ادبیات معاصر روسیه برای مترجمان، محققان و به خصوص برای خوانندگان ایرانی همیشه جذابیت ویژهای داشته است. البته دانش و آگاهی ما از ادبیات کشور همسایه که از دیرباز با آن دارای روابط گسترده در زمینههای مختلف از جمله ادبی و فرهنگی بودهایم، بیشتر به ادبیات قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم خلاصه میشود. اما بسیاری از دوستداران هنر و ادبیات علاقهمندند بدانند، ادبیات معاصر روسیه نیز به کدام سمت و سو سوق پیدا کرده است. در مقاله حاضر پس از آشنایی با نویسنده مشهور قرن بیست و بیستو یک روسیه، الکساندر ایسایویچ سالژنیتسین و بررسی دو شاهکار وی، سعی گردیده دلیل علاقه مترجمان و محققان ایرانی نسبت به این رماننویس بزرگ مورد مطالعه قرار گیرد تا بدین وسیله گام کوچکی در معرفی ویژگیهای آثار این نویسنده برداشته باشیم. در سال ۲۰۰۸ درست در چنین هفتهای الكساندر سالژنيتسين (۱۱ دسامبر۱۹۱۸ - ۳ اوت۲۰۰۸)، نويسنده نامآور روس كه بسياری او را يكي از بزرگترين رماننويسان قرن بيستم روسيه و همتايی برای تالستوی ميدانند ديده به جهان گشود. زندگی سالژنيتسين از آن جهت حائز اهميت است كه نمونهای از زندگی چند صد ميليون انسان در بند اردوگاه كمونيسم بود. با نگاه به زندگی وی میتوان ظهور و سقوط حکومت شوروی را نيز مطالعه كرد. به طور کلی سالژنیتسین طلایهدار یک دوران شکوفایی در کشورش و همچنین در ادبیات آن به شمار میآید. دهه ۵۰ ميلادی همزمان با پيشرفت ايدئولوژی ماركسيسم در جهان بود. منادی اين پيشرفت روشنفكران اروپايي و كشورهای در حال توسعه بودند كه تصويری دلپسند از جهان كمونيسم برای مردم ارائه ميكردند. در چنين زمانی، دولت وقت شوروی، در پشت ديوارهای آهنين مخالفان كمونيسم را اگر به مسلخ نميبرد به اردوگاههای كار اجباری، همان طور كه استالين باب كرده بود، میفرستاد. سالژنیتسین نیز در بین خوانندگان آثار خود به نویسندهای سیاسی که علیه حکومت شوروی مبارزه میکرد، معروف است که این مخالفت و درگیری او، سرانجام منجر به اخراج اجباری وی از کشورش شد. چاپ آثارش نیز تقریباً نزدیک به سی سال در شوروی ممنوع بود. آری، در طول تاريخ به رويدادهايي برميخوريم كه در سرنوشت دنيا تاثيرگذارند. داستان «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» که بعدها با «مجمع الجزایر گولاک»- شاهکار دیگر سالژنیتسین- تکمیل شد، اولین اثر او بود که اجازهی چاپ یافت و خیلی سریع توجه خوانندگان و منتقدان را به خود جلب کرد. نویسنده در این اثر، سکوت را شکست و برای اولین بار در ادبیات روسیه، دربارهی واقعیت اردوگاههای کار اجباری دوران حکومت استالین لب به سخن گشود. نویسنده بهعنوان کسی که شرایط سخت زندگی در اردوگاه را تحمل کرده بود، وظیفه خود میدانست واقعیتها را نشان دهد. او در این داستان، یک روز از زندگی، افکار، احساسات و ارتباطات یکی از زندانیان اردوگاه کار اجباری به نام ایوان دنیسویچ شوخوف را در کنار دیگر همبندانش توصیف میکند. این داستان شرح رویدادهای یک روز از زندگي این زندانیست، از زمان بیدارباش در اردوگاه تا زمانی که برای خواب به تخت میرود. هیچ چیز هیجانانگیز خاصی در طول این مدت اتفاق نمیافتد و در واقع هیچ چیز نمیتواند جریان عادی بیامان زندگی در اردوگاه را، که هر روزش شبیه روز دیگر است، تغییر دهد. اما روایت ملایم داستان اثر آن را صد چندان میکند، زیرا داستان با استفاده از زبانی ساده خواننده را تکان میدهد – به عنوان مثال این اندیشه شوخوف در پایان روز: روزی که گذشت «تقریباً روز خوشی بود». این اثر در واقع به گونهای نمادین، بازتاب سرگذشت غمانگیز مردم روسیه در قرن بیستم است. به گفتهی یکی از مترجمان فارسی این اثر، «با این که اردوگاهها گرتهای از ویژگیهای دوران استالین را دربرمیگیرند، اما نویسنده با این تصویر تیره و دلگیر زندگی اردوگاهی که ماهرانه آن را به معرض نمایش گذاشته، نمادی از زندگی هرروز دورهی حاکمیت استالین را به دست میدهد». سالژنیتسین با چاپ این اثر در سال ۱۹۶۲ نوید ظهور یک نویسندهی خلاق را در اذهان پدید آورد و موجب شگفتی همگان شد. به طوری که به گفته اشنیبرگ_ محقق روس _ «هیچیک از آثار چاپشدهی آن دوران و پس از آن، چنین بازتاب و نیروی تأثیرگذاری را در روند تاریخ روسیه نداشته است». در آن زمان دفاع روشنفكران از سالژنيتسين به عنوان يك مخالف حکومت به جايی رسيد كه در ماههای منتهی به سال ۱۹۷۰ تقريباً همگان ميدانستند، نوبل ادبی نصيب او خواهد شد. بدین ترتیب، میتوان گفت از همان زمان فروپاشی کمونیست شروع شد. بسیاری از تاریخنویسان ظهور الکساندر سالژنیتسین را آغازگر این فروپاشی در جهان میدانند. شاهکار دیگر او «مجمعالجزایر گولاک» (۱۹۷۳-۱۹۷۵)، نیز عنوان یک تریلوژیست، که در دهه ۱۹۷۰، خوانندگان روس را شدیداً تحت تأثیر قرار داد. در این رمان، باورهای ضدانسانی و ضدبشری که در شوروی سابق در زمان استالین رواج داشت، توصیف شده است. خواندن آثار سالژنیتسین بسیار ناراحتکننده است، چراکه او در آثارش وضعیت اجتماعی مردم را در گذشتهی خیلی نزدیک به تصویر کشیده است، گذشتهای که با دوران ما فاصلهی زیادی ندارد. بسیاری از قربانیان جنایات وحشتناک آن سالها که در آثارش توصیف شدهاند، هنوز زندهاند و دردها و زخمهایشان حتی هنوز هم التیام نیافته است. کیفیت نگارش او در پرداختن به واقعیت روزانه دوران استالین و رنج و عذاب زندگی انسان که در برخورد با مسئله مرگ و زندگی، تاب آوردن یا از پای درآمدن، که در این آثار پیش چشم ما میگذارد، حرف و سخنی نو است. اردوگاه کار اجباری نمادی است از زندگی هر روزه در دوران حاکمیت استالین، و دستاورد سالژنیتسین پرداختن تصویری است از خود زندگی اردوگاهی. بنابراین، میتوان گفت ماهیت آثار و کتابهای سالژنیتسین و همچنین مبارزه و مخالفت شدید او با حکومت شوروی دلیل آنست که وی بیش از دیگر نویسندگان معاصر روسیه مورد توجه خوانندگان، محققان و مترجمان ایران قرار گرفته، بعضی از آثارش هم به زبان فارسی برگردانده شده و در مطبوعات ایران نیز مقالاتی در مورد زندگی وآثار وی به چاپ رسیده است. بهعنوان نمونه میتوان به روزنامههای «جمهوری اسلامی ایران» مورخ ۱۹/۳/۱۳۸۴، «شرق» مورخ ۲۵/۹/۱۳۸۲، «کیهان» مورخ ۱۷/۳/۱۳۸۴، «جامجم» مورخ ۷/۸/۱۳۸۵، «مجله بخارا» شمارههای ۳۹ و ۴۰ و غیره اشاره کرد. برخی از مشهورترین آثار ترجمه شده وی به فارسی عبارتند از: «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ»: ترجمه رضا فرخفال، فاریاب، ۱۳۶۳و هوشنگ حافظیپور، نشر دریا «مجمع الجزایر گولاگ»: ترجمه عبداللّه توکل، سروش، ۱۳۶۶و ۱۳۷۸ «بخش سرطان»: ترجمه سعدالله علیزاده، امیر کبیر، ۱۳۶۲ «دست راست»: ترجمه هوشنگ مستوفی، نگین، ۱۳۴۸ و ترجمه فادی، تماشا،۱۳۵۰ «خانه ماتریونا»: شورای رادیو و تلویزیون دانشجویان دانشگاه پهلوی، ۱۳۴۹ و ترجمه محمود پورشالچی، تهران، ۱۳۵۰ «حقوق نویسنده»: ترجمه جمشید ارجمند، مروارید «به زمامداران شوروی»: ترجمه دکتر عنایتالله رضا، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۵ «به خاطر مصلحت»: ترجمه محسن افشاری مهر، زرین، ۱۳۵۷ «جهانی از هم گسیخته»: ترجمه کوروش بیت سرکیس و بهرام پازوکی، فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۶۰ «ما هرگز اشتباه نمیکنیم»: ترجمه رفیع رفیعی، نشر روایت، ۱۳۷۳ «شمعی در باد»: ترجمه ژیلا دهخدا، نشر آسیا، بهاران، ۱۳۶۸ و حسن ملکی، سروش، ۱۳۷۱ «پله اول دوزخ»: ترجمه عباس رهبر، نشر قومس، ۱۳۷۱ «زندگی بی تزویر»: ترجمه روشن وزیری، فرزان روز، ۱۳۷۵ و .... بدین ترتیب، تردیدی نیست که الکساندر سالژنیتسین شخصیتی مهم در تاریخ ادبیات روس و جهان به حساب میآید. او درخشانترین استعداد در نثر روسی پس از جنگ جهانی دوم است که در عین حال نیرومندترین معارض انفرادی رژیم شوروی و شخصیتی بسیار تاثیرگذار در تاریخ روشنفکری قرن بیستم بود. در پایان تنها میتوان به ذکر این نکته بسنده کرد که «آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند»، این است رمز جاودانگی آثار این نویسنده رمیده از وطن. منابع: سالژنیتسین، آلکساندر ایسایویچ. (۱۳۶۳). یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ. مترجم، رضا فرخفال. تهران، نشر شرکت تهران فاریاب. مجله پژوهش زبان های خارجی ، شماره ۳۴ . نویسندگان روس، خشایار دیهیمی، نشر نی، ۱۳۷۹. Шнейберг, Л.Я. И.В. Кондаков. (۱۹۹۴). От Горького доСолженицына. М.: Высшая школа. Прозорова, Е. О. Шаповалова. (۲۰۰۴). Авторские сочинения поэкзаменационным темам ۲۰۰۴ года. М.: ВАКА نويسنده: فاطمه محمدي