Quantcast
Channel: موسسه مطالعات ایران اوراسیا - پربيننده ترين عناوين روسيه :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

آمریکا در دوره دوم ریاست‌جمهوری اوباما و رابطه با روسیه

$
0
0
ايراس: بحث تغییرات در سیاست‌خارجی امریکا در دوره دوم ریاست‌جمهوری اوباما بحثی اساسی در میان کارشناسان بشمار می‌رود و این موضوع سبب اختلاف‌نظر شده‌است و اینکه آیا با ورود افرادی نظیر چاک هیگل، جان کری و برنان، سیاست‌خارجی آمریکا دچار تحول شده و مسئولین آمریکایی سعی خواهند کرد، بیشتر از گذشته از قدرت نرم برای پیشبرد اهداف خود متناسب با سیاست‌های آمریکا استفاده کنند یا همچنان همان روش قبل را با تاکتیک‌های جدید بکار خواهند برد. بسیاری معتقدند که سیاست‌خارجی دولت کنونی اوباما در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش نظیر دوره اول خواهد بود. شاخص‌های این سیاست عبارتند از : ۱- عدم مداخله مستقیم در درگیری‌ها با عبرت‌گرفتن از جنگ‌های عراق و افغانستان و هزینه‌های مالی و انسانی آن ۲- استفاده از دیپلماسی و بخصوص دیپلماسی رایانه‌ای و نرم افزاری با توجه به طراحی و علائق خانم کلینتون در این مورد که توسط وی در وزارت امورخارجه آمریکا بکار گرفته و گسترش داده‌شد. ۳- میدان‌داری کردن و جلو انداختن کشورهای دیگر در بحران‌ها نظیر اروپائیان و کشورهای منطقه‌ای که این مسئله را ما در بحران‌های منطقه خاورمیانه و آفریقایی در زمان سرنگونی قذافی، بحران سوریه، در تحولات تونس مشاهده کردیم و اکنون در مالی نیز شاهدیم. این موضوع مهم است که هرگونه تغییر و تحولی در سیاست‌ها طیف وسیعی از مناطق و کشورها را در بر خواهد گرفت. که در درجه اول می‌توان از منطقه خاورمیانه نام برد. اخیراً بعضی از کارشناسان از توجه آمریکا به چین و آسیا صحبت کرده و معتقدند چین بخاطر قدرتمند شدن هر چه بیشتر در دهه اخیر و دارا بودن مقام دوم در اقتصاد جهانی و برخی از ویژگی‌های دیگر در سیاست‌خارجی آمریکا در اولویت نخست قرار دارد و از این کشور بعنوان یک رقیب آمریکا و ابر قدرت آینده نام می‌برند. ولی این پرسش مطرح است که آیا چین تمام یا اکثر ویژگی‌های یک ابرقدرت را داردیا نه؟ ویژگی‌هایی نظیر توانمندی تکنولوژیکی، صنعتی، نظامی را و اینکه آیا تنها توانایی اقتصادی می‌تواند سبب برتری باشد یا نه؟ هم چنین این مسئله نیز مطرح است که روابط آمریکا با روسیه نیز دستخوش تحولات خواهد شد یا نه. روشن است که آمریکا مایل نبوده پوتین برای بار سوم به مقام ریاست‌جمهوری انتخاب شود و بیشتر به مدویديف برای این مقام دلبسته بود. شاید غالب مواضع و سیاست‌های آمریکا نظیر قانون ماگنیتسکی، حمایت از اپوزیسیون روسیه گرفته تا انتقاد از نبود آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و ... در روسیه ریشه در این مسئله دارد. چه با افزایش دوره ریاست‌جمهوری روسیه از چهارسال به شش سال و احتمال زیاد برای انتخاب مجدد پوتین به ریاست‌جمهوری برای چهارمین‌بار در شش سال آینده برای امریکا شخص پوتین و سیاست‌های وی دردسرساز خواهد بود، توجه پوتین به استقلال روسیه در سیاست‌خارجی، مبارزه با جهان تک‌قطبی، سعی در ایجاد جهان چندقطبی، سعی در همگرایی بیشتر با اروپا، توجه به سیاست اورآسیایی و مقابله با فزون‌طلبی آمریکا، وجود او را برای آمریکا مسئله‌ساز کرده است، بخصوص اگر بحران سوریه و حمایت وی از اسد و بحث ایران نیز بدان اضافه شود. اگر چه در مورد اتحادیه اورآسیا، روسیه را متهم می‌کنند که به این طریق در صدد احیای اتحاد جماهیر شوروی سابق است و مسئولین آمریکایی هم در این مورد موضع گرفته‌اند و خانم کلینتون در دوبلین اعلام کرده بود، آمریکا اجازه ایجاد اتحادیه گمرکی و اقتصادی روسیه با همسایگانش را نمی‌دهد. بعضی از مسئولین و کارشناسان روسی هم توجه به جریان اورآسیایی را بی‌فایده می‌دانند و معتقدند که کشورهای آسیایی این حوزه فاقد توانمندی‌های علمی، صنعتی، اقتصادی لازم هستند و اشخاصی نظیر پریماکف خواسته‌اند روند همکاری‌های نزدیک با جمهوری‌های سابق با تأنی صورت‌گیرد و بیشتر به اتحاد روسیه با چین و هند توجه می‌شود. حال با توجه به معضلات و مسائل داخلی آمریکا که اوباما در برنامه‌های تبلیغاتی خود به آن پرداخته بود، این بحث مطرح است که بخش اعظم تمرکز کاری اوباما بر روی سیاست‌های داخلی نظیر حل مشکلات اقتصادی، بحث مهاجرت، بحران بیکاری، برنامه تأمین اجتماعی و بهداشت، کاهش هزینه‌های نظامی، محدودیت آزادی و فروش سلاح و تأمین حقوق اجتماعی اقلیت‌ها خواهد بود، ولی در مورد چنین استنباطی مستندات محکمی وجود ندارد و بعید بنظر می‌رسد سیاست‌خارجی آمریکا اهمیت و اولویت کمتری نسبت به سیاست‌داخلی برای اوباما داشته باشد و شاید کفه اهمیت آن بیشتر نیز باشد. برای آمریکا اکنون حل بحران سوریه و مسئله ایران اهمیت دارد که هر دو این موضوع به‌نحوی در تعامل رابطه با روسیه قرار می‌گیرد . بنابراین می‌توان گفت روسیه و چین هر یک از جهاتی در سیاست‌خارجی آمریکا مورد توجه‌اند دارد، ولی بنظر می‌رسد رابطه روسیه و امریکا اکنون حالتی تقابلی و تلافی‌جویانه پیدا کرده‌است و حتی ممکن است به‌سمت یک رویارویی غیر نظامی نیز پیش رود، در مجموع می‌توان گفت آمریکا هنوز نتوانسته با پوتین زبان مشترک پیدا کند و بیش از گذشته از روسیه انتقاد کرده واین کشور به این انتقاد پاسخ می‌دهد. برای نمونه می‌توان سفر خانم کلینتون به پراگ برای منع انعقاد قرار داد روسیه با چک در مورد نیروگاه هسته‌ای ، عدم تصویب خرید هلی کوپترهای روسی برای افغانستان توسط ناتو در سنای آمریکا و گسترش ناتو به سمت شرق، افزایش موشکهای استراتژیک روسیه در مقابل افزایش پایگاه‌های سپر دفاع موشکی امریکا و غرب ،لغو تدریجی تعدادی از موافقت نامه‌های دو کشور که از نمونه‌های آن می‌توان خروج روسیه از موافقتنامه‌های همکاری با آمریکا در کنترل مواد مخدر و فعالیت نظامی و متقابلاً خروج آمریکا از کمیسیون جامعه مدنی روسیه و آمریکا را نام برد که در دوره مدویديف و به جهت بحث دموکراتیزه کردن جامعه روسیه صورت گرفته بود ، که نشان از تقابل جدی دارد. سعی روسیه فعلاً این خواهد بود که در ارتباط با مسایل مطرح شده درمقابل امتیازآمریکا، امتیاز بدهد ودر غیر اینصورت مقابله به مثل کند. شاید بتوان گفت آمریکا و روسیه با وجود کثرت اختلافات فعلاً تنها در دو موضوع اشتراک نظر داشته باشند : ۱-بحث مقابله با تروریسم بین‌المللی ۲- کاهش سلاحهای کشتار جمعی. نويسنده: محمد علي يزداني مقدم

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>