Quantcast
Channel: موسسه مطالعات ایران اوراسیا - پربيننده ترين عناوين روسيه :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

"پیامدهای توافق ژنو و تأثیر آن بر ایران"

$
0
0
 بسیاری از سیاستمداران آمریکایی، از این مسئله که روس‌ها ابتکار عمل بحران سوریه را در دست گرفته‌اند، عملکرد ضعیف دمکرات‌ها را مورد انتقاد قرار می‌دهند. آیا واقعاً روس‌ها یک گام آمریکایی‌ها را عقب زدند؟ طرحی که دولت روسیه ارائه داد، با استقبال جامعه جهانی روبرو شد و آمریکایی‌ها نیز در ظاهر مجبور شدند آن را بپذیرند اما به نوعی به آن تمسک جستند تا خودشان را از این شرایط رها کنند؛ شرایط سنگینی که عدم همراهی افکار عمومی جامعۀ بین المللی و حتی متحدان آمریکا در ناتو و بیرون از ناتو آن را تشدید کرده بود. واقعیت این‌ است که تنها روسیه نیست که پشت این موضوع ایستاده است؛ بلکه بسیاری از کشورهای دیگر نیز بر این موضع پافشاری می‌کنند که همچنان حاکمیت ملی و اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها بدون مجوز شورای امنیت رعایت شود. در این موضوع بیش از همه روسیه، چین، جمهوری اسلامی و کشورهای غیرمتعهد و اکثر اعضای سازمان ملل متحد بر این دیدگاه تأکید دارند. در حال حاضر در مورد سوریه آنچه که آمریکا به عنوان دلایل حملۀ هوایی به سوریه استدلال می‌کند، به هیچ‌وجه افکار عمومی جهانی را در داخل کشورهای غرب حتی در انگلیس و آمریکا قانع نکرده است. طرف دیگر مسئله این است که مداخلات نظامی آمریکا در کشورهایی که تاکنون آمریکا بدانها ورود پیدا کرده، منجر به دمکراسی باثبات، امنیت و توسعه نشده است. سال آینده، آمریکا از افغانستان خارج می‌شود و از هم اکنون مسئلۀ امنیت افغانستان سبب نگرانی بسیاری از کشورهای منطقه و افغانستان شده است. در نشست سران اعضای سازمان همکاری‌های شانگهای یکی از محورهای مهم بحث خروج نیروهای ناتو و افغانستان پس از ناتو بود. در مورد عراق نیز کماکان این بحران ادامه دارد و مداخلۀ نظامی آمریکا هنوز نتوانسته در این کشور ثبات و امنیت را برقرار کند. در مورد لیبی نیز وضعیت به همین شکل است. ضلع سومی که می‌توان برای روند تعریف کرد، فضای عربی است؛ افکار عمومی کشورهای عربی و مسلمان شاید یک سال قبل خواهان تغییر و تحول بودند و حتی ممکن بود اقدام نظامی را نیز لازم بدانند، اما امروزه بعد از مسائلی که در مصر، مالی، تونس و لیبی اتفاق افتاد این ذهنیت که تغییر و تحول سیاسی در این کشورها لزوماً منجر به توسعه، دمکراسی و ثبات و امنیت خواهد شد، زیر سوال رفته است. در نتیجه با توجه به همین شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی است که دولت روسیه توانست هم در شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه اقدام نظامی مخالفت کند و هم از طریق دیپلماسی فعال توانست اهداف خود را پیش ببرد.نقش ایران در این توافق چقدر بود؟ نقش ایران در دورۀ آقای روحانی بی تأثیر نبود، تلاش جمهوری اسلامی ایران بر این است که موضوعات را عمدتاً از طریق دیپلماسی، مذاکره و گفتگو حل و فصل کند و در واقع همین رویکرد را راه حل بسیاری از مسائل منطقه‌ای می‌داند. در مجموع این عوامل باعث شد که دولت روسیه بتواند نقش موثری را در عرصۀ دیپلماسی بین‌المللی بازی کند. بنابراین باید توافق ژنو را بُرد مهمی بدانیم؟ البته خلع سلاح سوریه بدون هیچ تغییری در طرف اسراییلی به نظر من بُرد زیادی تلقی نمی‌شود، شاید برای دولت روسیه و حفظ حکومت بشار اسد تا انتخابات آینده یک بُرد تلقی شود؛ اما برای جهان اسلام و برای کشورهای عرب این به مفهوم بُرد نیست؛ چون خلع سلاح یکجانبۀ دولت سوریه در برابر رژیم صهیونیستی آغاز خوبی برای آیندۀ منطقه نخواهد بود. بنابراین توافق صورت گرفته بیش از همه قدرت‌های فرامنطقه‌ای به همراه اسراییل را منتفع می‌کند؟ سلاح شیمیایی سوریه همیشه یک عامل بازدارنده در مقابل تسلیحات هسته‌ای و شیمیایی رژیم صهیونیستی بوده است. دولت سوریه بارها از آن به عنوان یک عامل برای بازدارندگی و عنصر موازنه بخش(موازنه در اینجا نه لزوماً به معنای تعادل نیست بلکه بیشتر به عنوان بازدارنده) در اقدامات نظامی استفاده کرده است. اینکه متعاقب یک صحنه سازی از سوی عربستان و ترکیه و قطر، آمریکا موضوع حملۀ هوایی به سوریه را مطرح کند و بعد در این میان سوریه یک‌جانبه خلع سلاح شود، اگرچه در شرایط کنونی و برای روسیه و حتی در کوتاه مدت، توافق صورت گرفته برای دولت سوریه شاید بردی تلقی شود اما در بلندمدت این ضربه‌ای راهبردی به کشورهای مسلمان، جهان اسلام و کشورهای عربی خواهد بود. این معنای نادیده گرفتن تلاش‌هایی نیست که برای جلوگیری از حمله نظامی صورت گرفت؟ آنهم در حالیکه طی روزهای اخیر اقدامات زیادی برای پیشبرد دیپلماسی صورت گرفت؟ این توافق به عنوان راه‌حل برای بحران موجود پذیرفته است و مثبت تلقی می‌شود، اما اگر از بُعد راهبردی به آن نگریسته شود و در بلندمدت موضوع را مورد بررسی قرار دهیم، مادامی که رژیم صهیونیستی عضو هیچ معاهده‌ای نیست و حتی براساس اسنادی که اخیراً مطرح شده است، غیر از سلاح هسته‌ای، سلاح شیمیایی نیز در اختیار دارد، در آن صورت بیشتر به دست اندازی‌ها، اشغال‌گری و تداوم جنایت در طرف اسراییلی کمک کرده‌ایم و ای کاش راه حلی که مطرح شد راه حلی جامع می‌توانست باشد اما متأسفانه اینگونه نیست. همۀ اینها به خاطر این است که شرایطی که دولت سوریه در آن قرار دارد و شرایطی که دولت روسیه در آن در حال پیشبرد دیپلماسی خود است، این شرایط شاید اجازۀ طرح چنین چشم اندازی را ندهد. بسیاری از جمهوریخواهان بلاتکلیفی دمکرات‌ها را نوعی ضعف در ریاست‌جمهوری اوباما و تقلیل جایگاه این کشور در نظام بین‌الملل می‌دانند. ارزیابی شما چیست؟ به نظر من آنچه که منجر به این فضا شده و متعاقباً این تصور را ایجاد کرده که روس‌ها نقش مثبت‌تری در بحران سوریه بازی می‌کنند و بُرد بیشتری در عرصۀ دیپلماتیک دارند، ناشی از شرایطی است که متأثر از تحولات خاورمیانه به وجود آمده است. سه سال پیش زمانی که تحولات خاورمیانه، بهار عربی و بیداری اسلامی شروع شده بود، در آن زمان مقامات و تحلیل‌گران آمریکایی به طعنه به روس‌ها می‌گفتند که دوران نفوذ روسیه تمام شده، شرایط انقلاب و تحول در بسیاری از کشورها کلید خورده، بسیاری از کشورها در حال حرکت به سمت دمکراسی هستند و دیر یا زود در روسیه و جمهوری‌های پیرامونی و متحد روسیه نیز این اتفاقات خواهد افتاد. دولت روسیه طبیعتآً در ابتدا سعی داشت با تغییر حکومت‌ها در مصر و لیبی و .. مخالفت کند و گاهی مجبور می‌شد که با احتیاط همراهی کند. اما در مجموع به هیچ‌وجه در داخل جریان تغییر نبود. در حالیکه عمدۀ کشورهای غربی بر طبل تغییر می‌کوبیدند. اما برخی طرف‌های درگیر بحران این موضع آمریکا را بی‌تفاوتی و بی‌مسئولیتی واشنگتن در قبال بحران‌های خاورمیانه می‌دانند. نتیجۀ تغییرات به ویژه در مصر که به سقوط دولت مرسی و سپس به کودتا انجامید، فضا را طی دو ماه اخیر به نوعی ترسیم کرده که گویی خوش‌بینی‌های اولیه بی‌مورد بوده و گویا تأکید روسیه بر ثبات و امنیت در مقابل تأکید غربی‌ها بر توسعۀ دمکراسی بیشتر با واقعیات منطقه انطباق پیدا کرده است و آن درِ باغ سبز توسعه و دمکراسی که از طرف غرب و در پسِ جریان‌های بیداری عربی مطرح می‌شد به کودتای نظامی، ناامنی، نامعلوم بودن وضعیت آینده و به هر چیزی غیر از توسعه و دمکراسی منجر شده است. این مسئله سبب شده تا دست روسیه به عنوان حافظ نظم موجود بازتر شود. از سویی باید به این مسئله توجه داشت که اوباما با شعار تغییر روی کار آمد؛ در واقع تغییر از اقدامات یکجانبه‌گرایانۀ بوش در افغانستان و عراق و توانست در مرحلۀ اول ریاست جمهوری قدم‌های مهمی بردارد از جمله خروج از عراق و افغانستان ولی مداخلۀ نظامی در لیبی و بعد در سوریه این فضا را تغییر داده است؛ در واقع اوباما درگیری یک تعارض شده است؛ از یک طرف نمی‌خواست مثل دورۀ بوش عمل کند و از طرف دیگر عملاً اقداماتی که در پیش گرفت به نوعی همان مسیر است با این تفاوت که شکل مداخله تغییر کرده است. در آن زمان مداخله، حضور نظامی ارتش آمریکا در کشورهایی مثل افغانستان و عراق بود اما هم اکنون مداخله، استفاده از موشک‌ها از دور بدون پیاده کردن نیروی نظامی شده است؛ مثل لیبی و همانند آنچه که در مورد سوریه قرار بود صورت گیرد؛ لذا تعارض این رفتارها با سیاست و شعار تغییر و اینکه اوباما می‌خواست آمریکا را از وضعیت نامحبوب دوران بوش خارج کند؛ همخوانی ندارد و عملاً دوباره در حال دامن زدن به همان روند است. چرا آمریکا در مورد سوریه تا این اندازه مردد است؟ اقدامات آمریکا در حمایت از اتفاقات خاورمیانه و به ویژه در مورد سوریه عمدتاً به نفع جریان‌های رادیکالی تمام می‌شود که هم اکنون با اقدامات خشونت بار چهرۀ خود را نشان داده‌اند؛ مثلاً صحنه‌هایی از خوردن قلب انسان و سایر خشونت‌ها را فیلمبرداری و پخش می‌کنند؛ شعار این جریان‌ها و نیروهای پشت سر آنها نیروهای مترقی، طرفدار آزادی و لیبرالیسم و دمکراسی نیستند بلکه عمدتاً نیروهای رادیکال و تندرویی هستند که از اقصی نقاط کشورها از افغانستان، پاکستان، آسیای مرکزی، قفقاز و کشورهای خاورمیانه به سوریه آمده‌اند. مجموع این شرایط باعث شده تا آمریکا بار دیگر به نوعی (همانند افغانستان) در کنار نیروهای رادیکال قرار گیرد؛ نیروهایی که اگرچه ممکن است امروز اقداماتی به نفع آمریکا انجام بدهند اما در صورت پیروزی مشکلات جدی‌تری را برای آیندۀ منطقه و کشورها و جهان ایجاد خواهند کرد. من فکر می‌کنم تعبیر پوتین تعبیر زیبایی بود؛ او گفت: آنچه که در سوریه جاری است نه دمکراسی و حقوق بشر بلکه رادیکالیسم است و آمریکایی‌ها در حال حمایت از رادیکالیسم هستند. این تناقضی است که میان اوبامای دمکرات با شعار تغییر و بازگشت ارتش آمریکا به خانه صورت گرفت؛ این اتفاقات سبب شد تا آمریکایی‌ها نتوانند به خوبی دیگران را اقناع کنند و این تعارض به زیان آنها تمام شده است. به نقش ایران اشاره کردید؛ پیامدهای این توافق بر روی ایران چه تأثیری خواهد داشت؟ طبیعتاً دور کردن دولت سوریه از تیررس اقدام نظامی آمریکا و بردن آن به فاز مذاکره و گفتگو و به ویژه نشست ژنو و حل و فصل این موضوع به لحاظ دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی ایران و دیپلماسی آیندۀ آقای روحانی می‌تواند یک موضوع مثبت تلقی شود؛ چون چنانچه اقدام نظامی آمریکا صورت می‌گرفت با توجه به خصومتی که در منطقه ایجاد می‌کرد طبیعتآً تأثیر منفی بر دیپلماسی دولت آقای روحانی داشت؛ اما چنانچه موضوع سوریه وارد این فاز شود و سایۀ اقدام نظامی از سر این کشور کوتاه شود، آنوقت طبیعتآً برای دولت آقای روحانی که دیپلماسی را به عنوان یک ابزار جدی تلقی کرده- کمااینکه اقداماتی که تا کنون داشته، نشان می‌دهد که برای وی دیپلماسی و حل و فصل مسائل با جهان خارج با زبان دیپلماتیک و از طریق گفتگو از اولویت برخوردار است- این توافق شرایط محیطی و منطقی مساعدتری را ایجاد خواهد کرد. با توافق صورت گرفته میان آمریکا و روسیه، آینده را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ این توافق مقدمۀ توافقی است که در نشست ژنو دنبال خواهد شد. در سال ۲۰۱۴ هم نیروهای ناتو از افغانستان خارج خواهند شد و هم انتخابات در سوریه برگزار خواهد شد. تقارن این دو اتفاق به نظر من شرایط را برای حل و فصل مسئلۀ سوریه بهتر خواهد کرد؛ به این معنا که هم خروج آمریکایی‌ها از افغانستان نیاز به همکاری کشورهایی مانند روسیه و ایران را می‌طلبد و هم اینکه در آیندۀ سوریه تلاش خواهد شد که از انتخابات آینده دولتی معتدل و میانه خارج شود که بتواند به نوعی محصول توافق روسیه، ایران و کشورهای منطقه و غرب باشد. به نظر من از این جهت باید خوش‌بین بود به اینکه معمولاً در روابط بین‌الملل مواقعی هست که یک تنش می‌تواند تصاعد پیدا کند و بحران‌های بزرگتری ایجاد کند و گاهی یک توافق می‌تواند مقدمۀ توافقات دیگر و ایجاد ثبات برای یک دورِۀ زمانی خاصی باشد. من فکر می‌کنم این توافق مقدمه‌ای است برای ثبات در منطقه.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>