آقاي آكونين؛ شما تا به حال در تظاهرات ضد ولادیمیر پوتین در خیابانهای مسکو، نقش برجستهای داشتيد، نظرتان در اين باره چيست؟ صحبت کردن در برابر تظاهرکنندگان برای من یک کابوس است. من سال گذشته دو بار این کار را کردم و هر بار برایم مصیبتی بود. آيا از اينكه نقش يک نویسنده ناراضی را بازی میکرديد، راضی هستيد؟ فشار بسیار زیاد بود. همه میخواستند من مانند واسلاو هاول رئیس جمهور و نویسنده (فقید) چک عمل کنم. آنها میگفتند آیا من هاول روسیه هستم؟ نه نیستم. من نمیخواهم نامزد ریاست جمهوری، یا نخست وزیر یا یک وزیر یا هر کس دیگری شوم. من میخواهم یک نویسنده باقی بمانم. يعني علاقهاي به پيگيري اوضاع سیاسی روسیه نداريد؟ نه، اين طور نيست. اکنون کشف کردهام که مجبور نیستم در برابر دهها هزار نفر سخنرانی کنم. من یک نویسنده هستم. من وبلاگی دارم که مردم میتوانند بخوانند. دیدبان حقوق بشر اخیرا در گزارشی گفتهاست که مقامات روسیه در حال به راه انداختن شدیدترین سرکوبهای سیاسی از دوران شوروی سابق تا کنون هستند، نظر شما در اين رابطه چيست؟ من معتقدم که روسیه اکنون به یک نقطه عطف خطرناک رسیده است. پوتین از حمایت ۶۲ درصد مردم روسیه برخوردار است ولی تنها ۳۲ درصد مردم به او اعتماد دارند؛ یعنی مردم از او حمایت میکنند چون انتخاب دیگری ندارند ولی به او اعتماد ندارند. یک پرسترویکای جدید؟ آیا او از این که تظاهرات گسترده سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ در مسکو فروکش کرده نومید شده؟ ممکن است پوتین سالها بر سر کار باشد یا این که ظرف چند روز برکنار شود. خیلی ساده ممکن است این اتفاق بیفتد. ممکن است صرفا به طور تصادفی کسی او را بکشد و روز بعد صدها هزار نفر از مردم مسکو به خیابانها بریزند. ولی من از تغییرات ناگهانی در کشوری مانند روسیه که دارای سلاحهای هستهای است، هراس دارم. من انقلاب نمیخواهم حتی اگر یک انقلاب صلحآمیز باشد. ما چکسلواکی نیستیم. ما روسیه هستیم. من امیدوارم چیزی مانند یک پرسترویکای جدید پیش آید. هدف از پرسترویکا، یا اصلاحات اقتصادی میخائیل گورباچف، رهبر شوروی در دهه ۱۹۸۰ به منظور خارج کردن کشور از رکود اقتصادی، بدون از هم پاشیدن نظام کمونیستی بود. بله، طرز برخورد او سبب میشود که او با سایر رهبران مخالفان که خواهان تغییرات سریعتری هستند همعقیده نباشد ولی تاکید میکند که او نمیخواهد از آنها انتقاد کند چون هدف حمله مخالفان قرار میگیرند. به طور مثال آلکسی ناوالنی، که یک وبلاگنویس است، با اتهام خلافکاریهای مالیاتی روبهرو بوده و مقامات از این حربه عمدا برای وارد آوردن فشار بر مخالفان سیاسی استفاده کردهاند. من شخصا از سرکوب شدن هراسی ندارم و واقعا فکر نمیکنم که آنها (مقامات روسیه) یک چنین رفتاری را با یک نویسنده داشته باشند چون تاریخچه آزار و ایذای سیاسی نویسندگان در روسیه بسیار طولانی است. ولی ممکن است این اتفاق بیفتد. خوانندگان من در باره تمام اتفاقاتی که میافتد، برایم مینویسند. من میدانم که هر از گاهی میزان درآمد من را به طور مخفیانه بازرسی میکنند. آقاي آكونين كمي از برنامههاي آينده خود بگوييد. دو کتاب پلیسی دیگر که کارآگاه فاندورین، قهرمان آن است خواهم نوشت و بعد نوشتن رمانهای جنایی را کنار خواهم گذاشت. من تغییر کردهام. من از نوشتن کتابهای تخیلی جنایی خسته شدهام. من سری کتابهای فاندورین را تمام میکنم و از این به بعد کتابی در این باره نخواهم نوشت. فکر میکنم من تا آخرین قطره این بطری را نوشیدهام. شما نمیتوانید کاری را مرتب تکرار کنید. کار در باره یک پروژه جدید را که سالها طول خواهد کشید شروع کردهام. این کار شامل دو قسمت است؛ یک بخش تخیلی و یک بخش واقعی. نمیخواهم در این باره بیشتر توضیح بدهم. من کتاب اول را تمام کردهام ولی آن را برای چند ماه کنار گذاشتهام تا با نظر تازهای به آن نگاه کنم و ببینم آیا ارزشی دارد یا این که باید آن را در سطل زباله بیاندازم." منبع: BBC فارسي