ديباچه جايزه ملي ادبي «کتاب بزرگ» در سال ۲۰۰۵ ميلادي در روسيه بنيان نهاده شد و هدف از برگزاري آن کشف استعدادهاي جديد نويسندگي است که قادر خواهند بود سهم مهمي در فرهنگ ادبي کشور داشته باشند و فرهنگ معاصر روسيه را تبليغ نموده و نظر خوانندگان را به خود جلب نمايند. اين جايزه بزرگترين و مهمترين جايزه ادبي در روسيه و ديگر کشورهاي عضو جامعه مشترکالمنافع به شمار ميرود و جايگاه آن در جهان از نظر جوايز ادبي در جاي دوم بعد از جايزه نوبل ادبيات قرار دارد. هر ساله طبق برنامهريزي خاص آثار نويسندگان اعم از چاپ شده يا دستنويس براي شرکت در اين واقعه مهم ادبي ارسال ميشود. اين آثار ميتوانند داستان، رمان، آثار نثر مستند، خاطرات و حتي ترجمه آثار باشند. معمولاً شيوه کار بدين صورت است که اوايل سال نويسندگان آثار خود را ارسال ميکنند و سپس اعضاي کميته سازماني، به اصطلاح «فهرست بلند» و در حقيقت فهرست اوليهاي از آثار برگزيده را اعلام ميکند. در ماه مي و در فصل بهار «فهرست کوتاه» انتخاب و اعلام ميشود که شامل بهترين و شايستهترين آثار به نظر کارشناسان امر متشکل از بيش از صد تن از ادبا و نويسندگان و منتقدان و شخصيتهاي فرهنگي و اجتماعي است و در نهايت در ماه نوامبر برندگان نهايي معرفي ميگردند. هفتمين دوره جايزه ادبي ملي «کتاب بزرگ» ۲۰۱۲ روسيه در هفتمين دوره از برگزاري جايزه ادبي «کتاب بزرگ» روسيه که در نوع خود بينظير بود بيش از ۴۰۰ اثر از نويسندگان نامآشنا و حتي گمنام و نيز کارگردانان سينما مورد به بخش مسابقه رسيد. پس از انتخاب آثار «فهرست کوتاه» که شامل ۱۴ اثر بود، صفحهاي در اينترنت به آنها اختصاص داده شد تا خوانندگان بتوانند به صورت رايگان اين آثار را مطالعه نمايند و در طول اين پنج ماه نظر خود را با زدن «لايک» در صفحه فيسبوک مربوط به آن اعلام کنند و در نهايت با توجه به رايگيري از خوانندگان برندگان نهايي انتخاب شوند. چهارده اثر برگزيده براي گزينش در مرحله نهايي عبارت بودند از: «آب دزدکها» اثر ماريا گالينا؛ «ستوان من» از دانيل گرانين؛ «مِبِت» اثر الکساندر گريگورنکو؛ «معلم بيشرمي» از ولاديمير گوبايلوفسکي؛ «دهقان و جوانک» اثر آندري دميترييف؛ «آکسيوناف» از الکساندر کاباکوف و يوگني پاپوف؛ «دو خواهر و کاندينسکي» اثر ولاديمير ماکانين؛ «فرانسوآزا يا راهي به سوي يخ رود» از سرگي ناسوف؛ «رقص تا پاي مرگ» اثر ولري پاپوف؛ «ميمون سياه» از زاخار پريلِپين؛ «پيروزيهاي شرمآور» اثر آندري روبانوف؛ «زنان لازار» از مارينا استپنووا؛ «قديسان نامقدس» از پدر روحاني تيخون شيفکونوف و «طبلهاي ديگر» اثر لِنا اِلتانک. جايزه نفر اول سه ميليون روبل، نفر دوم، يک و نيم ميليون و نفر سوم هم يک ميليون روبل است. طي مراسم باشکوهي که ديروز عصر به تاريخ ۲۷ نوامبر در مسکو و در خانه پاشکوف برگزار شد، برندگان هفتمين جايزه ملي ادبي «کتاب بزرگ» روسيه معرفي شدند. «ستوان من» برنده جايزه نخست «کتاب بزرگ» جايزه نخست به دانيل گرانين ۹۳ ساله از نويسندگان کلاسيک رسيد که تا کنون همه نوع مدال و نشاني به پاس دلاوريهايش در جنگ و نيز فعاليتهاي ادبي خود دريافت کرده و ميتوان گفت از نويسندگان پر سابقه دوران شوروي و روسيه است. وي همزمان جايزه «به پاس افتخار و شايستگي» اين دوره را نيز دريافت نمود. او در اثرش با نام «ستوان من» در حقيقت با خودِ ۲۶ سالهاش به گفتگو نشسته است. گرانين ميگويد: «برايم فهميدن او و به توافق رسيدن با او سخت بود. بين ما بحث به وجود ميآمد و من از او خوشم نميآمد، البته ميدانستم که او هم از من خوشش نميآيد، زيرا از آن آرمان زندگي که او بدان اعتقاد داشت، محروم شده بودم». رمان درباره جنگ است، جنگ بزرگ ميهني، اما اين بار تابلويي شفاف و صيقلي نه از چشم ژنرالها و مارشالها و سرکردگان، بلکه شرح وقايع وطنپرستيها و دلاوريها از داخل سنگرها، از گودالها و از درون ميدان. در پسزمينه کشمکشها و ترسها و صحنههاي فجيع و ترسناک، نويسنده به خواننده امکان ميدهد تا با ستوان سادهاي لب به سخن بگشايد. يکي از همانهايي که پيروزي در جنگ را مديون ايشان است. آنها که بي اراده تسليم سرنوشت شدند و پس از مرگشان کسي حتي نامي از آنها نبرد. اين رمان خودزندگينامه نيست، اما به واقع يافتن پروتوتيپ ستوان «د» و رابطهاش با نويسنده چندان دشوار نمينمايد. در رمان، گويي دو نفر وجود دارند: يکي جوان احساساتي، آرمانگرا و بيپروا و ديگري مردي دنيا ديده، دانا و عالم به ارزش زندگي که به مخالفت با شرايط و ناهمواريها ميپردازد. اما هر يک از آنها حقيقت خود را در زندگي دنبال ميکنند. «آکسيوناف» برنده جايزه دوم «کتاب بزرگ» جايزه دوم هم به نويسندگان رمان «آکسيوناف» رسيد. اين رمان در پنج فصل تدوين شده و در واقع شرح گفتگوي اين دو نويسنده يعني الکساندر کاباکوف و يوگني پاپوف درباره دوست مشترکشان واسيلي آکسيوناف است. يوگني پاپوف به ياد ميآورد: «هنگامي که ما را از اتحاديه نويسندگان بيرون کردند، به کوکتبل آمديم و آنجا خانه آثار نويسندگان وجود داشت. نويسندگان آنجا طوري به ما نگاه ميکردند که انگار طاعون داشتيم يا بدنمان سراسر زخم بود. صبح هنگام به آنجا رسيده بوديم و آکسيوناف مشغول تمرين يوگا بود و روي سرش ايستاده بود». کاباکوف هم در يکي از مصاحبههايش اذعان داشته که به سادگي با پاپوف نشستيم، دستگاه ضبط صوت را روشن کرديم، خورديم و نوشيديم و از آکسيوناف حرف زديم و حاصل آن حرفها اين رمان شد. البته اين کتاب چيزي فراتر از خاطرهنويسي بوده و تصويري عيني از نويسنده مشهور روس، واسيلي آکسيوناف (۱۹۳۲-۲۰۰۹) را در زمان خود نشان ميدهد که اين دو نويسنده سالهاي زيادي در دوران شوروي و بعد از آن، در آن سالهاي سخت و پراضطراب با وي دوست و همراه بودهاند. «زنان لازار» برنده جايزه سوم «کتاب بزرگ» مارينا استپنووا با رمان «زنان لازار» برنده جايزه سوم گرديد. حماسهاي خانوادگي که ماجراهاي آن از آغاز قرن حاضر تا کنون را در برميگيرد. رماني دربارهي عشق عميق و نفرت بسيار. قهرمان اصلي رمان، رياضيدان و دانشمند نابغه، لازار ايوسيفوويچ ليندت، متولد ۱۹۰۰ است که در مرکز ماجراهاي شرورانه سه زن برجسته قرار دارد. او در ۱۸ سالگي به مسکو ميآيد تا ادامه تحصيل دهد و دو چيز براي او مايه آرامش و راحتي است: کتاب و زن. زنان اين رمان عبارتند از ماروسيا، زني که فرزندي ندارد و همسر دوست و همکار بزرگتر از لازار به نام سرگي الکساندرويچ چالدانوف است. ماروسيا جاي مادر اوست و اين نوجوان مضحک و نابغهي خودآموخته او را دوست دارد، دوست داشتني که چندان بر اساس رابطهي مادر و فرزندي نيست، اما اين واقعيت به صورت رازي براي او ميماند. لازار حتي بعد از مرگ ماروسيا به سال ۱۹۴۹ نيز او را ميپرستيد. لازار خود در ۱۹۸۱ چشم از جهان فرو بست. زن دوم زندگيش، گالينا پيتروونا، زني جوان است که لازار پس از جنگ عاشقش ميشود و به زور با او ازدواج ميکند، اما با بيبصيرتي خود خوشبختياش را ميگيرد و قلب آن زن را در درونش نابود کرده و وي را تبديل به زني آهني با قلبي از سنگ ميکند. همانقدر که ماروسيا و چالدانوف زندگي توام با خوشبختي داشتند، به همان ميزان، لازار و گالينا از خوشبختي دور بودند. گالينا که وجودش از نفرت به لازار لبريز است ميکوشد تا انتقام سالهاي هدررفته زندگياش را از پسر لازار، باريس و نوهاش ليداچکا بگيرد. ليداچکا که نبوغ لازار را از او به ارث ميبرد تنها يک آرزو در سر ميپروراند و آن بدستآوردن خانهي ماروسيا است. مارينا استپنووا را «لودميلا اوليتسکايا»ي دوم مينامند و پديدهاي در ادبيات معاصر به شمار ميرود. وي با انتشار رمان «جراح» در سال ۲۰۰۵ به شهرت رسيد. ديدگاه خوانندگان و منتقدان در رايگيري در خوانندگان نيز کتاب «قديسان نامقدس» جايگاه نخست، رمان «آب دزدکها» از ماريا گالينا رتبه دوم و رمان «زنان لازار» هم جايگاه سوم را بدست آوردند. بايد به اين موضوع اشاره کرد که انتخاب برندگان اين جايزه کاري بس دشوار بود و حتي بسياري از منتقدان بارها و بارها به تجزيه و تحليل اين موضوع در رسانههاي مختلف پرداختند، چرا که هر يک از اين چهارده تن صاحب جايگاه ويژهاي در ادبيات معاصر روسي هستند و خوانندگان و منتقدان کانديدهاي مختلفي را براي جايزه ادبي عنوان ميکردند. از جمله آثار مطرح که گمان ميرفت يکي از سه جايزه را به خود اختصاص دهد «قديسان نامقدس» بود که توسط پدر روحاني تيخون شيفکونوف نوشته شده بود. اين کتاب در زمان انتشار با استقبال بينظير کتابخوانان روس مواجه شد و با تيراژ يک ميليون و صد هزار نسخه در ماه آگوست ۲۰۱۲، رکورد تيراژ کتاب در روسيه بعد از فروپاشي شوروي را شکست. کتاب شامل داستانهاي کوتاه اخلاقي و معنوي است که به گفته پدر تيخون اغلب آنها را براي دانشجويانش و نيز در موعظهها و خطابههايش و يا براي ديگر راهبان صومعه و برادران دينياش تعريف ميکرده است و آنها به کرات از او ميخواستند تا آنها را به رشته تحرير درآورد و در نهايت وي اقدام به نگارش و انتشار آنها ميکند. ماجراهايي واقعي و خاطرات گوناگون از اينکه چطور انسانها به سوي خدا ميروند. اين کتاب قبل از ورود به فهرست نهايي جايزه «کتاب بزرگ»، در صدر پرفروشترين کتب قرار گرفت و جايزه ادبي کتاب سال را از آن خود کرد. الکساندر گاوريلوف، از کارشناسان و منتقدان ادبي روس نيز اين کتاب را «هري پاتر» روسي خوانده که البته به لحاظ پرفروش بودن آن عنوان شده است. البته کارشناسان و داوران جايزه موفقيت اين کتاب را فقط به دليل انتخاب هوشمندانه موضوع قلمداد کرده و نويسنده آن را از نقطه نظر ادبي چندان موفق نميدانند. منتقدان همچنين ولاديمير ماکانين و زاخار پريلِپين را هم جزو سه برنده نخست ميدانستند. جالب توجه است که ماکانين که در جايزه «کتاب بزرگ» ۲۰۰۷ جايگاه نخست را کسب کرده بود، در رايگيري از خوانندگان تنها هفت راي به خود اختصاص داده است. در سال گذشته جايزه اول «کتاب بزرگ» ۲۰۱۱ روسيه به ميخائيل شيشکين، نويسنده جوان و صاحب سبک روس به خاطر رمان «پيسموونيک» اعطا شد و دميتري بيکاف با رمان «تبعيدي يا شاگرد جادوگر» و يوري بويدا با رمان «خون آبي» به ترتيب جوايز دوم و سوم را کسب کردند. منابع: پايگاه رسمي اطلاع رساني جايزه ملي ادبي «کتاب بزرگ» روسيه:www.bigbook.ru پرتال اخبار روسيه: http://www.vesti.ru/doc.html?id=۹۶۹۷۶۸ سايت خبري، تحليلي و پژوهشي ايراس: رمانهاي روسي برگزيدگان جايزه ادبي کتاب بزرگ ۲۰۱۱ روسيه: http://www.iras.ir/vdcdfk۰x.yt۰kf۶a۲۲y.html پايگاه اطلاع رساني اديان و مذاهب: http://www.jahaneadyan.com/index.php/۱۳۹۰-۱۰-۰۶-۲۳-۱۴-۰۷/۳۸۷-۱۳۹۱-۰۶-۰۵-۰۹-۵۰-۵۰ صداي روسيه: جايزه ملي ادبي «کتاب بزرگ»:http://persian.ruvr.ru/۲۰۱۲_۰۷_۱۴/۸۱۳۲۱۶۹۴/ فرهنگستان: http://www.farhangistan.com/page.php?id=۳۴&table=news پايگاه اطلاع رساني فروشگاه اينترنتي کتاب لابيرينت:http://www.labirint.ru/books/۲۹۳۹۲۳/ پايگاه اطلاع رساني جايزه ادبي پرفروشترين کتاب روسيه: نوشته اي درباره رمان استپنووا از الکساندر ييتويف http://www.natsbest.ru/etoev۱۲_stepnova.html سايت آثار برگزيده در مرحله نهايي براي مطالعه خوانندگان:http://www.bookmate.com/library/bigbook۲۰۱۲ نويسنده: دكتر مهناز نوروزي، محقق و پژوهشگر ادبيات روس و عضو شوراي فرهنگي ايراس