پیتر ایلیچ چایکوفسکی، آهنگساز روس در ۷ ماه می ۱۸۴۰ متولد شد. او با آثار متنوعش از جمله سمفونیها٬ کنسرتوها٬ بالهها٬ اپراها و موسیقیهای مجلسیاش شناخته میشود. تعدادی از آثار او امروزه جزو اساسی رپرتوار موسیقی کلاسیک محسوب میشود. چایکوفسکی نخستین آهنگساز روس بود که آثارش تاثیری جدی بر موسیقی کلاسیک در عرصهی بینالمللی گذاشت. البته حضور خود او به عنوان رهبر میهمان در کنسرتهایی در اروپا و آمریکا –که یکی از آنها در کارنگی هال نیویورک بود– تاثیر قابل توجهی در این امر داشت. وی در سال ۱۸۸۴ از طرف تزار الکساندر سوم مورد تقدیر قرار گرفت و به عنوان هدیه برایش مقرری مادامالعمر تعیین شد. با اینکه پیتر (پیوتر) کوچک در کودکی و جوانی استعداد موسیقیاش را نشان داده بود اما وی رسما برای مشاغل دولتی آموزش دیده بود و البته باید در نظر داشت در روسیهی آن زمان سیستم آموزش عمومی موسیقی وجود نداشت. با ایجاد امکان تحصیل وی به کنسرواتوار تازه تاسیس سنپتربورگ وارد شد و در سال ۱۸۶۵ فارغالتحصیل شد. آموزش رسمی موسیقی وی که اساسا بر موسیقی غربی استوار بود وی را از آهنگسازان ناسیونالیست و گروه پنج آهنگساز که وی با آنها فعالیت و همراهی داشت، جدا میکرد. آموزشهای موسیقی غربی او راهی شد تا وی تلاش کند از آنچه از موسیقی روسی -که از کودکی در معرض آن بود- آموخته با موسیقی کلاسیک غربی بیامیزد. این تلاش به شکل گرفتن سبکی منجر شد که همان قدر که شخصی بود، روسی هم بود. اصول حاکم بر ملودی٬ هارمونی و سایر عناصر بنیادی موسیقی روسی از اساس با موسیقی کلاسیک غربی متفاوت بود و این امر راه را برای استفاده از موسیقی روسی در ساختاری کلاسیک و یا ایجاد شیوهای از آهنگسازی در موسیقی کلاسیک بر مبنای موسیقی روسی میبست. این مساله دشواریهای بسیاری در راه آهنگساز روس ایجاد میکرد و در دورههایی اعتماد به نفس او را متزلزل میساخت. از سوی دیگر از زمان پطر کبیر فرهنگ روسی خصلتی دوگانه میان عناصر بومی و عناصر اقتباسی از فرهنگ غرب یافته بود. این دوگانگی و سردرگمی در میان قشر روشنفکر جامعه هم دیده میشد. علیرغم موفقیتها در عرصهی عمومی٬ زندگی چایکوفسکی با مشکلات مصائبی همراه بوده از جمله مرگ زودهنگام مادرش٬ ناکامیها در زندگی عاطفی و دورههای افسردگیاش. وی در سن ۵۳ سالگی در سال ۱۸۹۳ درگذشت. دربارهی علت مرگ او بحثهای فراوانی در جریان است. عدهای مرگ او را ناشی از وبا میدانند و در مقابل گروهی مرگ ناگهانی او را خودخواسته میدانند. به بخشی از نامهی او به برادرش آناتولی به تاریخ فوریهی ۱۸۷۸ دقت کنید: «شک ندارم به دلایلی در این ماههای اخیر کمی دیوانه بودهام و حالا که کاملا بازیابی شدهام میتوانم بیطرف به رفتارم در دورهی کوتاه جنونم بنگرم. آن مردی که در ماه می در سرش فرو کرد که با آنتونینا ایوانوونا ازدواج کند٬ او که در طول ماه ژوئن یک اپرای کامل را تصنیف کرد انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده٬ کسی که در جولای ازدواج کرد و در سپتامبر از همسرش فرار کرد و در نوامبر با قطار به رم آمد و غیره... آن مرد من نبودم. او پیتر ایلیچ دیگری بود!» علیرغم پرمخاطب ماندن موسیقی چایکوفسکی در میان شنوندگان٬ منتقدان نظرات ضدونقیضی دربارهی موسیقی او داشتهاند. بعضی منتقدان روس موسیقی او را زیادی غربی میدانستند و معتقد بودند موسیقی چایکوفسکی به اندازهی کافی از عناصر موسیقی روسی بهره ندارد و نمایندهی ارزشهای روسی نیست. در طرف مقابل هم برخی منتقدان غربی استفادهی او از عناصر غربی را میستودند و این عامل را باعث فراتر رفتن آثارش از آثاری صرفا اگزوتیک میدانستند. از اواخر دههی ۱۸۵۰ و آغاز دههی ۶۰ به تدریج گروهی از آهنگسازان شکل گرفت که بعدا به گروه پنج معروف شدند. محور این جمع بالاکریف بود و همگی آهنگسازان آماتور بودند. ایدهای که این آهنگسازان را دور هم جمع کرده بود، خلق موسیقی کلاسیک روسی با الهام موسیقیهای فولکلور و دوری از محافظهکاریها و سنتهای موسیقی کلاسیک اروپایی بود. چایکوفسکی در دورهی فعالیتش با این گروه و شخص بالاکریف ارتباط داشت ولی همواره استقلال موسیقاییاش را حفظ کرد. برخی آثار چایکوفسکی که نزدیکی بیشتری با ایدههای گروه پنج داشت مورد استقبال و توجه آنان قرار گرفت و برخی دیگر با عنوان زیادی غربی بودن مورد انتقاد واقع شدند. تعدادی از آثار چایکوفسکی امروزه نيز همچنان در میان شنوندگان موسیقی کلاسیک مخاطب دارد. از میان این آثار «رومئو و ژولیت»٬ «اوورتور ۱۹۱۲»٬ بالههای سهگانهاش «فندقشکن»٬ «دریاچهی قو» و «زیبای خفته» اولین کنسرتو پیانو و کنسرتو ویولن٬ سه سمفونی آخر و اپراهایش میتوان نام برد. آثار چایکوفسکی از نظر ساختاری و بیان احساسی تنوع زیادی دارند. در میان آنها از موسیقیهای مجلسی نسبتا سبکتر تا سمفونیهایی با عمق حسی و قدرت خیرهکننده دیده میشود. بعضی آثارش مثل «واریاسیونها روی یک تم روکوکو» یادآور حال و هوای موسیقی قرن ۱۸ اروپا و بهویژه آثار موتزارت (آهنگساز مورد علاقهی چایکوفسکی) هستند. برخی دیگر مثل «سمفونی دوم» با ایدههای روسی گروه پنج و استفاده از موسیقی و ترانههای فولک روسی بازی میکنند. در دستهی دیگری از آثارش مثل سه سمفونی آخرش بیان و تکنیک شخصی چایکوفسکی را میبینیم که با بیانگری حسی قدرتمندی همراه هستند. از میان آهنگسازان غربی معاصر چایکوفسکی٬ رابرت شومان یکی از کسانی است که بر او اثر گذاشته است. این اثر در نگاه فرمال او و همچنین هارمونی و آثار پیانویی او دیده میشود. برخی از موسیقیشناسان از میان آهنگسازان دیگری که بر او اثر گذاشتند از فرانتز لیست و ریچارد واگنر نام میبرند. دیگر اینکه میتوان ردپای مطالعهی آثار آنتون روبینشتاین را بر اپرای Eugene Onegin او و علاقهی او به اپرای کارمن اثر بیزه را در The Queen of Spades مشاهده کرد. همچنین چایکوفسکی در دورهای به مطالعهی آثار بتهوون و موتزارت مشغول بوده است. توجه اصلی چایکوفسکی در آهنگسازی فارغ از آنچه تصنیف میکرد این بود که موسیقیاش از منظر زیباییشناختی چه اثری بر شنوندگان میگذارد٬ هم در لحظات شنیدن قطعه و هم در پایان آن. این نکته به این معنی است که او به جای کار کردن و برخورد روشنفکرانه با تمها –نظیر بتهوون یا برامس– به این نکته توجه میکرد که دریافت حسی شنونده از فراز و فرود عبارات و تجمع تنش و آزادسازی آن چگونه خواهد بود که گروهی از موسیقیشناسان این گرایش چایکوفسکی را به زمانهی زندگی او ارتباط میدهند. در لینک زیر میتوانید اجرایی از بالهی دریاچهی قو را ببینید: http://www.youtube.com/watch?v=۹rJoB۷y۶Ncs در این لینک میتوانید اجرای کامل اوورتور ۱۸۱۲ را بشنوید: http://www.youtube.com/watch?v=N۰cpKzDoOdA در این لینک هم میتوانید اجرای کامل سمفونی ۶ چایکوفسکی را ببینید: http://www.youtube.com/watch?v=yDqCIcsUtPI در این لینک هم میتوانید به پارتیتور آثار او دسترسی داشته باشید: http://imslp.org/wiki/Category:Tchaikovsky,_Pyotr_Ilyich منابع: The New Grove Encyclopedia of Music and Musicians Brown, David, Tchaikovsky: The Man and His Music (New York: Pegasus Books, ۲۰۰۷) Holden, Anthony, Tchaikovsky: A Biography (New York: Random House, ۱۹۹۵) نويسنده: سيدعباس سيدين، عضو شوراي فرهنگي ايراس