Quantcast
Channel: موسسه مطالعات ایران اوراسیا - پربيننده ترين عناوين روسيه :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

تجزیه‌وتحلیل دیدگاه پوتین درباره سیاست‌خارجی روسیه (2)

$
0
0
  ۹- "بهار عربی": درس‌ها و نتایج آن برای روسیه از همان شروع حرکت مردمی در تونس و مصر و لیبی روسیه نگاه بدبینانه‌ای به ریشه‌های این حرکت انقلابی داشت. کارشناسان روسی آنچه را که بهارعربی می‌خوانند ، دست پخت آشپزخانه کاخ سفید می‌دانند و معتقدند این حرکت‌ها در راستای همان سیاستی است که تحت عنوان" خاورمیانه جدید" توسط "کوندا لیزا رایس"، وزیرخارجه بوش پسر در سال ۲۰۰۵ مطرح شده بود . درباره اشتباه بودن این ارزیابی نگارنده در مقاله‌ای جداگانه به این موضوع پرداخته‌ام که حرکت جدید در خاورمیانه برخاسته از خواست عمومی مردم بر ضد دیکتاتوری، مخالفت با هرگونه وابستگی به بیگانگان است اکثریت مردم خاورمیانه خواهان استقلال و آزادی و مردم‌سالاری هستند. آمریکا در جایگاهی نیست که بتواند چنین ظرفیتی را در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه ایجاد کند. آمریکایی‌ها تنها با مدیریت بحران تلاش دارند از تحولات به نفع خود بهره‌برداری کنند و در صورت امکان تحولات بعدی را به سمت منافع‌ملی خود هدایت کنند. پوتین اصل حرکت در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را اقدامی مثبت درجهت برکناری رژیم‌های خودکامه تفسیر می‌کند . اما مشکل او با این حرکت‌ها از سه جهت کاملا متفاوت است. در این زمینه پوتین می‌نویسد: « یک سال قبل جهانیان با پدیده جدیدی روبرو شدند. در بسیاری از کشورهای عربی تقریبا بطورهم زمان تظاهراتی علیه رژیم‌های خودکامه برگزارشد. ابتدا "بهار عربی" امید به تحولات مثبت را بوجود آورد شهروندان روسیه به کسانی که برای انجام اصلاحات دموکراتیک تلاش می‌ورزیدند، علاقه نشان می‌دادند. اما بزودی معلوم شد که رویدادها در بسیاری ازکشورهای عربی طبق سناریوی متمدنانه به پیش نمی‌رود. بجای برقراری دموکراسی و دفاع از حقوق اقلیت، کنار زدن مخالف و کودتا مشاهده می‌شود که نیروی ستیزه جوتری بجای نیروی قبلی مسلط می‌شود.» در واقع به باور پوتین تا زمانی که این حرکت‌های مردمی به سمت برکناری حکومت‌های خودکامه طرفدار آمریکا پیش می‌رفت، حرکتی متمدنانه بود. اما وقتی حاکمان جدید خود دست به خشونت علیه اقلیت زدند، دیگر از مسیر دموکراسی خارج شده‌است با این وجود پوتین در ادامه مقاله خود به دلایل جالب‌تری برای مخالفت با این بیداری مردمی اشاره دارد. پوتین در ادامه مقاله خود می‌نویسد: ۱۰- از دست‌رفتن منافع اقتصادی روسیه در بهار عربی «شرکت‌های روسیه درکشورهایی که در آنها "بهار عربی" رخ داده، همچون سابق در عراق، مواضع حاصله خود در بازارهای محلی در طول ده‌ها سال را از دست‌داده و از قراردادهای بسیاربزرگ تجاری محروم می‌شوند. عوامل اقتصادی کشورهایی که در تغییر رژیم‌های حاکم دست داشتند، جاهای خالی‌شده را پر می‌کنند. ممکن است این اندیشه بوجود آید که نه توجه به حقوق‌بشر بلکه ذی‌نفعی برخی از طرف‌ها در تجدید تقسیم بازارها این رویدادهای فاجعه‌بار را تا درجه‌ای تشویق کرده باشد. روسیه نباید با آرامش کامل ناظر تمام این رویدادها باشد. ما قصد داریم فعالانه با مقامات‌نوین کشورهای عربی کارکنیم تا مواضع اقتصادی خود را بطور ضربتی احیا نماییم.» در این بخش پوتین بصورت غیر‌مستقیم دیدگاه خود را در‌باره نقش منافع اقتصادی سایر کشورها در جهت‌دهی به این حرکات بیان می‌کند. به باور پوتین قدرت‌های غربی به بهانه دفاع از حقوق‌بشر در لیبی دست به ماجراجویی زدند تا بتوانند موقعیت خود را در آینده این کشور نفت خیز، تثبیت کنند. به عبارت دیگر پوتین که از رای ممتنع روسیه به قطعنامه حمله ناتو به لیبی در شورای‌امنیت سازمان‌ملل پشیمان است می‌گوید در آینده روسیه نباید به عنوان ناظر بی‌طرف عمل کند بلکه روسیه تلاش می‌کند با رهبران جدید حاکم بر کشورهای عربی وارد تعامل شود تا منافع‌اقتصادی خود را در این کشورها احیاء کند. ۱۱- محکومیت مداخله نظامی درلیبی پوتین در ادامه می‌نویسد: «دخالت خارجی برای حمایت از یکی از طرف‌های درگیری داخلی و خود ماهیت چنین دخالتی، به پیشرفت اوضاع رنگ منفی بخشید. کار به آنجا رسیده که تعدادی ازکشورها در زیر پوشش شعارهای انسان‌دوستانه با کمک نیروی‌هوایی با رژیم لیبی تسویه حساب کردند. صحنه نفرت‌انگیز سرکوب معمر قذافی که حتی نه قرون‌وسطایی بلکه همچون دوره انسان‌های بدوی بود، نقطه اوج این روند می‌باشد.» دقیقا بر همین اساس است که روسیه تلاش کرد در مورد سوریه سیاست مقابله با آنچه که سناریوی لیبی می‌خواند، در پیش بگیرد. ۱۲- سیاست روسیه در بحران سوریه پوتین در این ارتباط می‌نویسد: « نباید اجازه داد که کسانی برای اجرای"سناریوی لیبی" در"سوریه" تلاش کنند. تلاش‌های جامعه بین‌المللی باید مقدم برهمه در راستای نیل به آشتی سوری‌ها قرار داشته باشد. علاوه بر این باید برای قطع خشونت از هر جانبی تلاش شده و بالاخره گفتگوی سراسری ملی بدون شرایط مقدماتی، بدون دخالت‌خارجی و با احترام به استقلال کشور آغاز شود. این امر پیش درآمدهایی را برای آن بوجود خواهد آورد که تدابیر اعلام شده از سوی مقامات سوریه برای برقراری دموکراسی واقعا اجرا شود و مهم‌ترین نکته جلوگیری از وقوع جنگ‌داخلی بزرگ ابعاد است. دیپلماسی روسیه دراین راستا کارکرده و خواهد کرد.» روسیه در بحران سوریه بر چهار عامل اساسی تاکید دارد الف: روسیه با هرگونه اقدام نظامی غرب در سوریه تحت پوشش حمایت از حقوق‌بشر و دموکراسی مخالف است. و بر راه‌حل مساله از طریق ابتکارات دیپلوماتیک تاکید دارد. ب: روسیه بر احترام به استقلال سوریه و تعیین سرنوشت توسط مردم این کشور به‌دور از مداخله‌خارجی تاکید دارد. پ: روسیه از ایجاد آشتی‌ملی بین سوری‌ها حمایت می‌کند و با هرگونه جنگ داخلی مخالف است ت: روسیه از اقدام‌ها وابتکارات سازمان‌ملل در ایجاد وفاق‌ملی در سوریه حمایت می‌کند. ۱۳- مخالفت با اقدام های نظامی خارج از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل پوتین درباره اتخاذ هر روشی خارج از شورای‌امنیت سازمان‌ملل هشدار می‌دهد و می‌نویسد: «روسیه با درس‌گرفتن از تجربه تلخ با تصویب چنان قطعنامه‌های شورای‌امنیت سازمان‌ملل متحد که به عنوان علامت برای دخالت در روندهای سیاسی داخلی تفسیر شوند، مخالفت ورزید. بسیارامیدوارم آمریکا و دیگر کشورها این تجربه غم‌انگیز را در نظر گرفته و برای استفاده از سناریوی قهری در سوریه بدون اجازه شورای امنیت سازمان‌ملل متحد تلاش نکنند. اصلا به هیچ وجه نمی‌توانم درک کنم که "خارش ستیزه‌جویانه" از کجا ناشی شده‌است.» تعبیر "خارش ستیزه‌جویانه" ادبیات عامیانه سیاسی است که پوتین برای کنایه زدن به تحریکات نظامی آمریکا و غرب در خاورمیانه بکار می‌برد. اما او خود را به تجاهل می‌زند تا مجبور نباشد مقاله را به یک متن شعاری ضد آمریکایی تبدیل کند. وگرنه کیست که نداند منشاء ستیزه‌گری نظامی آمریکا برتری‌طلبی و سلطه‌جویی بر منابع نفتی منطقه راهبردی خاورمیانه است. پوتین درباره توجیه وتوی قطعنامه مداخله‌نظامی در سوریه می‌نویسد: «چرا برای تدوین راهکار جمعی سنجیده و متوازن صبر و تحمل نشان داده نمی‌شود؟ مخصوصا که در رابطه با پیش‌نویس "قطعنامه در خصوص سوریه" چنین راهکاری عملا ظاهر شده بود. کافی بود از اپوزیسیون مسلح همان چیزی تقاضا می‌شد که از دولت سوریه تقاضا می‌شود و از جمله از مخالفان نیز خواسته می‌شد گروه‌های مسلح خود از شهرها خارج سازند. خودداری از این کار وقیحانه بود. اگر ما می‌خواهیم خطر را از شهروندان غیرنظامی دور کنیم که هدف درجه اول برای روسیه است، باید تمام شرکت‌کنندگان در رویارویی مسلحانه را بر سرعقل آورد.»  در قطعنامه تاریخی پیشنهادی غرب به شورای امنیت، روسیه درخواست داشت همانگونه که ارسال تجهیزات نظامی برای دولت سوریه منع شده‌است برای مخالفان اسد نیز منع شود تا با ایجاد محدودیت در دو طرف، اولا مانع از ایجاد جنگ‌داخلی شوند و ثانیا به ایجاد انگیزه برای حل و فصل مشکل از طریق سیاسی کمک کنند. گذشت زمان هم نشان داد غرب با کمک لجستیکی ترکیه و مالی عربستان و قطر وضعیت جنگ‌داخلی را در سوریه به نام دفاع از حقوق بشر و دموکراسی بوجود آوردند . ۱۴- مخالفت با برقراری دموکراسی از طریق مداخله نظامی در سایر کشورها پوتین در ادامه مقاله خود ضمن مخالفت با دموکراسی وارداتی می‌نویسد: « درمجموع رویدادهای فعلی درجهان عرب بسیارعبرت‌آموز است. این رویدادها نشان می‌دهند که پیاده‌کردن دموکراسی با کمک روش‌های قهری می‌تواند نتایج مطلقا عکسی را ببار آورد و اغلب ببارمی‌آورد. چنان نیروهایی از جمله تندروهای دینی از زیر زمین بیرون می‌آیند که تلاش می‌ورزند سمت‌گیری رشد کشورها و ماهیت عرفی و سکولار مدیریت آنها را تغییر دهند.» ۱۵- مناسبات با کشورهای اسلامی و عربی پوتین می‌داند برای آنکه بتواند تعامل سازنده‌ای با کشورهای اسلامی داشته باشد نباید از حضور بیش از سی میلیون مسلمان در روسیه غافل باشد. ازنگاه پوتین روسیه با تقویت آنچه که اسلام میانه‌رو میخواند آمادگی پیدا می کند تا بتواند مناسبات خود را با کشورهای اسلامی توسعه دهد. وی در این باره می نویسد: « ما درروسیه همواره تماس های خوبی با نمایندگان میانه روی اسلام داشته ایم که جهان بینی آنها به سنتهای مسلمانان روسیه نزدیک است. ما آماده هستیم به این تماس ها درشرایط فعلی ادامه دهیم. ما درتحرک بخشیدن به روابط سیاسی و تجاری ـ اقتصادی با تمام کشورهای عربی ازجمله کشورهایی ذینفع هستیم که دوره تکان های داخلی راازسرگذرانده اند.علاوه براین من برای حفظ کامل مواضع پیشتاز روسیه در خاورنزدیک که همواره در آنجا دوستان زیادی داشته‌ایم، پیش درآمدهای واقعی مشاهده می‌کنم.» ۱۶- درگیری‌های اعراب و اسرائیل روشن است که توسعه مناسبات با کشورهای عربی و اسلامی بدون حل و فصل مشکل فلسطینی‌ها در عمل با چالش‌های جدی روبرو است‌. روسیه که از یک طرف به دلیل نفوذ لابی اسرائیلی در مسکو نمی‌تواند به منافع اسرائیل بی‌توجه باشد در همان حال می‌کوشد در برابر سیاست‌های یکجانبه آمریکا در حمایت مطلق از تل‌آویو در برخورد با فلسطینی‌ها جانب احتیاط را نگه دارد‌. روسیه در همان حالی که در گروه چهارجانبه خاورمیانه منفعل است اما می‌کوشد با توسعه همکاری با گروه‌های فلسطینی و حمایت از حقوق انها بصورت نسبی هم به بهبود مناسبات خود با کشورهای عربی طرفدار فلسطین کمک کند و هم توجه کشورهایی نظیر ایران را به سیاست همکاری بیشتر جلب نماید . پوتین در این‌باره بر ادامه تحرکات دیپلماتیک تاکید دارد بدون آنکه ابتکار جدیدی را مطرح سازد او می‌نویسد: « در رابطه با درگیری اعراب و اسراییل تا به حال چنان "راهکار سحر آمیز" اختراع نشده که با آن بتوان بالاخره این درگیری را حل و فصل کرد اما به هیچ وجه نباید دست‌ روی دست گذاشت. دیپلماسی روسیه با در نظرداشت مناسبات نزدیک ما با مقامات اسراییل و فلسطین به مساعدت فعال به از سرگیری روند صلح در سطح دوجانبه و درسطح گروه "چهارجانبه"خاور نزدیک ادامه داده وگام‌های خود را با اتحادیه عرب هماهنگ می‌سازد» جنگ سرد سایبری پس از پایان رسمی جنگ سرد در آغاز دهه نود میلادی، جهان از طریق فراگیر شدن فضای اینترنتی در کشورهای مختلف به سمت تحول جدیدی پیش رفت که از آن به عنوان شکست مرزهای ملی یاد می‌شود. دراین جهانِ مجازی که تفاوت‌ها واشتراکات اساسی با دنیای واقعی دارد، سرعت حرف اول را می‌زند و رشد انسان در انتقال اطلاعات با ضریب هندسی پیش می‌رود. به گونه‌ای که می‌توان گفت در آغاز قرن ۲۱، جهان وارد مرحله جدیدی از نوزایی خود شده‌است که ابعاد آن برای انسان قابل درک دقیق نیست. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های جهان‌سایبری رقابت‌های آشکار و پنهانی است که بین قدرت‌های بازیگر در جهان مجازی جریان پیدا کرده و روز به روز ابعاد گسترده‌تری پیدا می‌کند. بر این اساس امروزه شاهد گسترش روز افزون تلاش برای نفوذ در سایر کشورها از طریق دسترسی به فضای اینترنتی و اینترانتی آنها هستیم. در اوج این رقابت‌های جنگ آشکار و پنهانی است که در مناسبات آمریکا با چین و روسیه در جریان است . برای توصیف این رقابت تنگاتنگ، شاید بهترین نامی را که می‌توان انتخاب کرد " جنگ سرد سابیری " باشد. این وضعیت نشان‌دهنده جنگی در حال تکوین است که در روابط روسیه و آمریکا و چین کاملا قابل مشاهده و تحلیل است. این جنگ نیز به دلیل آنکه نیازی به غرش هواپیماها و موشک‌های بالستیک ندارد و از تانک و توپخانه در آن خبری نیست جنگ گرم نیست‌. اما به دلیل آنکه مدلی از جنگ است که از قالب یک رقابت سالم خارج شده و به سمت جنگ در جبهه‌های مجازی که تاثیرات تعیین‌کننده در جهان واقعی دارد، می‌توان به آن به عنوان یک جنگ سرد در محیط مجازی برخورد کرد. ۱۷- استفاده از فناوری سایبری در عرصه سیاست‌خارجی پوتین با در نظر گرفتن چنین واقعیتی در ادامه مقاله خود به استفاده از فناوری سایبری در عرصه سیاست‌خارجی توجه کرده و می‌نویسد: « " بهارعربی " بطور واضح نشان داد که در حال حاضر افکارعمومی در جهان از راه استفاده فعال از فناوری‌های پیشرفته اطلاع‌رسانی و ارتباطات شکل می‌گیرد. می‌توان گفت اینترنت، شبکه‌های اجتماعی تلفن‌های همراه و غیره به موازات تلویزیون به وسیله ثمربخشی هم برای سیاست‌داخلی و هم برای سیاست‌خارجی تبدیل شده‌اند. این عامل جدیدی است که درک و فهم انسان را تبدیل می‌کند تا ضمن پیشبرد آزادی منحصر بفرد معاشرت در اینترنت، خطر استفاده تروریست‌ها وجنایتکاران از آن‌ را کاهش دهد.» شاید در راستای همین سیاست پوتین بود که مجلس ششم دومای روسیه با تصویب قانونی در شهریور ماه گذشته قانون مجازات تهمت و افترا را در فضای مجازی تصویب کرد. بر طبق این قانون، تهمت‌زدن به اشخاص حقیقی و حقوقی و افترا بستن به آنها مجددا به فهرست مجازات‌های کیفری افزوده شد تا کنترل بیشتری بر رفتار کسانی اعمال شود که هیچگونه آدابی را برای ارائه تهمت‌های بدون مدرک در فضای مجازی به رسمیت نمی‌شناسند. پوتین در این پاراگراف به نقش دوگانه اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در سیاست داخلی و خارجی و تاثیرات مثبت و منفی آنها نیز اذعان دارد و توجه می‌دهد که روسیه باید بتواند خطر استفاده تروریست‌ها و جنایتکاران را از این ابزار مهم کنترل کند‌. اما آنچه را که بیشتر در سیاست‌خارجی موثر می‌داند در قالب توجه به " قدرت نرم " است. ۱۸- نقش "قدرت نرم" در سیاست‌خارجی پوتین در ادامه مقاله‌اش ابتدا تعریفی از " قدرت نرم" ارائه می‌دهد : « امروزه هرچه بیشتر از عبارت "قدرت نرم" استفاده می‌شود که به معنای بکار بردن مجموعه‌ای از وسایل و روش‌های دستیابی به اهداف سیاست‌خارجی بدون استفاده از اسلحه است. قدرت نرم ازطریق بکار بردن اهرم‌های اطلاع‌رسانی و دیگر اهرم‌ها برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی استفاده می‌شود.» او در ادامه ارزیابی خود درباره سوء استفاده قدرت‌های سلطه‌جو از این "قدرت نرم " می‌نویسد: « متاسفانه اغلب این روش‌ها برای پرورش و تحریک تندروی، جدایی خواهی، ملی گرایی افراطی ، بازی با شعور اجتماعی و دخالت مستقیم در سیاست‌داخلی کشورهای مستقل مورد استفاده قرار می‌گیرد. به همین دلیل باید آزادی بیان و فعالیت‌سیاسی عادی از وسایل غیر قانونی "قدرت نرم" بطور دقیق تمیز داده شود. » در اینجا مشخص است که پوتین بدون ذکر نام آمریکا، دقیقا همان اقدام‌هایی را که در دوران بوش پسر آغار گشت و در دوران اوباما به اوج خود رسید، مورد انتقاد قرار می‌دهد. تحریک تندروی و جدایی‌طلبی اشاره به حمایت‌های مستقیم و غیر مستقیم غربی‌ها از جدایی‌طلبان در چچن و داغستان و غیره دارد . اما جالب است پوتین در همینجا به یاد نمی آورد که در سال ۲۰۰۸ رسما و علنا از جدایی طلبان اوستیای جنوبی و آبخازیا در گرجستان حمایت کرد و تا به رسمیت شناختن استقلال آنها نیز پیش رفت . با این وجود روسیه هیچگاه مانند آمریکا برای به راه انداختن انقلاب های رنگی و مخملی آنگونه که در کشورهای چک ، اسلواکی ، صربستان ، گرجستان ، اوکراین و قرقیزستان شاهد بودیم ، برنامه ریزی نکرده است . بنابراین پوتین به خود حق می‌دهد این قبیل اقدام ها را که آمریکا با کمک گرفتن از اینترنت و فضای مجازی در قالب شبکه‌های اجتماعی سازمان‌دهی می‌کند، "مداخله مستقیم در امور داخلی کشورها " بداند و آن را "بازی با شعور اجتماعی" مردم بنامد. بویژه آنکه مایکل مک فال، سفیر آمریکا در مسکو با کمک سازمان‌های غیر دولتی و رسانه‌های گروهی در محیط مجازی که وبلاگ نویسانی چون " آلکسی ناوالنی" در راس آنها بودند؛ تلاش کردند انقلاب رنگی را در روسیه نیز در جریان انتخابات پارلمانی آذر ماه ۱۳۹۰ و ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۱ سازمان‌دهی کنند. آنها کوشیدند با به راه‌انداختن حرکت موسوم به "رمان سفید " انقلاب رنگی دیگری را برای مجبور کردن پوتین از کناره‌گیری از قدرت به راه بیندازد اما با تمهیداتی که پوتین بکار گرفت، این حرکت شکست خورد. شاید به همین دلیل جزو اولین اقدام‌هایی که پارلمان جدید روسیه در راستای سیاست‌های پوتین انجام داد، در شهریور ماه امسال ایجاد محدودیت‌های جدید قانونی در حفاظت از کودکان و همچنین توسعه اطلاعاتی که برای سلامتی آنها مضر باشد بر روی اینترنت را به منظور بسته‌شدن سایت‌هائی با محتوای ممنوعه بدون حکم دادگاه، به تصویب رساند. براساس قانون جدید،سایتهای با محتوای ذیل ممنوعه اعلام گردیدند: « سایتهای حاوی پورنوگرافی برای کودکان، ترغیب برای خشونت ، خودکشی و همچنین مصرف مواد مخدر و جنگ. » اما مخالفان پوتین این قانون را دستاویزی برای اعمال کنترل بیشتر بر وبلاگ‌ها و سایت‌های مخالفان روسیه قلمداد کردند. با این حال پوتین در مقاله خود استفاده صحیح از فضای مجازی را رد نمی‌کند. زیرا می‌داند این ابزار مفید می‌تواند در جهت رسیدن به اهداف ملی روسیه نیز بکار گرفته شود. اما او تاکید دارد که باید بین آزادی بیان و فعالیت سالم سیاسی با غرق شدن در فضای بازی سایبری که دیگران برای به دام انداختن اتباع کشورها تدارک می‌بینند، تفکیک قائل شد . ۱۹- نقش سازمان‌های غیر دولتی در اعمال قدرت نرم و دیپلماسی عمومی پوتین در ادامه مقاله سیاست‌خارجی توجه ویژه‌ای به "سازمان‌های غیر دولتی مردم نهاد"، نشان می‌دهد: « از کارمتمدنانه سازمان‌های انسان دوست و خیریه غیر دولتی از جمله منتقدان فعال مقامات فعلی فقط می‌توان استقبال کرد. اما فعالیت سازمان‌های غیردولتی دروغین و دیگر گروه های خواستار برهم زدن ثبات درکشورهای مختلف با حمایت خارجی غیرقابل قبول است. منظورم مواردی است که فعالیت سازمان غیردولتی ازمنافع و امکانات گروه‌های اجتماعی داخلی ناشی نشده بلکه تحت حمایت مالی و سرپرستی نیروهای خارجی قراردارد.» پوتین در ادامه می‌کوشد بین فعالیت‌های سالم گروه‌های مردم نهاد (NGO ) ها که در خدمت جامعه برای ارائه خدمات انسان‌دوستانه و خیریه فعالیت می‌کنند با سازمان‌های غیردولتی که تحت پوشش خدمات داوطلبانه با بیگانگان سرو کاردارند و درخدمت بی‌ثباتی کشور قرار می‌گیرند، تفاوت قائل شود. دقیقا بر همین اساس است که مجلس دومای روسیه در شهریور ماه امسال در سلسله قانون‌های خود برای کنترل نفوذ ان جی او های دریافت‌کننده کمک از خارج کشور قانون جدیدی را به تصویب رساند. تصویب قانون ایجاد محدودیت برای فعالیت سازمان‌های غیردولتی، بحث‌های تندی در میان سازمان‌های اجتماعی در روسیه به راه انداخت. با این اوصاف، تمامی سازمان‌های که در حوزه سیاست فعالیت کرده و از طرف منابع خارجی تامین مالی می‌شدند، به عنوان "عوامل خارجی" شناخته شده و فعالیتشان محدود گردید. مهم‌ترین این محدودیت‌های عبارتند از : ۱- اگر سازمان مردم نهاد غیرانتفاعی معمولی یک بار در سال گزارش می‌دهند، سازمانی که از حمایت مالی خارجی برخوردار است، باید سالانه دو بار گزارش بدهد. ۲- سازمان‌هایی که عنوان "عامل خارجی" بگیرند در فهرست مخصوصی ثبت شده و مورد بازرسی قرار می‌گیرد. ۳- سازمان غیرانتفاعی که مطالب خود را در رسانه‌ها منتشر کند، موظف هستند حامی مالی خود را اعلام نماید. دراین قانون مسئولیت‌های سازمان‌های مردم نهاد در صورت نقض قوانین سازمان‌های غیرانتفاعی تعیین شده‌است. عدم ارایه گزارش و فرار از بازرسی‌ها می‌تواند جریمه اداره، کار اجباری و حتی مسئولیت کیفری به دنبال داشته باشد. پوتین در تشریح دیدگاه خود درباره سازمان‌های غیر دولتی موسوم به NGO ها می‌نویسد: « اکنون "عوامل نفوذ" کشورهای بزرگ، بلوک‌ها و گروه بندی‌های سیاسی در جهان زیاد است. وقتی این عوامل بطورشفاف عمل می‌کنند، این یکی ازاشکال "لابیسم" متمدنانه است. روسیه نیز دارای چنین نهادهایی از جمله آژانس همکاری‌های فرهنگی و علمی، بنیاد "دنیای روسی" و دانشگاه‌های بزرگ خود است که در خارج کشور در جستجوی دانشجویان با استعداد هستند. اما روسیه ازسازمان‌های غیردولتی ملی دیگرکشورها بهره‌برداری نکرده و مخارج آنها را تامین نمی‌کند. ما از سازمان‌های سیاسی‌خارجی برای پیشبرد منافع خود استفاده نمی‌‌کنیم. همچنین نه چین، نه هند و نه برزیل چنین عمل نمی‌کنند. » روسیه در این پارگراف بطور آشکار مخالفت خود را با هرگونه مداخله‌ای تحت پوشش فعالیت‌های گروه‌های مردم نهاد اعلام می‌کند و تفاوت آنها رابا سازمان‌هایی که بصورت شفاف کارلابی‌گری در چارچوب رقابت‌های سالم سیاسی انجام می‌دهند ، بیان می‌کند. در راستای همین سیاست بود که بر اساس قانون مصوب دوما، پوتین دستور توقف فعالیت آژانس توسعه بین‌المللی (USAID) آمریکایی را صادر کرد. این آژانس بخشی ازساختار وزارت امور خارجه ایالات‌متحده آمریکا است که در روسیه فعالیت می‌کند. این خبر در اعلامیه ویکتوریا نولند، نماینده رسمی وزارت امورخارجه آمریکا بیان شد او گفت که مقامات ایالات‌متحده آمریکا اخیرا از دولت روسیه اطلاعیه‌ای مبنی بر تصمیم‌گیری درباره منحل کردن آژانس را دریافت کرده‌اند. به گفته نولند، کارکنان آژانس روسیه را ترک خواهند کرد اما واشنگتن به همکاری آینده با سازمان‌های غیر دولتی در روسیه امیدوار است. اما روسیه وجود چنین سازمان‌هایی را پوششی برای دخالت در امور داخلی خود از طریق سازمان‌دهی غرب‌گراهای ناراضی روسیه می‌دانند. در همین ارتباط پوتین به صراحت می‌نویسد: « ما معتقدیم تاثیرگذاری بر سیاست داخلی و روحیات عمومی در دیگر کشورها باید منحصرا شفاف باشد و در این صورت نقش‌آفرینان هرچه مسئولانه‌تر نسبت به اقدامات خود برخورد خواهند کرد.»نويسنده: حسن بهشتي‌پوراين مطلب ادامه دارد...

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>