Quantcast
Channel: موسسه مطالعات ایران اوراسیا - پربيننده ترين عناوين روسيه :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

تو اي پدر، تو اي دن سنگين‌گذر!

$
0
0
ايراس: ميخاييل الکساندروويچ شولوخف (۱۹۸۴-۱۹۰۵) در منطقه علياي رود دن در يکي از روستاهاي قزاق‌نشين بخش ويشينسکايا ديده به جهان گشود و تقريبا تمامي عمرش را در آن‌جا سپري کرد. وي که فعاليت ادبي خود را از سال ۱۹۲۰ و در سن پانزده سالگي آغاز کرده بود يکي از پنج نويسنده بزرگ روسي است که موفق به دريافت جايزه نوبل ادبي (۱۹۶۵) شد و اين مهم به واسطه نگارش رمان حماسي و عظيم چهارجلدي دن آرام به وقوع پيوست. رماني که بسياري از شخصيت‌ها و حوادث و اتفاقات آن بر پايه ذوق و خلاقيت نويسنده و نيز اطلاعات و حقايق و اسناد تاريخي دست اول وي خلق شده‌اند. شولوخف علاوه بر فعاليت‌هاي ادبي در عرصه اجتماعي نيز حضور فعال داشت و داراي جايگاه و مقام رسمي در دولت شوروي بود. داستان‌هاي او نيز مانند «زمين نوآباد» و «آن‌ها براي ميهن‌شان جنگيدند» و «داستان‌هاي دن» و غيره گرچه هر يک به مساله جداگانه‌اي پرداخته‌اند اما در کل مکمل يکديگر بوده و دوره‌‌هاي مختلف انقلاب شوروي و حوادث تلخ و شيرين جنگ جهاني اول و يا جنگ داخلي و حضور مردم به عنوان جزئي تفکيک‌ناپذير از انقلاب و ميهن را به تصوير کشيده‌اند. خاک پرافتخار ما نه از گاوآهن، خاک ما از سم اسبان شيار برمي‌دارد و تخمي که بر آن افشانده مي‌شود سرهاي قزاقان است. از سرودهاي قديم قزاقان هنگامي که انقلاب روسيه و به دنبال آن جنگ داخلي و شورش در سرزمين قزاق‌نشين دن درگرفت، ميخاييل تنها سيزده سال داشت و بدين ترتيب کودکيِ پرشور پسرک تبديل به کابوسي هولناک گرديد و از نزديک چنگال‌هاي خونين جنگ را مشاهده کرد که بر پهنه زندگي هزاران قزاق و ملت روس سايه افکنده بود و آن‌ها را مي‌دريد. او نيز در گرداب اين حوادث مانند صدها و هزاران نوجوان و جوان ديگر راهي ميدان‌هاي جنگ و برادرکشي شد. ميخاييل خيلي زود بزرگ شد! خيلي زود هم نويسنده بزرگي شد! نويسنده‌اي که در سنين جواني شاهکار بي‌نظيري را خلق کرد و نام خويش را تا ابد جاودانه ساخت. در ادامه مرور کوتاهي خواهيم داشت بر شکل‌گيري رمان دن آرام و انديشه‌ها و عقايد شولوخف که به روشني در آن بازتاب يافته است. شولوخف و دن آرام رمان حماسي و تاريخي دن آرام يکي از بزرگ‌ترين آثار ادبي روسي در نيمه اول قرن بيستم و نيز بزرگ‌ترين اثر نويسنده آن ميخاييل شولوخف به شمار مي‌رود. وي نگارش اين رمان را از سال ۱۹۲۶ يعني در ۲۱ سالگي آغاز نمود که تا سال ۱۹۳۹ به طول انجاميد و نويسنده حدود چهارده سال از عمرش را صرف آن کرد. البته در طول اين سال‌ها (از ۱۹۲۶ تا ۱۹۴۰) بخش‌هاي رمان به تدريج انتشار مي‌يافت و در اختيار خوانندگان قرار مي‌گرفت. پيش از شروع نگارش، شولوخف بارها و بارها انديشه خلق اثري را درباره جنگ داخلي با حضور قزاقان و وصف دلاوري‌هاي آنان در سر پرورانده بود. ماجرايي درباره حضور قزاق‌ها در لشگرکشي کارنيلوف به پتروگراد، اما شايد او خود نمي‌دانست که اين انديشه در حقيقت زمينه‌اي براي خلق يکي از شاهکارهاي ادبيات جهان خواهد شد و بدين ترتيب شولوخف به جمع‌آوري اطلاعات و اسناد تاريخي و مطالعه و تحقيق پيرامون اين موضوع و دلايل بروز اين پديده تاريخي پرداخت. نتيجه آن که لشگرکشي به پتروگراد در جلد دوم اثر آمد و رمان چهارجلدي فراتر از حوادث جنگ داخلي رفته و به زندگي و سرنوشت مردمان و به خصوص قزاقان نواحي دن و حوادث جنگ جهاني اول و انقلاب روسيه، جنگ‌هاي داخلي و نهضت‌هاي ارتجاعي و سرکوبي آن‌ها و پيوستن قزاق‌ها به صف انقلابيون مي‌پردازد. در يک کلام بايد گفت که شولوخف آرزو داشت اثري درباره قزاق‌هاي کرانه دن بنگارد که خود در طول عمرش با آن‌ها زيسته بود و به خوبي با آداب و سنن و روحيات آنان آشنايي داشت. گرچه سرنوشت آن‌ها در آن روزگاران به اندازه سرنوشت ملت روس تراژيک بود، اما سرنوشت تاريخي قزاق‌ها براي نويسنده از اهميت زيادي برخوردار بود. با خواندن سطور اين رمان خواننده خود به روشني سنت‌ها و اصول زندگاني و آداب و سنن مردمان قزاق اوايل قرن بيستم را تجربه مي‌کند و با آن‌ها پيوندي دروني مي‌يابد. از اين روي شايد بتوان دن آرام را دايره‌المعارف زندگي قزاقان در آن دوران برشمرد. معمولا اين اثر را با رمان تاريخي و حماسي جنگ و صلح اثر لف تالستوي، نويسنده برجسته روسي قرن نوزدهم مقايسه مي‌کنند. در رمان تالستوي ما با بيش از ۶۰۰ شخصيت مختلف روبرو هستيم که برخي از آن‌ها در زمره شخصيت‌هاي اصلي رمان‌اند از جمله آندري بالکونسکي، ناتاشا راستووا، پير بزوخوف و ديگران، ليکن در دن آرام اين گريگوري ملخوف است که بار اصلي داستان را بر دوش مي‌کشد و همه چيز پيرامون وي و اعضاي خانواده‌اش رخ مي‌دهد، گرچه در همه جاي رمان يکسان حضور ندارد. در اين بين نکته‌اي حائز اهميت است و آن اين که مانند جنگ و صلح يگانه قهرمان اصلي دن آرام نيز در واقع همان ملت و مردمان غيور و مبارز و جان بر کف روس هستند که هميشه از براي ميهن خويش جانفشاني مي‌کنند و تن به ذلت و خواري در برابر دشمنان نمي‌دهند. همانا اين امر رمز جاودانگي اين دو رمان است و آن‌ها را به اثري حماسي بدل ساخته است. از ويژگي‌هاي بارز نثر شولوخف در اين اثر توجه و اهتمام وي در به کارگيري لهجه‌هاي مختلف زباني مردمان قزاق و ديگر نواحي مذکور در رمان با حفظ تنوع و گوناگوني آن هاست. نثري ساده و در عين حال دقيق که در برخي قسمت‌ها به شدت رنگ محلي مي‌گيرد و در آن بن‌مايه‌هايي از طنز و تمسخر و رک‌گويي و بي‌پروايي نويسنده در استفاده از الفاظ نامناسب و دشنام و به عبارتي ديگر گفتار عاميانه را مي‌توان ديد. لحن روايي اثر کاملا نشان مي‌دهد که شولوخف برخاسته از اين سرزمين و آميخته با مردم آن است و استفاده به جا از اصطلاحات و ضرب‌المثل‌هاي ناب در کلام دهقانان روح ملي و ميهني وي را به رخ مي‌کشد. ترانه‌ها و سرودهاي محلي در آغوش طبيعتي بکر و ناب که نماد ايستادگي و زايش و صبر و بردباري است همگي با هنرمندي روحيه شاد و سرکش قزاقان را متصور مي‌سازد. ماجراهاي ناآرام بر کرانه دن آرام شولوخف، اين نويسنده واقع‌گرا در دن آرام حوادث مربوط به جنگ آلمان و انقلاب روسيه و شورش و جنگ داخلي را در مقياس محدود يک ده قزاق‌نشين و در سرنوشت يک خانواده کشاورز نسبتا مرفه و همان طور که گفته شد، يک تن از افراد آن به نام گريگوري ملخوف به تصوير مي‌کشد. داستان با وصف زندگي آرام و زيباي دهکده تاتارسکي، زادگاه گريگوري آغاز مي‌شود. در طول رمان داستان که از اين دهکده آغاز شده به ديگر مناطق گذر مي‌کند و در نهايت دوباره به همين ده ختم مي‌گردد. در آغاز رمان از جد پدري گريگوري سخن گفته مي‌شود تا چگونگي آميزش نژاد ترک و قزاق و داشتن چهره جذاب و بيني کشيده و زيبا را در خاندان گريگوري دريابيم. گريگوری دومين فرزند پسر و آخرين فرزند خانواده است و برادري به نام پيوتر دارد. گريگوري جوان عاشق زن همسايه به نام آکسينيا مي‌شود. آکسينيا که در ده سالگي مورد تجاوز بي‌رحمانه پدرش قرار گرفته زندگي را با نااميدي و به سختي مي‌گذراند. او که از رفتار زشت و کتک‌هاي همسرش استپان آستاخف به تنگ آمده به عشق گريگوري پاسخ داده و با او رابطه برقرار مي‌کند. پدر گريگوري با اطلاع از اين موضوع فرزندش را به ازدواجي قانوني با دختري پاکدامن به نام ناتاليا وا مي‌دارد. اما گريگوري ناتاليا را دوست ندارد و همچنان دل در گرو عشق آکسينيا دارد و به زنش بي‌مهري مي‌کند. ناتاليا دو فرزند براي او مي‌آورد. گريگوري کشاورز براي خدمت در نظام اعزام شده و خيلي زود جنگ جهاني اول آغاز مي‌گردد. او به واسطه شجاعت و دليري در جنگ به سرعت پله‌هاي ترقي را طي مي‌کند و خيلي زود از يک سرباز جزء به مرتبه افسري رسيده و حتي فرمانده مي‌شود. پس از مدتي ژنرال‌هاي سفيد گريگوري را به درجه ستواني تنزل مي‌دهند و او نيز چندي بعد به صف سرخ‌ها و بلشويک‌ها مي‌پيوندد. انقلاب بلشويکي فرا مي‌رسد و سربازان سرخ و سفيد به جان هم مي‌افتند. سفيدها شکست خورده و عقب مي‌نشينند و گريگوري شاهد حوادث تلخي است. مي‌بيند که چطور سفيدها و سرخ‌ها اسيران خود را، برادران خود را بي‌رحمانه مي‌‌کشند، او دلزده و خسته از اين همه خشونت و بيرحمي راهي زادگاهش مي‌شود. قهرمان رمان در طول حوادث مختلف افراد خانواده از جمله پدر و مادر، برادر و زن برادرش، همسر قانوني و پدرزنش را از دست داده و پس از بازگشت متوجه مي‌شود که دوستش ميخاييل کاشه‌ووي، از هوادارن متعصب سرخ‌ها که حال خواهر گريگوري را به زني گرفته، قصد دارد او را به عنوان ضد انقلاب دستگير کند. گريگوري مي‌گريزد. اما در نهايت بازگشته و عشق ديرينش آکسيانا را با خود برداشته و به سوي زندگي آرامي مي‌رود. اما تقدير زندگي آرامي را براي آنان رقم نزده و آکسيانا در راه به دست نگهبانان سرخ کشته مي‌شود. گريگوري او را به خاک سپرده و از آنجا مي‌رود. او که ديگر چيزي برايش باقي نمانده به خانه بازمي‌گردد. دخترش هم بر اثر بيماري جان باخته و فقط پسرش ميشاتکا از ناتاليا را دارد. در کنار او به کار در مزرعه و آباداني سرزمين پدري همت مي‌گمارد. پسر بزرگ شده و تشکيل خانواده مي‌دهد و بر خلاف پدر خانواده‌اي سرشار از عشق و شادي دارد. در طول رمان تنها اين دن است که همچنان آرام و آهسته و بي‌صدا به مسير خود ادامه مي‌دهد و صبورانه به درددل‌هاي قهرمانان گوش مي‌سپارد. گريگوري آنچنان که در احساسات عاشقانه‌اش ميان دو زن (ناتاليا و آکسينيا) سرگردان است، در زندگي نظامي‌اش هم ميان پيوستن به سفيدها (طرفداران امپراتوري) يا سرخ‌ها (کمونيست‌ها) سرگردان مانده است. او نماد سردرگمي مردم قزاق در آن بحبوحه جانفرساي، در آن وانفساي زجرآور که بايد انتخاب مي‌کردند مرگ يا زيستن را آن هم با افتخار. در پيشگفتاري که بر ترجمه اين رمان به همت به‌آذين نگاشته شده است، مي‌خوانيم: در نزديک به دو هزار صفحه از اين رمان، نويسنده قشرهاي مردم قزاق را در کشاکش اين تندباد (مقصود حوادث تاريخي و اجتماعي و تاثير آن بر انسان‌هاست) نشان مي‌دهد و قهرمان اصلي آن گريگوري ملخوف را، که نمونه يک کشاورز سختکوش و آزادمنش و کاردوست است، با همه دلاوري و نيروي روحي و تيزبيني عملي که در اوست و در آزمون حوادث او را تا حد فرماندهي يک لشکر شورشي بالا مي‌برد، در برابر دوراهي‌هايي که سير وقايع در تغييرات سريع و ناگهاني خود پيش روي او مي‌گذارد همچون بازيچه‌اي دستخوش ترديد و تزلزل تصوير مي‌کند و سرانجام هم او را به شکست کامل و محتوم خود مي‌کشاند. شکست گريگوري شکست مردم ميانه‌حالي است که در بحران‌هاي اجتماعي به دفاع از مواضعي برمي‌خيزند که نمي‌تواند از آن ايشان باشد. ضرورت محتومي که در سرنوشت قهرمان داستان محسوس است به هيچ روي نويسنده را از هم‌دردي عميق انساني نسبت بدو وديگر کساني که در طول داستان زندگي و اميد و ايمان به خوشبختي خود را از دست مي‌دهند، باز نمي‌دارد.آيا به راستي شولوخف خالق دن آرام است؟اين پرسش هنوز هم يکي از چالش‌برانگيزترين مباحث ادبي در روسيه و جهان است و منتقدان در دو جبهه مخالف، گروهي شولوخف را خالق مطلق اين اثر و دسته ديگر وي را سارق ادبي مي‌دانند و گفته مي‌شود که او در دوران حضورش در جنگ يادداشت‌هاي سربازي را بدست آورده و بعدها دنباله‌اي بر آن نوشته و به عنوان رمان انتشار داده است. در واقع از همان سال‌هاي نخستين چاپ رمان زمزمه‌هايي مبني بر اين که شولوخف نويسنده واقعي اين اثر نيست به گوش مي‌رسيد و عده‌اي شديدا معتقد بودند که فردي با تعصب شديد کمونيستي چگونه مي‌تواند چنين اثر بي‌طرفانه‌اي را بنويسد. گرچه اين افراد هرگز جرات نمي‌کردند ادعاهاي خود را در اتحاد شوروي منتشر سازند، چرا که از نفوذ شولوخف به خوبي اطلاع داشتند. اما نويسندگاني که در غرب مي‌زيستند مانند سالژنيتسين با صراحت به بيان اين مطلب مي‌پرداختند و براي گفته‌هاي خويش دليل و استنباط مي‌آوردند و حتي نويسنده‌اي گمنام به نام فئودور کريوکف را نويسنده احتمالي اثر معرفي مي‌کردند. بنا بر اين عده‌اي از محققان در دهه‌هاي اخير با انجام مطالعات گسترده ادبي و حتي کامپيوتري بر آثار شولوخف و کريوکف ادعاهاي اين افراد را بي‌اساس خواندند. از آن زمان به بعد باز هم تعدادي نويسنده ديگر را به عنوان خالق دن آرام به ميدان آوردند، ليکن در سال ۱۹۹۹ نسخه‌هاي پيش‌نويس اين رمان که متعلق به شولوخف بود پيدا شد و ترديدها را از ميان برد. ولي باز در گوشه و کنار مي‌بينيم که هنوز هم عده‌اي بر ادعاي خود پافشاري دارند و حتي اين دست‌نوشته‌ها را از آن اشخاص ديگر و نه ميخاييل شولوخف مي‌دانند. الکساندر سالژنيتسين معتقد بود که چگونه يک نويسنده جوان مي‌تواند اثري را خلق کند که تنها به واسطه سال‌ها تجربه نويسندگي مي‌توان آن را نگاشت و ديگر اينکه چطور مجلدات اين رمان عظيم در فاصله کوتاهي از هم منتشر مي‌شوند و پرسش اساسي آن که چطور مي‌شود که بعد از اين رمان شولوخف ديگر قادر نيست اثري چون دن آرام بنگارد و نبوغ خود را ثابت نمايد؟ ميخاييل شولوخف در ايران از اين نويسنده بزرگ روس آثار متعددي در ايران ترجمه شده است، ليکن بي‌شک خوانندگان ايراني وي را به عنوان خالق رمان حماسي دن آرام مي‌شناسند. ترجمه‌هايي از اين رمان به همت م.ا. به‌آذين، منچهر بيگدلي خمسه، احمد شاملو و اين اواخر هم اسماعيل قهرماني‌پور انجام شده است که البته ارزيابي کيفيت و چگونگي اين ترجمه‌ها و ميزان امانتداري و وفاداري مترجمان به متن اصلي بر عهده متخصصين فن است. از ديگر آثار ترجمه شده شولوخف در ايران مي‌توان به داستان‌هاي دن (با ترجمه محمدعلي عموئي)، سرنوشت يک انسان (ايرج بشيري، و ضياءالله فروشاني)، مجموعه داستان با نام گرداب (ضياءالله فروشاني)، زمين نوآباد (به‌آذين)، سرزمين نوبنياد (سيد فريد عزيز)، جبهه جنوب (عباس باقري)، آن‌ها برای ميهنشان جنگيدند (غلامحسين متين)، دن در دريا آرام مي‌گيرد (اسماعيل قهرماني پور)، علم کين (صادق سرابي)، کره اسب (خسرو باقري)، خون اجنبي و چند داستان ديگر (قاسم کبيري) و غيره اشاره کرد. همچنين کتب شرح حال و مقالات متعددي هم درباره شولوخف نگاشته شده است که صحبت از آن‌ها خارج از حوصله اين بحث است. مقصود کلام آن که گرچه اين نويسنده در ايران نام آشناست، ولي نسبت به تالستوي و چخوف و پوشکين کمتر بدان پرداخته شده است. پي‌نوشت: نام اين يادداشت برگرفته از سرود قزاقان به ترجمه احمد شاملو است. منابع: شولوخف ميخاييل، دن آرام، ترجمه محمود اعتمادزاده (م.ا. به‌آذين)، تهران: نشر فردوس، چاپ دوم، ۱۳۸۸. شولوخف ميخاييل، دن آرام، ترجمه احمد شاملو، تهران: نشر مازيار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ (بر اساس ترجمه‌اي فرانسوي از آنتوان وي‌تز که البته ايرج کابلي در تطبيق آن با متن روسي مترجم را ياري نموده است). پايگاه اطلاع رساني کتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران کافه کتاب. مرجع منحصر به فرد دانلود رايگان کتاب هاي الکترونيکي http://cketab.com/%D۸%AF%D۹%۸۶-%D۸%A۲%D۸%B۱%D۸%A۷%D۹%۸۵-%D۹%۸۵%DB%۸C%D۸%AE%D۸%A۷%D۸%A۶%DB%۸C%D۹%۸۴-%D۸%B۴%D۹%۸۸%D۹%۸۴%D۹%۸۸%D۸%AE%D۹%۸۸%D۹%۸۱-%D۸%A۷%D۸%AD%D۹%۸۵%D۸%AF-%D۸%B۴%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۹%۸۴%D۹%۸۸/ نويسنده: دكتر مهناز نوروزي،‌ عضو شوراي فرهنگي ايراس

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>