0
ایراس؛ پلیس روسیه چندین تن از معترضانی را که در بیرون از دادگاهی در مسکو خواستار آزادی برخی از متهمین بودند را بازداشت کرد. به گزارش ایراس به نقل از رویترز، این معترضان در اعتراض به حکم اخیر دادگاه مسکو در رابطه با اتهام هشت نفر تظاهرکننده در سال ۲۰۱۲، به خیابان آمده بودند. اخیرا دادگاه روسیه هشت تن از کسانی که در سال ۲۰۱۲ علیه دولت تظاهرات کرده بودند را متهم شناخته است. جرم این افراد ضرب و شتم پلیس و نیروهای امنیتی معرفی شده است. منتقدان کرملین معتقدند "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه از دادگاه ها برای پشبرد اهداف سیاسی خود بهره می برد. پایان متن/

اولین واکنش جدی روسیه به تحولات اوکراین

$
0
0
ایراس؛ روسیه در اولین واکنش رسمی خود به تحولات اوکراین خشم خود را از این امر پنهان نکرد. به گزارش ایراس به نقل از راشاتودی، وزارت امور خارجه روسیه با انتشار بیانیه ای در رابطه با تحولات صورت گرفته اخیر در همسایه غربی خود عنوان داشت که رفتار کشورهای غربی در قبال اوکراین ناشی از منافع ژئوپلتیک این کشورهاست. وزارت امورخارجه روسیه همچنین در قانونی بودن اقدامات پارلمان اوکراین ابراز تردید کرد و تاکید نمود که تسلط یافتگان بر قدرت در کی یف قصد دارند با شیوه های دیکتاتوری و تروریستی مخالفان را سرکوب کنند. مسکو همچنین اقدامات مجرمانه افراط گرایان و مواردی از جمله یهودستیزی و نازی ستایی را محکوم کرده و از حکومت اوکراین خواست تا جهت جلوگیری از وخامت بیشتر به حاکمیت قانون برگردند. پایان متن/

نظرسنجی از روس ها در رابطه با دخالت در اوکراین

$
0
0
ایراس؛ روس ها مخالف دخالت کشورشان در امور داخلی اوکراین هستند. به گزارش ایراس به نقل از راشاتودی، نظرسنجی ها نشان می دهد که ۷۳ درصد از مردم روسیه مخالف دخالت مسکو در درگیری های به وجود آمده در اوکراین هستند. بر اساس نظرسنجی موسسه افکار سنجی روسیه، تنها ۱۵ درصد از روس ها بر این باورند که کرملین باید در قبال تحولات صورت گرفته در کی یف موضع گیری کند. علاوه بر این ۹۴ درصد از پرسش شوندگان عنوان داشته اند که خواستار تکرار چنین سناریویی در روسیه نیستند. این نظر سنجی در آغاز ماه فوریه انجام شده است. هنوز مشخص نیست که بعد از ساقط شدن دولت روس گرای اوکراین، نظر مردم روسیه با تغيير رو به رو بوده است يا خير.

هشدار شدید امریکا به روسیه درباره دخالت نظامی در اوکراین

$
0
0
ایراس؛ امریکا نسبت به مداخله نظامی روسیه در اوکراین هشدار داد. به گزارش ایراس به نقل از رویترز، "سوزان رایس" مشاور امنیت ملی امریکا، دخالت نظامی مسکو در اوکراین را اشتباهی سهمگین از سوی "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور این کشور دانست. وی با اظهار نگرانی درباره احتمال تجزیه اوکراین، تاکید کرد که "باراک اوباما" رئیس جمهوری امریکا با همتای روس خود در رابطه با تمامیت ارضی اوکراین به توافق رسیده اند. به اعتقاد این مقام امریکایی، تجزیه اوکراین به نفع هیچ کدام از طرفين (روسیه، امریکا و اروپا) نخواهد بود. پایان متن/

سوچی پایان یافت،روس ها خوشحال یا غمگین؟

$
0
0
ایراس؛ بازی های المپیک زمستانی سوچی پایان یافت. بازی هایی که مقامات روسیه و از جمله "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور این کشور ا اعتبار خود خرج کردند تا جهان روسیه مدرن را ببیند و به نظر می رسد که در این امر موفق بوده اند. در پایان بازی های نیز ورزشکاران کشور میزبان توانستند در صدر جدول رده بندی کشورهای جهانت قرار گیرند. اما شاید نتوان یک نکته را از نظر دور داشت که تمرکز اصلی مسکو بر المپیک سوچی باعث غفلت آن ها از همسایه غربی شد و اوکراین به دست مخالفین غربی افتاد. اکنون باید روس ها را بعد از پایان موفقیت آمیز المپیک سوچی خوشحال دانست و یا به سبب از دست رفتن متحد خود در اوکراین غمگین؟

سیاست خارجی نوین امریکا در برابر روسیه

$
0
0
ایراس؛ پیچ و تاب ‌های پیش‌ آمده در روابط امریکا و روسیه، تازه نیستند ولی تازگی آن برای این است که نشان می‌دهد امریکا تنها شنودکننده تماس‌های تلفنی نیست، بلکه گویای رویه‌ های نوین سیاست ايالات متحده در اوکراین بوده و اندیشمندان سیاسی را وادار به بازبینی راهبردهای ایالات متحده در برابر روسیه و آلمان می‌نماید. هرچند که گمان‌ها بر سر درستی و نادرستی گفتگوی تلفنی نولاند فراوانند، ولی همین گفتگو، سیمای دیگری از سبک اندیشه راهبردی امریکا را نشان می‌دهد.► آخرین دگرگونی‌ها در سیاست خارجی امریکا سیاست خارجی ایالات متحده در چند سال گذشته دگرگون شده است. پیش از این، امريكا در جهان اسلام تمرکزی پایدار یافته بود و مهم‌ترین نکته در سیاست‌ ورزی‌ های این ابرقدرت این بود که به کارگیری زور به جای آنکه آخرین گزینه باشد، همواره نخستین گزینه بود. این امر نه تنها در افغانستان و عراق، که در آفریقا و جاهای دیگر نیز بارها دیده شده است. راهکار نامبرده تنها در جاهایی موفقیت‌ آمیز بوده که هدف، از میان بردن نیروی‌ های دشمن بوده باشد. ولی همین موفقیت در کشورهای اشغال شده که امریکا به دلخواه خود خواهان سامان‌‌ دهی به سیاست‌ های داخلی و خارجی آنان است، رنگ می‌بازد. چه آنکه نیروی نظامی محدودیت‌های خود را دارد.گزینه پیش رو، چرخش به سوی راهبردِ برابری قدرت است که در آن ایالات متحده امریکا بر جدایی‌ هایی تکیه می‌کند که به طور طبیعی و برای جلوگیری از پیدایش هژمونی (فرادستی) منطقه‌ای در هر گوشه از جهان وجود داشته و دربردارنده نا آرامی‌ هایی نیز هست که شاید تهدیدی برای منافع ایالات متحده به شمار روند. بهترین نمونه از سیاست‌ های گذشته، کشور لیبی است که در آن ایالات متحده، با نیروی هوایی و نیروهای عملیات ویژه خود دست به کار سرنگونی معمر قذافی گردید. اما در پی آن، تلاش‌ غرب برای جایگزینی رژیم دلخواه آمریکا و متحدان آن به جایی نرسید. نمونه‌ای از راهبرد تازه را می‌توان در سوریه دید، جایی که امریکا به جای پادرمیانی رو در رو، کناری ایستاد و با جلوگیری از کج ‌روی‌ سویه‌های مخالف که شاید منافع امریکا را به چالش می‌کشاندند، گذاشت تا هرچه زور دارند بر سر دیگری پیاده کنند.در پشت همه این رخدادها، شکافی در سیاست خارجی ایالات متحده وجود دارد که بیشتر با انگیزه ‌‌ها سر و کار دارد. در یک سو، کسانی هستند که از روش و منش به کارگرفته شده در پرونده سوریه، نه برای اینکه بهترین گزینه اخلاقی است، که تنها گزینه کاربردی موجود برای ایالات متحده است، آگاهانه پشتیبانی می‌کنند. در سوی ديگر، کسانی هستند که باورهای اخلاقی داشته و می‌گویند هدف باید تنها و تنها از میان بردن ستمگر باشد (همانگونه که در پرونده لیبی دیده شد) و پس از آن امریکا باید پای خود را پس بکشد. با نگرش به آنچه در لیبی رخ داد، باید گفت جایگاه این دسته تدافعی است و باید اخلاقی بودنِ اینگونه پادرمیانی‌ ها را روشن کنند. اینان که خود خواهان در افتادن با عراق بودند، چگونه می‌توانند نشان دهند چنین پادرمیانی به جنگی همانند جنگ عراق نمی‌انجامد؟ گرچه بی‌پرده گفتنِ آن سخت است، ولی گویا ایالات متحده، بی هیچ چاره‌ای، به سوی الگوی برابری قدرت گام برمی‌دارد.► نبرد ژئوپلیتیک در اوکراینپس از انقلاب نارنجی سال ۲۰۰۴، آن هنگام که ایالات متحده با پشتیبانی از گروه‌های ضد روسی توانست در اوکراین، دولتی ضد روسی و تا اندازه‌ای غرب‌گرا را به قدرت برساند، روسیه برای امریکا یک چالش بغرنج گردید. روس‌ها این کار را بخشی از عملیات اطلاعاتی امریکا برای پدید آوردن یک اوکراین ضدروسی می‌خوانند که تنها منافع راهبردی و اقتصادی روسیه را به چالش می‌کشاند. افزون بر این، مسکو انقلاب نارنجی را (همراه با انقلاب رز) سرمشقِ چیزی می‌داند که می‌تواند در آینده در روسیه رخ دهد.پاسخ روسیه به این کار امریکا، به کارگیری توانایی‌ های پنهان خود بود، و این امر در ناتوان ‌سازی دولت اوکراین با قطع گاز طبیعی و به دنبال آن فشار اقتصادی، و نیز بهره از جنگ با گرجستان برای یادآوری رستاخیزی در توانایی‌ های نظامی روسیه، نمود یافت. این جنبش‌ها با نا امیدی از کمک‌های غرب دست به دست یکدیگر داده و به پیدایش دولتی روس‌ گرا در کی يف، کاهش هراس روس‌ ها و افزایش خودباروی آنان انجامید. مسکو اینک، کارآمدتر و بی ‌پرواتر در بازی‌های خاورمیانه، در سوریه، ایران و هر جای دیگر، کارت‌های خود را بازی خواهد کرد.واشنگتن در برابر این آرایش، تنها دو گزینه داشت. نخست، باید می‌گذاشت تا این برابری قدرت، خود را بروز دهد، که در این باره برای مهار روس‌ها باید به اروپایی‌ ها تکیه می‌کرد. دیگری این بود که همچنان الگوی برابری قدرت را با یک پله بالاتر از کنش‌ پذیری محض دنبال می‌کرد. همانگونه که گفتگوی تلفنی نولاند نشان می‌دهد، اعتماد امریکا به خواست اروپا برای جلوگیری از روس‌ ها ناچیز بود، از این رو یک الگوی سراسر کنش‌ پذیر، نمی‌توانست در اینجا چاره‌ساز باشد. گام دوم برای مهار روس‌ ها و رویارویی با جنبش آنان در خاورمیانه، انجام پادرمیانی در پایین‌ترین سطحِ ممکن بود. این به معنای پشتیبانی اندک و نه چندان پنهان از راه ‌پیمایانِ هواخواهِ اروپا و ضد روسیه، و بازآفرینی دولتی غرب‌گرا و ضد روسی در اوکراین است. در روند گفتگوهای امریکا با ایران نیز واشنگتن، ایران را برگ برنده‌ روس‌ها نمی‌داند، ولی نمایش سوزناک سوریه هنوز هم دست کرملین را برای نشان دادنِ خود، باز می‌گذارد.ایالات متحده آماده دخالت در حوزه اتحاد جماهیر شوروی پیشین است و روسیه با اینکه دیگر یک ابرقدرت نیست و کاستی‌های نظامی فراوانی دارد، همانگونه که در جنگ با گرجستان نشان داد، تا آن اندازه توانمند هست که بتواند چینش و آرایش جنگاوری خود را در منطقه و در کشورهای شوروی پیشین به نمایش بگذارد. این دست کاستی‌ ها هم‌ اینک در ارتش ایالات متحده نیز فراوان دیده می‌شود. ارتش ایالات متحده با بیش از یک دهه جنگیدن آن هم در هسته جهان اسلام، سفت و سخت به روش‌های جنگی چنگ می‌زند که ربطی به اتحاد جماهیر شوروی پیشین نداشته و بنابراین ساختار پیمان‌های این کشور با جمهوری‌های شوروی پیشین نمی‌توانند امریکا را برای آغاز یک نبرد یاری‌دهند، و همه اینها همراه با فرسودگی‌های ناگزیرِ پساجنگ، که خواه ناخواه روی خواهند داد، توان ایالات متحده را گرفته است. پادرمیانی رو در رو، هرچند که هوشمندانه باشد (که نیست)، گزینه‌ای به شمار نمی‌آید. آنچه در اینجا و درست در این زمان مهم است، دریافتن واقعیت موجود است. از این دید، هرچه نیروهای ایالات متحده به سرزمین روسیه نزدیکتر شوند، روس‌ها سود بیشتری خواهند برد. ایالات متحده واقعیت موجود را دریافت و همان کاری را انجام داد که پیشتر و در انقلاب نارنجی انجام داده بود؛ یعنی بازگشت به همان روش پادرمیانی که هم مدافعان حقوق بشر و هم هوادارانِ برابری قدرت را خرسند می‌ساخت. با پشتیبانی مالی و روانی از راه‌پیمایانِ معترض و گله ‌مند از تصمیم رئیس جمهور اوکراین در ردّ پیوند نزدیکتر با اروپا، و پس از آن در واخواهی از تلاش دولت برای سرکوب اعتراض‌ها، همچنان این احتمال می‌رود که رژیم اوکراین با بروز کمترین خطر برای ایالات متحده، تغییر نماید.►ناخرسندی ‌ها از راهکار آلمانآنگونه که پیداست این آلمان ‌ها بودند که بر موضوعِ برابری قدرت پافشاری کردند، و به راستی آنان بودند که مهار یکی از رهبران مخالفان، ویتالی کلیچکو را به دست گرفتند. ایالات متحده گویا یک گام از آلمان عقب‌ تر است. بیانیه‌های برلین نشان می‌دهد که آلمان آماده‌ داشتنِ نقشی پیشرو و پویاتر در جهان بوده و این یک دگرگونی تاریخی در سیاست خارجی آلمان به شمار می‌آید.این گفته‌ها هنگامی ارزش بیشتری یافتند که با گذر زمان، آلمان خود را در دشواری‌های اقتصادی و راهبردی به روسیه نزدیکتر ‌کرد. هیچیک از دو کشور از چتراندازی ایالات متحده بر خاورمیانه و جنوب غرب آسیا دل خوشی نداشتند؛ در رویارویی با چالش اقتصادی اروپا هر دو کشور نیازمند آفرینش پیوندهای تازه اقتصادی بودند؛ و دیگر اینکه هر دو خواهان جلوگیری از پیشروی ‌های ایالات متحده بودند. از این رو، دگرگونی وضعیت آلمان شگفت انگیز بود.هرچند که درباره این کارِ آلمان نباید کج‌ فهمی کرد، ولی معنای آن چندان ساده هم نیست. نولاند در گفتگوی تلفنی خود، آشکارا آلمان‌ها، کلیچکو و همه کوشش آنان را در اوکراین رد می‌کند. شاید این راهبرد برای سلیقه امریکایی ‌ها، خیلی ناچیز بوده و از همه اینها گذشته برلین نمی‌تواند خطر بزرگ رویارویی با مسکو را به جان بخرد. شاید هم هنگامی که آلمان‌ها می‌گفتند که دارند برای پیشرو بودن برنامه‌ریزی می‌کنند، این بی‌پروایی تازه آنان برای جلوگیری از تلاش‌های ایالات متحده بوده باشد. با نگاه به این رویدادها، منظور آلمان‌ها چندان روشن نیست.آنچه روشن است، این است که ایالات متحده از آلمان و اتحادیه اروپا خشنود نیست و این بدان معنا است که ایالات متحده خواهان آن است که در پشتیبانی از مخالفان رژیم اوکراین، از آلمان‌ها یک گام جلوتر باشد و این برای مدافعان حقوق بشر یک موضوع حساس است، یا دست‌کم باید باشد. یانوکوویچ ریيس جمهور برگزیده اوکراین، برنده انتخاباتی است که گفته می‌شود سالم بوده است. او در چهارچوب اختیارات خود نزدیکی به اتحادیه اروپا را رد کرد. اگر راه‌پیمایان بتوانند ریيس‌جمهور را برای تصمیمی که با آن مخالف هستند سرنگون سازند، روشی را پایه‌ریزی کرده‌اند که فرجام آن ناتوان‌سازی قانون‌اساسی است. حتی اگر یانوکوویچ در سرکوب معترضان، خشن رفتار کرده باشد، این کار، ریاست جمهوری او را باطل نمی‌کند.ولی از دید راهبرد برابری قدرت، این دست رفتارها معنای دیگری می‌یابند. هرچند که غربگرایی اوکراین دو پهلو باشد، برای روسیه یک دردسر بزرگ راهبردی خواهد بود. همانند آن می‌ماند که تگزاس به روسیه کشش پیدا کند و همین کشش، همه چیز را از رودخانه می‌سی‌سی‌پی و تولید نفت گرفته تا مرکز و جنوب غرب آمریکا، آسیب‌پذیر سازد. پرونده‌هایی همچون ایران و یا سوریه برای روسیه زودگذر بوده، ولی اوکراین در کانون تمرکز مسکو می‌ماند.برپایی راه‌پیمایی‌های اعتراضی برای دست‌اندازی در کار روسیه دو نکته در بر دارد. نخست اینکه سبب آفرینش یک چالش راهبردیِ پر و پیمان برای روس‌ها شده و به آنها آماده باش می‌دهد. دوم، به روسیه یادآوری می‌کند که واشنگتن توانایی‌ها و گزینه‌هایی دارد که به چالش کشاندن ایالات متحده را دشوار می‌سازد. و این می‌تواند راهی باشد که با همه‌ ناسازگاری‌های قانونی، خوش آمدِ مدافعان حقوق بشر بوده، دشمنانِ گفتگو با ایران را خرسند ساخته و کشورهای اروپای مرکزی از لهستان گرفته تا رومانی، آن را نشانه‌ای از پایبندیِ ایالات متحده به منطقه ببینند. و بدین سان، آمریکا دوباره به عنوان جایگزین آلمان و روسیه سر بر می‌آورد.یکی از کاستی‌های این راهکار، اگر بتوان آن را کاستی نامید، این است که پیش‌بینی کارکرد آن دشوار است. اینکه روسیه اهرم‌های بزرگ و ارزشمند اقتصادِ اوکراین را در دست دارد و درصد راهپیمایانِ معترض و هوادارِ غرب نیز روشن نیست، توانایی‌های پنهان روسیه در اوکراین را چندین گام از آمریکا جلوتر می‌اندازد. دیر زمانی است که سرویس امنیتی فدرال و سرویس اطلاعات خارجی پرونده‌هایی را درباره‌ اوکراین گردآوری می‌کنند، بنابراین دور از انتظار نیست که پس از المپیک سوچی، روسیه برگ‌های برنده خود را رو کند.از آن سوی، اگر این بازی به شکست بیانجامد، دست‌کم ایالات متحده نشان داده که به بازی برگشته و روس‌ها باید همه تن چشم شده و حرکت آینده آمریکا را پیش‌بینی کنند. کشاندن کسی در لاک دفاعی بیانگر کاری بودنِ نخستین مُشت نیست. برای یک مبارز واقعی، همان بس که زمان فرود آمدن مُشت دوم را می‌داند. ایالات متحده خواهان کنش‌گری است و این، انتظارها از اروپای مرکزی را دچار دگرگونی خواهد کرد و میان اروپای مرکزی و آلمان‌ها تنش‌زایی کرده و برای ایالات متحده گشایشی فراهم می‌کند. ► فشار بر روسیهاکنون این پرسش به میان می‌آید که آیا روس‌ها پاسخ آمریکایی‌ها را خواهند داد؟ و اگر چنین است در کجا؟ یا اینکه برای کارهای آمریکا تره هم خرد نمی‌کنند؟ پرونده سوریه را می‌توان «تکِ» مسکو و این کار آمریکا را یک «پاتک» نامید. روس‌ها می‌توانند آغازگر بازی باشند و برای آن انگیزه‌های بسیار دارند. اقتصاد آنها زیر فشار است و هرچند آلمان‌ها نخواهند هم‌ پیمان ایالات متحده باشند، از آنها جدا هم نخواهند شد. پس چنانچه نگاه ایالات متحده به هزینه کردن در اروپای مرکزی خیره شود این، چاره‌ای پیش‌روی روسیه در آنجا نیز خواهد بود.اگر روس‌ها چالش کنونی آمریکا باشند که هستند، و اگر ایالات متحده خواهانِ بازگشت به سیاستِ پادرمیانی رو در رو نباشد که شدنی نیست، آنگاه این راهبرد، منطقی خواهد بود. کمترین بازده این روش آن است که به روس‌ها حس ترس و ناامنی داده و از انجام کارهای آنان در جایی دیگر جلوگیری می‌کند؛ بیشترین بازده آن نیز می‌تواند بروز رژیمی باشد که شاید به برابری قدرت نیانجامد ولی می‌تواند خطوط لوله و بندرگاه‌ها را به ویژه با کمک ایالات متحده، آسیب‌پذیر سازد.گویا گفتگوی تلفنی نولاند چندان هم بد نبوده، چه دست‌کم به جهانیان نشان داد این آلمان نیست که راهبرِ اوکراین است بلکه ایالات متحده است. به روس‌ها نیز نشان داد که برای آمریکایی‌ها مهم نیست بر روی یک خط بازِ تلفن همراه چه بر زبان می‌آورند. سخن ناپسند نولاند درباره اتحادیه اروپا و رفتار روسیه، الگوی سیاست ایالات متحده را تعیین کرد: آمریکا به سوی جنگ نمی‌رود ولی کنش‌پذیری‌ آن هم پایان یافته است.نویسنده: توماس فریدمنبرگردان: آذر بهبهانی، دبير سايت انگليسي ايراس؛

الکسی سرگونین روسي، از موسيقي ايران مي گويد

$
0
0
ايراس؛ آهنگساز و نوازنده روس معتقد است آهنگسازان بزرگی چون "علیرضا مشایخی" و "حمیدرضا اردلان" دریچه جدیدي از موسیقی را به رويش باز کرده ‌اند و او توانسته صدای جدیدی به مردم ارائه دهد. به گزارش ايراس، "الکسی سرگونین" طی روزهای گذشته با اجرای رسیتال پیانوی خود در تالار ایوان شمس پذیرای علاقه مندان به موسیقی بین الملل بود. اين هنرمند روسي درباره موسيقي در روسيه گفت: "دانشگاه‌های موسیقی در کشور روسیه طی سال های اخیر علاوه بر فعالیت های آموزشی که در عرصه تدریس موسیقی کلاسیک دارند، واکاوی، ثبت و بازسازی تم های اصلی و بر جای مانده از دوران تاریخی گذشته ي موسیقی این کشور را جز مهم ترين برنامه ‌هاي خود قرار داده ‌اند و اتفاقا برای به راه انداختن این جریان تلاش زیادی هم انجام می دهند. وی افزود: "آکادمی​های تخصصی موسیقی در روسیه برای نوازندگان خود نیز برنامه​ هایی را مدنظر قرار داده است که بر اساس آن به نوازندگان توصیه می ​شود در این سال ها به آثار بزرگان گونه رومانتسیم موسیقی روسیه از جمله "راخمانینف" و "چایکوفسکی" توجه بیشتری داشته باشند، بنابراین در کشور من برای نوازندگان هم برنامه ‌های خاصی در نظر گرفته شده که در هر دوره به تفکیک سیاستگذاری هنری، تفاوت می‌ کند. سرگونین درباره فعاليت‌ هايش گفت: "من اصولا پیرو سبک خاصی از موسیقی کشورم نیستم اما در این سال ها تلاش کردم تا با ارائه ‌های جدید از موسیقی کلاسیک جهانی این فضای موسیقایی را با گونه موسیقی مدرن به ویژه موسیقی جاز ترکیب کنم که این تجربیات لااقل برای خودم تجربه‌ های خوبی بود." وی درباره تجربه حضور خود در ایران گفت: "آشنایی با آهنگسازان بزرگی چون علیرضا مشایخی و حمیدرضا اردلان و "فلیکس بلومنفیلد" دریچه جدیدي از موسیقی را برای من باز کرد و این خیلی تجربه عالی بود که توانستم از طریق آشنایی با این هنرمندان صدای جدیدی به مردم ارائه دهم که برایم جذاب بود. زبان جدیدی که آن را آموختم و بعد از آموختن تلاش کردم آن را به مخاطبان بیاموزم." این نوازنده روس خاطر نشان کرد: "من از موسیقی ایرانی اطلاعات چندانی ندارم و این موسیقی آن چنان که باید در کشور ما معرفی نشده است اما درباره تماشاگران ایرانی می ‌توانم بگویم که واکنش آن ها در برنامه ‌هایی که داشتم باعث شد که تجربه بسیار هیجان ‌انگیز و قابل توجهی را در ارتباط با مخاطبان غیر روسی تجربه کنم که نشان دهنده فرهیختگی آن ها بود." سرگونین ادامه داد: "من متخصص موسیقی ایرانی نیستم اما باز هم تکرار می ‌کنم که سونات علیرضا مشایخی روی من تاثیر زیادی داشت. تکنیک‌ های ویژه ‌ای که او در این سونات به کار گرفته عناصری هستند که تا به امروز در موسیقی با آن مواجه نشده بودم. البته قطعه ‌ای از حمیدرضا اردلان هم که در این کنسرت اجرا کردم نیز قطعه‌ای بود که تصویری از کودکی را به یاد من آورد." وي افزود: "شاید نتوانسته باشم مدرون مايه ي مردمی این آثار را درک کنم اما باید بگویم ظرافت خاصی در این نت ‌ها وجود داشت که در اوج سختی‌ اش بیانگر آینده بود. به طور حتم در آینده ‌ای نزدیک قطعه ‌ای از این دو آهنگساز ایرانی را در يکي از کنسرت‌ هايم اجرا خواهم کرد. قصدم اين است که در کنسرت ماه مارس در روسيه قطعه ‌ای از اردلان را اجرا کنم." الکسی سرگونین نوازنده پیانو و آهنگساز روسی در سال ۲۰۰۸ از دانشگاه شوپن در رشته نوازندگی پیانو فارغ التحصیل شد. او هم اکنون دانشجوی کنسرواتوار مسکو در دانشکده ‌های پیانو است. «آوانویسی پیانو» یکی از مهارت ‌های او در عرصه نوازندگی است. این آهنگساز آثاری چون «رخروش قرن» اثر "جان آدامز" و «آیین بهار» اثر "ايگور استراوینسکی" را در کارنامه کاری خود را دارد. وی طی روزهای چهارم و پنجم جشنواره بین المللی موسیقی فجر در تالار ایوان شمس قطعات سوناترهای فانتزی اثر فلیکس بلومنفیلد، سمفونی شماره ۲۸ لاماژور اثر بتهون، سونات شماره یک علیرضا مشایخی، بیت اثر حمیدرضا اردلان و سونات های سل ماژور اثر شوبرت را برای علاقه مندان اجرا کرد. پايان متن/

تاگانكا از دويستمين سالگرد پيروزي بر ناپلئون مي گويد

$
0
0
ايراس؛ "سرگي گلوشنكو" كارگردان و نمايشنامه نويس از اجراي نمايشي درباره دو قهرمان تاريخي، الكساندر اول و ناپلئون بناپارت خبر داد. به گزارش ايراس به نقل از ريانووستي، نمايش «رعد و برق سال دوازدهم» كه عنوانش از يادداشت هاي "دانيلوفسكي" اقتباس شده، در ژانر منظومه هاي تاريخي توسط "سرگي گلوشنكو" نوشته شده است و در ماه مارس در تئاتر تاگانكا به اجرا مي رود. گلوشنكو نويسنده اين نمايشنامه گفت كه آن را براساس وقايعي كه در سال هاي ۱۸۱۲ تا ۱۸۱۵ رخ داده، نوشته است. وي افزود: "من به عنوان يك مورخ به جزييات جنگ با ناپلئون پرداخته ام چرا كه معتقدم اين دوره از تاريخ و حوادث مهمي كه در آن رخ داد، تاثير بسزايي بر زمانه ي ما، حال و آينده ما گذاشته است." اين نمايش به دويستمين سالگرد پيروزي بر ارتش ناپلئون در آوريل ۲۰۱۴ اختصاص داده شده است. "الكساندر تروفيمف"، "يوري اسميرنف"، "لوبف سلوتين"، "آناتولي واسيليف" و ... در اين نمايش به ايفاي نقش مي پردازند. پايان متن/

جلسه پوتین با مقامات امنیتی پیرامون اوکراین

$
0
0
ایراس؛ "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه، روز گذشته در جلسه ای با مقامات امنیتی این کشور، تحولات صورت گرفته اخیر در اوکراین را مورد بحث و بررسی قرار داد. به گزارش ایراس به نقل از ریانووستی، این خبر را "دیمیتری پسکوف" سخنگوی مطبوعاتی کرملین بیان نمود. نشست دیروز در حالی برگزار شد که پوتین تاکنون از اظهارنظر درباره تحولات اوکراین خودداری نموده است. با این حال دیگر مقامات روسی تحولات اخیر در کی یف را غیرقابل قبول و اقدامی تروریستی و افراط گرایانه توصیف نموده اند. پایان متن/

رایزنی های گسترده سفیر ایران در مسکو

$
0
0
ایراس؛ درچارچوب گفتگوهای جاری ایران و روسیه ، روز گذشته سه تن از معاونین وزارت امورخارجه فدراسیون روسیه در دیدار با دکتر مهدی سنایی سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو و رئیس موسسه ایراس، بر ضرورت گسترش همکاری های دو کشور در حوزه های مختلف تاکید نمودند. به گزارش ایراس به نقل از بخش دیپلماسی عمومی و رسانه ای سفارت جمهوري اسلامي ايران در مسکو،طی این ملاقات ها "سرگئی ریابکوف" معاون اموربین الملل وزارت امورخارجه و نماینده روسیه در مذاکرات هسته ای ،"ایگور مورگولف" معاون منطقه ای وزارت امورخارجه روسیه و "ایگور برادچیکف" نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور دریای خزر، درخصوص مسائل دوجانبه ، منطقه ای و بین المللی با سنایی ، رایزنی و تبادل نظر نمودند. سفیر جمهوری اسلامی ایران طی دیدار با ریابکوف با اشاره به نقش مثبت روسیه در روند مذاکرات هسته ای، اظهار داشت: "با شروع مذاکرات، روابط اقتصادی اروپا با جمهوری اسلامی ایران تحرک بیشتری یافته و تبادلات اقتصادی کشورهای اروپایی با ایران رو به افزایش است. لیکن چنانچه این مذاکرات به رفع کامل تحریم ها منجر نگردد، فلسفه چنین مذاکرات زیر سئوال خواهد رفت." ریابکوف نیز ضمن اشاره به مذاکرات خوب و سازنده ایران با گروه ۱+۵ در اولین دور مذاکرات توافق نهایی در وین ، در خصوص آینده این مذاکرات گفت: "امیدواری برای تنظیم یک موافقت نامه جامع هسته ای تا ۲۰ ماه ژوئن وجود دارد. " سنایی در دیدار با مورگولف نیز روند همکاری سیاسی و اقتصادی دو کشور، سفر روسای جمهور و دیگر موضوعات دو جانبه را مورد بررسی قرار داد . پیگیری موضوعات مرتبط با رژیم حقوقی دریای خزر نیز محور اصلی ملاقات سنایی با برادچیکف بود . پایان متن/

کاروان به سی امین منزل خود رسید

$
0
0
ايراس؛ مجله الکترونیکی «کاروان »، ماهنامه روسی زبانِ رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در روسیه، شماره سی ام خود را به علاقه مندان فرهنگ، هنر و ادبیات ایران اسلامی عرضه نمود. به گزارش ايراس، در این شماره از کاروان، مقالات و مطالب متنوعی در حوزه های مختلف فرهنگی و هنری مربوط به ایران درج شده است که از جمله آن ها می توان به مقاله "گنادی آودیف" آخرین رایزن فرهنگی اتحاد شوروی در ایران، درباره مبانی اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) در تاسیس نظام جمهوری اسلامی اشاره کرد. مقاله ای به قلم یکی از پژوهشگران روس درباره هنر ایرانی در عصر سلجوقی، سفر نامه ي خواندنی یکی از دانشجویان روس شرکت کننده در دوره دانش افزایی با عنوان «سه نامه از ایران»، گزارش مصور یکی از جهانگردان روس از سفر به ایران با عنوان ایران و ایرانی ها و گزارش هایی از دهمین المپیاد زبان و ادبیات فارسی در روسیه و نمایشگاه عکس ایران از نگاه دو خبرنگار روس، از دیگر مطالب درج شده در این شماره مجله کاروان است. کاروان علاوه بر ارسال به ایمیل بیش از پنج هزار و پانصد تن از مشترکین ثابت خود، در سایت پرتال رایزنی و برخی از سایت های روسیه و کشورهای منطقه بارگزاری می گردد. پايان متن/
Viewing all 1766 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>