ولاديمير ولاديميروويچ ماياكوفسكي در ۱۹ جولاي ۱۸۹۳ در در روستای بغدادی استان کوتائیسی گرجستان در قفقاز دیده به جهان گشود. پدرش كنستانتينوويچ در آن ناحيه نگهبان جنگل بود و مادرش آلكساندرا آلكسييونا زن مهرباني بود كه سه فرزند داشت، دو دختر به نامهاي لودا و اوليا و يك پسر به نام ولاديمير. ولاديمير طي سالهاي ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۶ در همان روستا تحصيل كرد و نخستين كتابهايي كه مورد علاقهاش قرار گرفت به گفته خودش "دن كيشوت" و "آثار ژولورن" بود. او از همان دوران كودكي حافظه بسيار خوبي داشت و به قول خودش پدرش هميشه از حافظه او تعريف ميكرد. پدر بعد از مدتي او را كه هنوز خردسال بود با خود به دامن طبيعت ميبرد تا همه چيز را آن طور كه هست ببيند و بياموزد. اما براي ولاديمير كارهاي كشاورزي سخت بود. در سنين جواني يكي از مربيان استعداد نقاشي را در او كشف كرد و به پرورش آن پرداخت و بدين طريق او با دنياي نقاشي نيز آشنا شد. در جولاي ۱۹۰۶، پدرش بر اثر عفونت خوني درگذشت و او به همراه مادر و دو خواهرش به مسكو نقل مكان كرده و در آنجا مشغول به تحصيل شد.ولاديمير ماياكوفسكي در سال ۱۹۱۱ هنگامي كه ۱۸ سال داشت در مدرسه هنرهاي زيباي مسكو پذيرفته شد و در اين محيط هنري دوستان تازهاي يافت و با فوتوريستهايي كه تازه آغاز به كار كرده بودند، آشنا شد. او در اين زمان شروع به سرودن شعر كرد و به تدريج به عنوان چهرهاي ممتاز معروف شد. وی در شعر روسی وزن، الفاظ، عبارات، تمثیلها و استعارات تازه و بدیع پدید آورد و با دنبال نمودن سبک فوتوريسم، آثار خود را خلق مینمود ولی به همه اصول این سبک پایبند نبود و روش خاص خود را دنبال میکرد.مایاکوفکسی از اتخاذ هیچ وسیلهای برای انتشار افکار و آثار خود باک نداشت و حتی در کوچهها قدم میزد و برای مردم شعر میخواند. حکایت میکنند: "در سالهای جنگی داخلی در روسیه او به جبهههای جنگ میرفت و در سنگرها اشعار خود را برای سربازان میخواند. مردم از اشعار او الهام گرفته، بی محابا به جنگ میشتافتند. او با صدایی رسا و پرجوش و خروش در رادیو آثار خود را میخواند و مردم آن اشعار را فورا حفظ میکردند...". او ادبیات منظوم و شعر را با واقعیت نزدیک کرده آن را در خدمت نیازمندیهای معاصر گذاشت و تبدیل به سلاحی برای مبارزه در راستای اهداف خود نمود. مایاکوفکسی از اشعار کلاسیک لذت میبرد اما بنده آنها نمیشد. او میگفت: "هنر باید با زندگی درآمیخته شود. یا باید در هم آمیخته شود یا باید نابود شود." وي در سال ۱۹۱۳ اولين نمايشنامهاش را با نام "تراژدي ولاديمير ماياكوفسكي" در تئاتر لوناپارك پتربورگ روي صحنه آورد و چون اين اثر بدون ذكر عنوان به اداره سانسور فرستاده شده بود، اين اداره نام نويسنده را نام اثر دانسته بود و با اجراي آن موافقت كرده بود. مایاکوفسکی در جولای ۱۹۱۵ با لیلیا بریک آشنا شد و تا پایان عمر به عنوان زوج هنری به همکاری با وی ادامه داد. اگرچه لیلیا بریک قبل از مایاکوفسکی با اوسیپ بریک ازدواج کرده بود، این آشنایی موجب گسترش فعالیتهای هنری مایاکوفسکی شد. وی در سال ۱۹۱۷ نمایشنامه منظوم «میستری بوف» را به رشته تحریر درآورد. این نمایشنامه که اثری تبلیغی درباره اندیشههای انقلاب روسیه است، نمایشنامهای قابل توجه با زبان شعر محسوب میشود که به شیوه آریستوفان نگاشته شده است. در این اثر، نویسنده جهان بورژوایی (اشرافی گرایی) را تحت سلطه و زیر نفوذ طبقه کارگر معرفی و اخلاق بورژوایی را به باد تمسخر گرفت. وی در سال ۱۹۲۲ کتاب اتوبیوگرافی «من خودم هستم» را به رشته تحریر درآورد که یک اتوبیوگرافی به مفهوم عام کلمه نیست بلکه اثری است هنری- روزنامهنگاری که دارای مباحثی بسیار غنی است.مایاکوفسکی از سال ۱۹۲۳ عنوان سردبیری مجله فوتوریستی «لف» را بر عهده گرفت که تا دو سال بعد منتشر شد. در سال ۱۹۲۵ سفری به کشورهای فرانسه، اسپانیا، کوبا، مکزیک و آمریکا کرد که حاصل آن کتابی با عنوان «آمریکایی که من کشف کردم» بود. وی در سال ۱۹۲۶ به گردآوری داستانها، اشعار و نمایشنامههایی پرداخت که گروههای دورهگرد به اجرای آن میپرداختند. وی بر اساس آنچه جمعآوری کرده و فرهنگ نمایشی حاکم بر فعالان سیرک اقدام به نگارش نمایشنامهای با عنوان «مسابقات جهانی طبقه کارگر» کرد. مشهورترین اثر مایاکوفسکی نمایشنامهای با عنوان «ساس» است که در سال ۱۹۲۸ نوشته شد و یک سال بعد میر هولد، کارگردان مشهور و صاحب سبک روسی آن را بر صحنه برد. همچنین نمایشنامههای «حمام» و «مسکو میسوزد» که در سال ۱۹۳۰ به نگارش درآمدند، از آخرین آثار این نویسنده و شاعر برجسته روسیه به شمار میروند.مایاکوفسکی پیش از مرگ، دو بار دست به خودکشی زده بود و هر دو بار هم از اسلحه استفاده کرده بود. روزهای آخر عمر نیز گفته بود که در وضع و حالی است که تنها یک عشق بزرگ میتواند او را نجات دهد. مایاکوفکسی شاعر شورشی دوران لنین و استالین، در ۱۴ آوریل ۱۹۳۰ به ضرب گلوله به زندگی خود پایان داد و بدینگونه دیده از جهان فرو بست. وی پیش از مرگ بر برگهای نگاشت: "برای همه میمیرم. هیچکس مقصر نیست و شایعات الکی راه نیندازید. من از شایعه بدم میآید. مامان، خواهرانم، رفقایم مرا ببخشید. این روش خوبی نیست (و به هیچکس آن را توصیه نمیکنم) ولی من چاره دیگری نداشتم. لیلیا، دوستم داشته باش. رفیق دولت، خانواده من عبارتند از: لیلیا بریک، مامان، خواهرانم و ورونیکا ویتولوونا پولونسکایا. اگر زندگی آنها را فراهم کنی متشکرم. اشعار نیمه تمامم را به خانواده بریک بدهید. آنها میدانند چکار باید بکنند". لیلیا یوریونا (لیلیا بریک) در جایی گفته بود که چهار همسر داشته: اوسیپ بریک، ولادیمیر مایاکوفسکی، ویتالی پریماکوف (که یک فرمانده نظامی برجسته در جماهیر شوروی بود و در سال ۱۹۳۷ به ضرب گلوله کشته شد) و واسیلی کاتانیان.بسیاری معتقدند علت خودکشی مایاکوفسکی سرخوردگی شدید از وضعیت اجتماعی و سیاسی اتحاد شوروی در آن زمان بود، اگرچه جسد وی در گورستان بزرگان انقلاب دفن گردید. وی در شوروی بزرگترین شاعر دوره انقلابی لقب گرفت اما شخص وی و اشعارش هیچگاه مورد توجه دولتمردان نبودند؛ چنانچه پاسترناک در رابطه با استالین که سالها بعد از مرگ مایاکوفسکی، گفته بود: "او بهترین و با استعدادترین شاعر کشور شوراها بود"، نوشت: "این دومین کوشش دولتی و حزبی برای قتل یک شاعر ترقیخواه بود." و بنیانگذار انقلاب اکتبر لنین نیز که گویا به هنر مدرن مخصوصا به فوتوریستها علاقهای نداشت، درباره مایاکوفسکی گفته است: "کمونیسم مورد دلخواه آنها، کمونیسم شلوغکاری و خروس جنگی است."موزه ی مایاکوفسکی در ژانویه ۱۹۷۴ در خانهای که او طی سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ در آن زندگی میکرد، افتتاح شد که اساس آن بر موزه-کتابخانه بنا شد. امروزه در این موزه مجموعهای از ۵۰۰۰۰۰ اثر از مایاکوفسکی شامل وسایل شخصی، دستنوشتهها، نامهها و چاپ اول نمایشنامهها و کتابهای او وجود دارد. منابع:"Биография"http://www.vmayakovsky.ru/mbiography/"Лиля Брик и Владимир Маяковский"، Е.Н. Обоймина, О.В. Татьковаhttp://www.biografii.ru/biogr_dop/brick_l_u/brick_l_u.htm"Я сам"، Владимир Маяковскийhttp://www.bookmate.com/books/LY۲PgtEj"Государственный музей В.В. Маяковского"http://www.moscow.org/moscow_encyclopedia/۱۵۸_museum_mayakovsky.htmترجمه شعر جهان، ولادیمیر مایاکوفسکیhttp://sarapoem.persiangig.com/link۷/maykofski.htm"یادی از مایاکوفسکی شاعر انقلابی"، هجدهم فروردین ۱۳۸۶http://pechpecheh.blogfa.com/post-۲۰.aspx"زندگی و مرگ شاعر ولادیمیر مایاکوفسکی"، حامد نعمتی، دوازدهم آبان ۱۳۸۷http://www.lehestan.blogfa.com/post-۲۱.aspx"نگاهی به زندگی و آثار ولادیمیر مایاکوفسکی به مناسبت سالروز مرگش"، احمد زاهدی، ۲۸/۱/۱۳۸۷http://www.shereno.com/post-۳۶۳۷.htmlنویسنده: مرضیه موسوی