ايراس: من از دههی ۵۰ میلادی، درست از زمانی که در انستیتوی کیِيف از پایان نامهی خود با موضوع تاریخ بازیهای معاصر المپیک دفاع میکردم، بصورت فعال بازی های المپیک را دنبال میکنم. براستی بازیهای المپیک با شکوهترین جشن مردمي و جهانی است که توسط بارون "پیِر دِ کوبِرتِن" پایهگذاری شده است. او از جمله کسانی بود که تمام بشر را به داشتن فكري پويا، حافظهای قوی و همچنين کسب علم و دانش دعوت میکرد. طبیعت نیز حق انتخاب راه و طریقت زندگی را برای هریک از کائنات جهان هستی ميّسر كردهاست. اصل بقای زیستی انسان حکم میکند که حل مشکلاتش به مراتب مهمتر از مسایل پیرامونش چون محافظت و مراقبت از محیط زیست باشد. انسان از همان ابتدا خود را موظف به تأمین معیشت خویش و قبیلهی خویش میدانست. آتش بر پا میکرد و از آن همچون دل و جان محافظت میکرد. به عبارت دیگر، انسان برای تداوم بقای نسل خویش، میبایست قلمرو و محیط زیست اطراف خود را به خدمت گرفته و سرزمینهای دیگر را تصاحب نماید و پیوسته بر قلمرو خویش بیفزاید. اما اکنون که بیشتر به این مسأله می نگریم، در مییابیم که، متأسفانه، انسان تنها چیزی راکه از آن خود نمی دانسته است همین زمین کروی شکلیست که مأمن اقیانوسها، کوهها و جنگلهاست. امروزه بشریت به فنآوری، ابزارها و دانشی دست یافته است که فقط با دفع مواد زائد و سمی به گونهای محیط زیست را آلوده میکند که بدون شک، آسیب و زیان ناشی از آن هیچگاه قابل جبران برای طبیعت نباشد. و کار به جایی رسیده است که این بار طبیعت در مقابل دست ویرانگر بشر ناتوان شده است. اینجاست که بارون "دِ کوبرتن"، بازیهای المپیک عصر جدید را با هدف تعالی دستاوردها و موفقیتهای بشری، و نه برای بزرگنمايي موفقیتهای نمایندگانی از يك جامعهي خاص یا ساختار سیاسی خاص، پايهگذاري كرد. شرکتکنندگان المپیک در کل نمایندگان کشوری هستند که در آن زندگی می کنند، اما موفقیتها و دستاوردهای آنها در این بازیها به منزلهی برتر بودن آنها بر ملل دیگر نیست. بازیهای المپيك به هیچ وجه به عنوان عرصهي مبارزه و جنگ تلقی نمیشود. المپیک الگو و مظهر روابط سالم و طبیعی میان ملل مختلف و انسانهاست. برد و پیروزی در این رقابتها امر مهمی است، اما واقعيت وجودياش اين نیست. شرکت در این بازیها والاترین ارزش و آرزوی هر ورزشکاري است. دستاوردهای بازیهای المپیک آشنایی ورزشکاران با یکدیگر، مراودات، گفتگوی میان ملتها، خودشناسی بیشتر انسانها، برقراری مناسبات جدید و تعامل میان انسانها در محیطی عاری از دروغ، ریا با حضور كمرنگي از سیاستمداران و نظامیان است. خوشبختانه در اين دوره ما سیاستمداران را در میان حاضران و مردم عادی مجموعه ورزشی المپیک لندن مشاهده کردیم. جایی که دست آنها از دخالت و ایجاد آشوب کوتاه است. اما متأسفانه بازیهای المپیک در عصر ما، نتوانستند از گزند دخالتهای قدرت و سياست در امان بمانند. سیاستمداراني چون استالين و هيتلر این بازیها را نیز همچون زمین کروی شکل به تسخیر در آوردهاند و اين به عنوان نماد سیاسی و ابزار برتر شمردن یک ملت بر ملل دیگر، و یک نظام و ساختار سیاسی بر نظام دیگر تلقی یافته است. همهی این مسایل با اهداف فاشيستي به سرعت در رسانههای گروهی، مطبوعات، رادیو و سپس تلویزیون پخش میشدند، و از این طریق بر از هم گسستگی هر چه بیشتر میان انسانها و ملل دامن میزدند. در سال ۱۹۳۶ میلادی، آلمان نازی برای نشان دادن برتری نژاد و ایدئولوژی خویش، هدفی را برای خود قرار داد که بر اساس آن آلمان در این رقابتها میبایست بیشترین مدال بازیهای المپیک را به خود اختصاص دهد. آلمان به هدف خویش هم دست یافت، اما قهرمان المپیک برلین كسي جز سیاه پوست آمریکایی الاصلی به نام "دژه سی آاواِنس" نبوده است که توانست چهار مدال طلای بازیهای المپیک را براي آلمانيها كسب كند. در اولین حضور کشور شوروي در بازیهای المپیک ۱۹۵۲ در هلسینکی، کاروان المپیک شوروي باید برتری نظام استالین را به رخ همهی جهانیان میکشاند. اما موفق به انجام اینکار نشد. آمریکاییها دو برابر شوروي صاحب مدال طلا شدند. اما با این حال، نظام استالین، سیستم منحصربهفرد و مضحکی را برای شمارش مدالهای کسب شده در بازیهای المپیک لحاظ کردند که براساس آن شمار نهایی مدالهای شوروي در آن بازیها ۴۹۴ مدال یعنی مساوی با مدالهای کسب شدهی آمریکا بود. ما همه به این طنز مسخرهی سیاستمداران کشورمان در آن زمان خندیدیم و آن را خیلی زود به فراموشی سپردیم. اما هیچگاه قهرمانان ملی کشورمان را همچون نینا پاناماریووا، گالینا زیبینا، یوری تیوکالوف، ویکتور چوکالین، ویکتور سانیِف، ولادیمیر کوتس، باریس لاگوتین، ویکتور سیدیاک، و ... از یاد نخواهیم برد و اين که با چه مشقت و سختیهایی عناوین قهرمانی و افتخار ملی کشورمان را آفریدهاند. ما هیچکدام از آنها را فراموش نکردهایم. اما سیاستمداران آن دوره از کشورمان را بهراحتی به فراموشی سپردیم و اکنون نام آنها را جز در اینترنت جایی دیگر نمی توان یافت. اگر در رقابت سالم ورزشکار کشور ما مغلوب حریف خود شود، ما هموطن خودمان را با افتخار تشویق میکنیم، درست همانطوری که حریف مغلوب شده توسط ورزشکار کشور خودمان را تشویق میکنیم. مهم آنست که هیچ یک از نمایندگان کشورها در بازی های المپیک خود را فرا زمینی نپندارند، همهی ما اهل این زمین کروی شکل هستیم. نویسنده: یوری روست - برگرفته از مقالهي روزنامهي "نووايا گازيتا"، № ۸۶ ،سوم آگوست 2012http://www.novayagazeta.ru/columns/۵۳۸۲۰.htmlمترجم: مهناز دارمي، عضو شوراي فرهنگي ايراس