خبر چالش و زورآزمایی میان کرملین و الکسی ناوالنی، این روزها بارها و بارها توجه محافل خبری را به خود معطوف ساخته است. دادگاه لنینسکی در شهر کیروف روسیه، روز پنج شنبه ۲۷ تیرماه ۱۳۹۲، الکسی ناوالنی، وبلاگ نویس ۳۷ ساله و فعال اپوزيسیون روسیه را که در کمپین مبارزه با فساد مالی توانست گستردهترین تظاهرات را علیه ولادیمیر پوتین رقم زند،به اتهام اختلاس ۱۶ میلیون روبلی (۵۰۰هزار دلار) به پنج سال زندان محکوم کرد. الکسی ناوالنی بارها از سوی پلیس دستگیر و سپس آزاد شده است، او فعالیت وبلاگنویسی افشاگرانه خود را از سال ۲۰۰۸ با نوشتن از فساد اداری در برخی از نهادهای مالی و شرکتهای بزرگ روسیه مثل «گازپروم» و بانک «وی تی بی» شروع کرد. الکسی که خود یکی از سهامداران جزء بعضی از شرکتهای بزرگ و کارتلهای نفت و گاز روسیه بود، توانست از طریق خرید سهام این شرکتها در جریان سیاستهای پشت پرده، فساد مالی، رشوه و بده بستانهای غیرقانونی قرار بگیرد. او با افشاء این مطالب به شهرتی قابل توجه دست پیدا کرد. او در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ در جریان انتخابات مجلس و ریاست جمهوری روسیه به صورت غیررسمی رهبری معترضان را بر عهده داشت و دهها هزار نفر را به خیابانها کشاند. این اعتراضات بزرگترین تظاهرات ضد دولتی در دوران حکومت پوتین بود. از سرگیری تحقیقات و پیگیری پرونده گذشته ناوالنی، به عقیده خود او و مخالفان، پیامد انتشار گزارشهای افشاگرانه او علیه پوتین و همکارانش میباشد. پروندهای که برای اولین بار در روز سهشنبه دهم مرداد ماه ۱۳۹۱ مطرح شد و در طی آن دادستانی مسکو با تنظیم شکایتی علیه « الکسی ناوالنی » او را به فساد متهم کرد. دادستانی مسکو ادعا کرد او میان ماههای آوریل و اوت سال ۲۰۰۹ بیش از یک میلیون روبل ( حدود ۵۰۰ هزار دلار ) به یک شرکت دولتی ساخت الوار زيان زده است. ناوالنی در آن مدت سرپرستی این شرکت را بر عهده داشته است. این روند تا به امروز در خصوص این پرونده همچنان ادامه یافته است و سرانجام پنجشنبه ۲۷ تیر ماه ۱۳۹۲، او به سرقت دستکم شانزده میلیون روبل ( معادل ۴۹۴ هزار دلار ) از کارخانه الوارسازی، هنگام ارائه خدمات مشاوره به فرمانده منطقه کیروف در سال ۲۰۰۹ متهم شد. ناوالنی که برای انتخابات شهرداری مسکو، نامزد شده است به درخواست دادستان در زمان رسیدگی به درخواست تجدیدنظر آزاد شد تا در انتخابات شهرداری مسکو شرکت کند. معترضان، آزادی ناوالنی را حاکی از تسلیم شدن مسکو در مقابل خواستههای هزارن تظاهرکنندهای میدانند که دادگاه علیه او را محکوم کردهاند و این اقدام را تلاش ناشیانه ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه برای خاموش کردن مخالفان توصیف کردند. آیا اقدامات ناوالنی که واکنش معترضان را در پی داشت، میتواند به عنوان عاملی برای سایه افکندن بر روی دولت پوتین در آینده تلقی گردد؟ آیا آنچه که به زعم برخی،" تردید کرملین" در خصوص نحوه رسیدگی به پرونده این فعال سیاسی نامیده میشود، صحت دارد؟ به عقیده صاحبنظران محاکمه الکسی ناوالنی با مقاصد سیاسی صورت گرفته است که میتواند به عنوان یک هشدار تلقی گردد. هشداری که حکایت از آن دارد که پوتین بر خلاف معمول دورههای پیشین و با توجه به تحولات جهانی، مسیر سختی را در پیش روی خود دارد. چنانکه دولت روسیه با روی کار آمدن پوتین برای بار سوم و در راستای دنبال کردن اهداف وی، دور جدیدی از مقابله با افراد و گروههای مخالف را آغاز کرد که تصویب قوانین جدید در این خصوص و وارد کردن اتهامات مختلف به مخالفان نیز به همین دلیل مطرح شده است. نگرانی از غربگرایی در روسیه و تهدیدات ناشی از این تمایل همواره در روسیه وجود داشته است. همکاریهای گسترده ناوالنی با غربگرایان روسیه، پوتین را بر آن داشته است تا به مقابله جدیتر با او و همکارانش برخیزد. پوتین در گذشته نیز نگرانی خود را از به کارگیری "قدرت نرم" در کشورش ابراز داشته است. او در مقاله خود درباره سیاست خارجی روسیه که در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوریاش، به چاپ رسید، مینویسد: «هر چه بیشتر از عبارت "قدرت نرم" استفاده میشود. قدرت نرم به معنای به کار بردن مجموعهای از وسایل و روشهای دستیابی به اهداف سیاست خارجی بدون استفاده از اسلحه و از طریق به کار بردن اهرمهای اطلاعرسانی و دیگر اهرمها برای تاثیرگذاری است. متاسفانه اغلب این روشها برای پرورش و تحریک تندروی، جداییخواهی، ملیگرایی، بازی با شعور اجتماعی و دخالت مستقیم در سیاست داخلی کشورهای مستقل مورد استفاده قرار میگیرد. باید آزادی بیان و فعالیت سیاسی عادی از وسایل قانونی "قدرت نرم" به طور دقیق تمیز داده شود.برخی اقدامات دولت پوتین نسبت به ناوالنی را با اقدام آمریکا علیه اسنودن، افشاگر آمریکایی مقایسه میکنند و رفتار پوتین را رفتاری دوگانه و ریاکارانه توصیف میکنند. آنچه به نظر میرسد، چالش میان کرملین و الکسی ناوالنی یک چالش جدی است اما همچنان از قدرت و حمایتهای لازم در میان مردم برخوردار نیست چرا که آنگونه که مردم روسیه در این سالها از خود به نمایش گذاردهاند، همچنان، تمایل به یک قدرت متمرکز است که از رویکردی نوستالژیک نسبت به دوره کمونیستی سرچشمه میگیرد و از سویی نیز رویکرد بخش بزرگی از مردم، هم نسبت به دولت و هم نسبت به طبقات سرمایهدار تاجر، آکنده از دلزدگی و بیاعتمادی است. بر زندگی روزانه مردم این احساس سایه افکنده که " فقط میتونی به خودت متکی باشی" که همین امر باعث میشود تا مردم به جای حرکت به سوی جامعه مدنی، از آن فاصله بگیرند. موج اعتراضاتی که روسیه را در زمستان و بهار ۲۰۱۲ و نیز بهار ۲۰۱۳ فرا گرفت، بیانگر این حقیقت غیرقابل انکار نیز هست که شهروندان روسی نسبت به گذشته نقش مهمتری در سیاست کشور پیدا کردهاند و این نقش رو به فزونی است. این در حالی است که روسیه همچنان جایگزین دیگری را برای وضع موجود نیافته است و به دشواری، گذشته اقتدارگرایانه خود را بر دوش میکشد و کفه سنگینتر همچنان به سمت دولت تمایل دارد. نويسنده: مينا رسولي، عضو شوراي نويسندگان ايراس