Quantcast
Channel: موسسه مطالعات ایران اوراسیا - پربيننده ترين عناوين روسيه :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

سمفونی آرام چخوف!!

$
0
0
چخوف و آثارش از جهات مختلف با دنیای موسیقی ارتباط دارند. از میان آهنگسازان معاصرش، وی با چایکوفسکی و راخمانینوف ارتباط دوستانه‌ای داشت. چخوف پس از پوشکین دومین نویسنده‌ی محبوب روس است که آهنگسازان قرن بیستم -روسی و غیر روسی- برای تصنیف آثارشان به او و آثارش رجوع می‌کنند. همانطور که بسیاری از منتقدین هم اشاره کرده‌اند گونه‌ای تفکر موسیقایی در آثار چخوف به چشم می‌خورد. به عنوان مثال شاستاکوویچ که خودش گوگول و چخوف را بیش از سایر نویسندگان روس می‌پسندید و ستایش می‌کرد در آثار چخوف فرم‌های موسیقایی و به ویژه فرم سونات را برجسته می‌دید و معتقد بود چخوف به گونه‌ای موسیقایی می‌اندیشد و می‌نویسد. خود چخوف هم از یکی از داستان‌هایش (خوشبختي-۱۸۸۷) با عنوان سمفونی آرام ياد کرده است. یکی از بهترین مثال‌ها برای نشان دادن این ارتباط موسیقایی داستان "راهب سياه‌پوش" (۱۸۹۴) است که داستان محبوب شاستاکوویچ هم بوده و وی به فرم سونات مانند در ساختار داستان اشاره کرده است. این جنبه از کار چخوف را منتقدان دیگری همچون روزاموند بارتلت نیز مورد توجه قرار داده‌اند. از این جهت ارتباط چخوف با چایکوفسکی و راخمانینوف نیز قابل توجه است و مکاتبات آنها احترام و ستایشی دوجانبه را نشان می‌دهد، چه اینکه چخوف در زمانه‌ی چایکوفسکی از امیدهای جوان ادبیات روسیه به شمار می‌رفت و در زمان فعالیت راخمانینوف استادی معتبر و شناخته شده بود. برخی آثار چخوف به این آهنگسازان هدیه شده و پروژه‌هایی برای همکاری مشترک مطرح شده و البته راخمانینوف قطعاتی را با الهام از آثار چخوف تصنیف کرده است. بعضی منتقدان به نزدیکی‌ها و ارتباطاتی بین آثار چخوف و چایکوفسکی اشاره کرده‌اند. منتقدان در برداشت اولیه‌ي خود از آثار این دو، نگاه منفي آنها را به زندگي بارز مي‌ديدند که بعدتر با عباراتی همچون نگاه تراژیک به زندگی بیان می‌شد. اما شباهت‌هایی که عموماً بین آثار چخوف و چایکوفسکی بیان می‌شود، نوعاً بیشتر کلی‌گویی به نظر می‌رسد. پیداکردن عباراتی نظیر اینها درباره‌ی این شباهت‌ها چندان کار سختی نیست: "نوع خاصی از سادگی همراه با احساس پرشور و باوقار. گرما و نرمشی که در دل مخاطب احساس می‌شود و گونه‌ای از غم متعالی" البته آنچه بیشتر از آن کلی‌گویی‌ها جالب به نظر می‌رسد این است که چخوف به طور خاص به رومانس کوتاه و خوش‌پرداخت چایکوفسکی با نام «دوباره، همچنان تنها» (op. ۷۳, no. ۶) علاقه داشت. چخوف، از دیگر آثار چایکوفسکی به طور خاص به اپرای "يوگني آنگين" (بر اساس رمان شعرگونه‌ی پوشکین) علاقه‌ي وافري داشت. از طرف دیگر این طور به نظر می‌رسد که چایکوفسکی به آثار پرتنوع چخوف علاقه داشت. به عنوان مثال چایکوفسکی در داستان "در پستخانه" از مجموعه‌ی "مردمان عبوس" در نسخه‌ای که چخوف به او هدیه کرده بود جملاتی را هایلایت کرده است. از طرف دیگر داستان کمتر شوخ‌وشنگ و جدی‌تر "گوسف" را دوست داشت و ظاهراً قصد داشت قطعه‌ای بر اساس آن تصنیف کند. از میان داستان‌های دیگر مورد توجه چایکوفسکی می‌توان به "نامه" و "بيابان" اشاره کرد. لازم به ذکر است چایکوفسکی قصد داشت اپرایی بر اساس "قهرمان عصر ما" اثر لرمانتوف تصنیف کند و می‌خواست که لیبرتوی این اپرا را چخوف بنویسد. این پروژه دو سال پس از آشنایی چایکوفسکی و چخوف مطرح شد ولی در نهایت به انجام نرسید. لرمانتوف نقطه‌ی تلاقی چخوف با دیگر آهنگساز معاصرش سرگی راخمانینوف است. داستان "در راه" چخوف با جملاتی از لرمانتوف آغاز می‌شود. در مقابل راخمانینوف این داستان را همراه با این جملات به عنوان برنامه برای یکی از اولین فانتزی‌هایش به نام "صخره" که در سن ۲۰ سالگی تصنیف کرد در نظر گرفت. خود راخمانینوف این فانتزی را که مربوط به دوره‌ی جوانی‌اش بود بسیار دوست داشت و آن را در بسیاری از کنسرت‌هایش قبل از ترک روسیه اجرا کرد. چایکوفسکی هم که خودش قطعه‌ای ارکسترال بر اساس این شعر لرمانتوف تصنیف کرده بود، این قطعه را پسندید و قول داد آن را در تور اروپایش اجرا کند. از آثار دیگر راخمانینوف که با الهام یا بر اساس آثار چخوف تصنیف شده می‌توان به ترانه‌ای اشاره کرد که بر اساس جملات پایانی معروف سونیا در "دايي وانيا" با نام "زماني براي استراحت" (op. ۲۶, no. ۳) برای کنترآلتو اشاره کرد. این اثر راخمانینوف قطعه‌ای پر احساس است که وفادارانه فراز و فرودهای کلمات سونیا را دنبال می‌کند. راخمانینوف که زمانی نسخه‌ای از قطعه‌ی "صخره" را برای چخوف فرستاده بود، از مرگ او بسیار متاثر شد و اثر غمگین او برای دکلمه‌ی نثر چخوف نشان می‌دهد چرا زمانی چخوف او را برای آهنگسازی اپرایی بر اساس "راهب سياه‌پوش" در نظر داشت. عدم موفقیت افتتاحیه‌های دو اثر از راخمانینوف در سال‌های ۱۸۹۶ و ۱۸۹۷ توجه بسیاری از خاطره‌نویسان را به واکنش مشابه او و چخوف در موقعیت مشابه شکست، جلب کرد. راخمانینوف آهنگسازی را کنار گذاشت و چخوف نمایشنامه‌نویسی را رها کرد. در رابطه‌ی چخوف و موسیقی دو جنبه‌ی قابل ذکر وجود دارد. اول میزان ارجاعات و اشاره‌ها به آثار موسیقایی در داستان‌ها و نمایشنامه‌های چخوف. وجه دوم و مهمتر جنبه‌ی موسیقایی خود آثار چخوف است. در تعداد زیادی از آثار چخوف عناصر و اشارات موسیقایی در طرح داستان یا عناصر محیط داستان حضور دارد. قبل از پرداختن به شاستاکوویچ لازم است از آثاری از آهنگسازان کمتر شناخته شده که با الهام از آثار چخوف ساخته شده‌اند اشاره کنیم: سه اپرا که همگی در سال ۱۹۱۶ تصنیف شده‌‌اند: «رمان به همراه کنترباس» اثر آرکادی دوبینسکی «ساحره» اثر بوریس یانوفسکی «عروسی » اثر ولادیمیر ارن‌برگ حدود نیم قرن بعد دوباره به آثاری دیگر برمی‌خوریم، از جمله: «مرغ دریایی» اثر رومن ولاد «اواز قو» اثر ولادیمیر کوبکین «عروسی» اثر الکساندر خولمینوف این آهنگسازان چهره‌های شناخته‌شده‌ای حتی در روسیه نیستند و اطلاعات کمی درباره‌ی آنها موجود است. همانطور که پیشتر گفته شد دیمیتری شاستاکوویچ به طور خاص به "راهب سياه‌پوش" علاقه داشت. او این علاقه را در نامه‌هایی در تاریخ‌هایی بسیار متفاوت ذکر می‌کند. به عنوان مثال در نامه‌ی قدیمی به تاریخ ۱۹۲۶ و همچنین در نامه‌ی متاخری به سال ۱۹۷۲. شاستاکوویچ در سال ۱۹۴۳ قصد داشت اپرایی بر اساس آن بسازد و معتقد بود احساس تراژیک آن با سمفونی ششم چایکوفسکی قابل مقایسه است. شاستاکوویچ این اثر با فرم سونات‌ مانندش را موسیقایی‌ترین اثر در ادبیات روسیه می‌دانست و امیدوار بود الکساندر مدودوف لیبرتوی آن را بنویسد. البته در نهایت می‌دانست کمبود اتفاقات در داستان تصنیف چنین اثری را دشوار می‌کند. وی می‌گوید موتیف‌های زیادی از این اثر را در تصنیف سمفونی پانزدهمش به کار برده است. شاستاکوویچ با سرعت زیاد كتاب مي‌خواند و حافظه‌ای قوی داشت، به طوري که علاقه داشت فرازهای بلندی از گوگول و چخوف را از حفظ نقل کند. گفته‌های شاستاکوویچ درباره‌ی جنبه‌ی موسیقایی آثار چخوف یادآور سخن مه‌یرهولد درباره‌ی "باغ آلبالو" است که آن را "انتزاعی مثل سمفونی چایکوفسکی" دانسته بود. همچنین شاستاکوویچ در نامه‌هایی به ارتباط روحی‌اش با داستان‌ها و شخصیت‌های چخوف و حتی خود چخوف اشاره کرده است. شاستاکوویچ قصد داشت سه‌گانه‌ای بر اساس سه قهرمان زن در ادبیات روسیه تصنیف کند. او برای سومین اپرا قصد داشت به سالتيكوف شدرين بپردازد. متاسفانه لیدی مکبث تنها بخش این سه گانه است که تکمیل شد. خود شاستاکوویچ بعدها از اینکه بیشتر به چخوف نپرداخته ابراز تاسف می‌کند. در میان اقتباس‌های متاخرتر، باله‌ها از اقبال بیشتری برخوردار بوده‌اند. از میان این آثار می‌توان به باله‌ی «آنیوتا» بر اساس "آنا بر گردن" اشاره کرد. موسیقی این اثر بر اساس تم‌هاي فولکلور ساخته‌ی والری گاوریلین است و تاثیر شاستاکوویچ در آن نمایان است. یکی از موفق‌‌ترین باله‌ها بر اساس آثار چخوف «بانو با سگ» (Дама с собачкой) رودیون شدرین است. شدرین از آهنگسازان دوره‌ی پس از شوروی است که در گونه‌ها و ژانرهای مختلف آثاری را تصنیف کرده است. این باله که به مناسبت شصتمین سالروز تولد همسر آهنگساز و در قالب باله در یک پرده برای دو رقصنده تصنیف شده نمونه‌ای از آثار قوی اوست. در دوره‌ی زندگی چخوف و پس از مرگ او تا امروز شخصیت او٬ آثارش و نگاه عمیقش مورد توجه و منبع الهام آهنگسازان بسیاری بوده است. قطعاً با این موسیقی‌ها و با این رابطه‌ی دوطرفه‌ی چخوف و موسیقی هر دوی این دو دنیا غنی‌تر و زیباتر شده‌اند. منابع: Rosamund Bartlett, ‘Sonata Form in Chekhov’s “The Black Monk” Donald Rayfield, Chekhov: The Evolution of his Art David Brown, Tchaikovsky: A Biographical and Critical Study Biographical Dictionary of Russian/Soviet Composers Stanley Sadie, (ed.), The New Grove Dictionary of Music and Musicians نويسنده: سيدعباس سيدين

Viewing all articles
Browse latest Browse all 1766

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>