ايراس؛ "- شما دو سال است که در سرزمین ما زندگی می کنید، اما هیچ چیز از آن نفهمیدهاید - خود شما چطور؟ - البته که ما خودمان هم نمیفهمیم" این چند سطر از رمان "لاور"* تقریبا در تمام محافل ادبی روسیه توسط منتقدان ادبی نقل میشود؛ برخی با شور و هیجان و برخی هم محض تمسخر آن را ذکر می کنند. با تمام این تفاسیر جایزه کتاب بزرگ سال روسیه درسال ۲۰۱۳ به این رمان که اثر "یوگنی ودولازکین" میباشد، تعلق گرفت. اعطا عنوان کتاب بزرگ سال به این رمان شاید در درجه اول به این خاطر باشد که در آن شاهد ارتباط و به هم پیوستگی باورهای قدیمی و محافظه کارانه با محتوایی روشنفکرانه و امروزی هستیم. جایزه «کتاب بزرگ»، نشان رسمی و مهمي است که برندهي آن توسط اعضای هیات داوران و خوانندگان حرفهای و صاحب نظر تعیین میگردد. هدف از تعیین این جایزه که از سال ۲۰۰۵ به برگزیدگان اعطا میگردد، یافتن بهترین، مهمترین و برترین کتاب به چاپ رسیده در روسيه است، کتابی که مضمون آن باعث شرمندگی نگشته و بلعکس مایه افتخار باشد و بازتابنده ادبیات زندهی زمان حال باشد. "لاور" انتظارات بسیاری از خوانندگان روس را برآورده کرده، گرچه مخالفانی هم داشته است. رمان از برخی جهات نقطه اشتراک بین نثر و نظم می باشد، چراکه در عین منثور بودن حرکت به سوی نظم و نثر موزون در آن دیده میشود. رمان این نویسنده پتربورگی که از اعضای بنیاد خانه پوشکین، زبانشناس و دنبالهرو "دیمیتری سرگیویچ لیخاچف" میباشد به سان زندگی نامه قدیسان به رشته تحریر درآمده است اما نویسنده در این اثر قصد سبک سازی نداشته و در جای جای اثر، ارتباط نویسنده با متن به خوبی حس میشود. متن رمان علی رغم اینکه به متون قدیمی روسی شبیه است اما کاملا امروزی است. زبان متن شیطنتآمیز و پرکنایه است اما نه گستاخانه بلکه کاملا محترمانه و متین. قهرمان اثر نیز با اینکه قدیسی زاهد میباشد اما در عین حال انسانی روشنفکر، واکنشگرا، گناهکار و جویای حقیقت است که هیچگاه خود را به دیگران تحمیل نمیکند. در واقع رمان به سبک داستانهای قرون وسطایی و قديمي میباشد اما قهرمان آن انسانی مدرن و امروزی است. دراین اثر قهرمان سه بار نام خود را تغییر میدهد و به نوعي سه زندگي متفاوت را تجربه ميكند، مدتي در جنگل گوشهنشینی اختیار میکند سپس به تمام دنیا سفر میکند و در آخر وارد ایتالیا میشود و در آنجا به شاهزادهاي خدمت میکند و شهرت و رسوایی را تجربه میکند اما این اتفاقات تصادفی روی نمیدهند بلکه مجازات گناه غیر عمدی میباشند که قهرمان داستان مرتکب شده است: "او در جوانی تصمیم میگیرد که از همسر خود صاحب فرزند شود ولی هم همسرش را در این راه از دست میدهد و هم فرزندش را. موهبت شفاعت و اعجاز او را قدرتمند ميسازد اما او قدرت مطلق نیست و مرگ نیز به هر روی پدیدهای گریزناپذیر است." زمانیکه "لاور" هنوز پسرکي "آرسنی" نام بود از معلم خود در مورد گرگ زخمی مورد علاقهاش که به جنگل می رود تا لحظات آخر عمر خود را در تنهایی به پایان ببرد میپرسد: "چرا رفت که آنجا بمیرد؟ چرا همینجا پیش ما که دوستش داریم نمیمیرد؟""کریستوفر" اشکهای آرسنی را پاک میکند و پیشانیش را می بوسد و میگوید: "با این کار میخواهد به ما نشان دهد که در واپسین لحظات عمر، هرکسی با خدای خود تنها میماند." نقطه قدرت رمان ودولازکین، توانایی نویسنده در بیان مفاهیم آشنا برای همه با کلماتی ساده و پیش پا افتاده است. نویسنده با کلمات بازی میکند و واژههای کهن را با واژههای نو و امروزی درهم میآمیزد. نویسنده گرچه خواننده را به طور جدی ترغیب میکند اما در این مسیر دچار افراط نمیشود و میکوشد تا دنیای حال را با گذشته به هم پیوند زند و این همان چیزی است که خواننده به دنبال آن است. شایان ذکر است که رمان "لاور" قبل از دریافت عنوان «کتاب بزرگ» سال، مفتخر به جایزه ادبی سالیانه «یاسنایا پالیانا» نیز شده است. این جایزه که به ابتکار موزهي "لف تالستوی" بنیانگذاری شده است یکی از اصلیترین و ارزشمندترین جوایز ادبی در روسیه می باشد. * لاور: درخت غار منابع: ۱- کتاب بزرگ، "لاور" در صدر، آلنا سونتسوا، خبرگزاری ریانووستی http://web-balancer-main.rian.ru/analytics/۲۰۱۳۱۱۲۷/۹۸۰۱۰۶۹۷۴.html ۲- لاور برنده جایزه یاسنایا پالیانا، خبرگزاری ودامستی http://www.vedomosti.ru/lifestyle/news/۱۷۳۱۹۷۳۱/lavr-na-svyazi نویسنده: مرضیه حیدری، عضو شورای فرهنگی ایراس انتهاي متن/